جهانگردي چيست؟

مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

۴ بازديد

جهانگردي چيست؟

 

جهانگردى واژه‌اى است فارسى به مفهوم ”جهان‌گردنده و آنكه در اقطار عالم بسيار سفر كند“. جهانگردى ظاهراً معادل سياحت (عربي) و توريسم (فرانسه) است. ”سياحت“ در عربى به معناى زياد سفر كردن است و سياح يا معادل فارسى آن، جهانگرد، كسى است كه زياد سفر مى‌كند. اما در زبان رايج فارسي، از نظر كمّي، تفاوتى ميان جهانگردى و مسافرت يا سفر وجود دارد. يعنى اغلب فارسى‌زبانان جهانگردى را مترادف با زياد سفر كردن مى‌دانند، در حالى كه واژه‌هاى ”سفر و مسافرت“ به سفرهاى كوتاه‌مدت دور يا نزديك نيز مربوط مى‌شود. هم‌اكنون، با وجود اينكه در زبان فارسى گفتارى و نوشتارى استفاده از واژه‌هاى ”جهانگردى و جهانگرد“ به جاى سفر و مسافرت و مسافر مرسوم است، به كار بردن واژه‌هاى مزبور در گفتگوى ميان مردم چندان نيست و بيشتر مردم ترجيح مى‌دهند واژه‌هاى مسافرت، سفر و مسافر را به كار برند.

هرچند واژه‌هاى سفر، مسافرت و مسافر ريشهٔ عربى دارند، اما نسبت به واژهٔ جهانگردى رايج‌تر هستند و بار معنائى بيشترى دارند. مفاهيم سفر عبارت هستند از:

”بقيهٔ سپيدى روز بعد از فرو شدن آفتاب و سپيدى صبح، صلح كردن ميان دو قوم و ميانجى‌گري“ و ”بيرون شدن از شهر خود و به محلى ديگر رفتن؛ قطع مسافرت؛ راهى كه بپيمايند از محلى به محل دور؛ توجه دل به سوى حق تعالي“.

شايد دليل اينكه سفر به معناى سپيدى صبح آمده است اين باشد كه سپيدى به مفهوم روشنى و درخشانى است و در طى سفر است كه بسيارى از ناشناخته‌هاى ذهن آدمى (تاركى‌ها، مجهولات) دربارهٔ نواحي، سرزمين‌ها، طبيعت، مردم و ... شناخته مى‌شود (روشنى‌ها، معلومات). وانگهي، سفر، نيكى‌ها و بدى‌هاى نهاد آدمى را روشن مى‌سازد.

در مقابل واژهٔ عربى تفرّج، در لغت‌نامهٔ دهخدا معانى زير آمده است: گشايش يافتن و از تنگى و دشوارى بيرون آمدن و خوشحالي. همچنين به نظر استاد دهخدا اين واژه به معناى زير آمده است: ”در استعمال فارسي، مجازاً به معناى سير و تماشا و خوشحالى و گشادگى خاطر تنگدلان، سير و گردش نمودن جهت گشايش خاطر، تماشا كردن“. ولى امروزه اين لفظ به گردش‌هاى كوتاه به منظور هواخورى اطلاق مى‌شود.

مدتى است كه به كار بردن واژهٔ ”گردشگري“ در گفته‌ها و نوشته‌ها متداول شده است، هر چند چنين واژه‌اى در فرهنگ‌هاى دهخدا، معين و ... نيامده است.

توريسم كه واژه‌اى است فرانسوي، از ريشهٔ ”تور“ گرفته شده است. تور در زبان فرانسه به معانى زير آمده است: حركت دورانى (چرخش)، عمل پيمودن، طى كردن پيرامون، سير كردن، گردش نمودن.

به نظر پيرلاوس، توريسم عمل مسافرت به منظور تفنن و لذت است و توريست كسى است كه براى خشنودى خود و لذت بردن مسافرت مى‌كند.

*منبع: http://affraz.blogfa.com/cat-1.aspx

 

 

 



تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد