اصول بنيادين بازاريابي خدمات

مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

۷ بازديد
در بحث بازاريابي گردشگري اكثر نويسندگان (ميدلتون[1]، 1994، گان[2]، 1998، لويس و چنبرز[3]، 1989) بين محصول و خدمات تمايز قايل نمي‎شوند، آنها با فرض اينكه محصولات و خدمات تقريبا مترادف مي‎باشند به محصول گردشگري اشاره مي‎كنند. فرض بر اين است كه تمام عناصر افزوده آميزة بازاريابي اشخاص، شواهد فيزيكي و فرايند- تحت عنوان محصول گنجانده مي‎شوند. به‌عنوان مثال، كاتلر[4] ، بنز[5] و ميكنز[6] (274: 1996) يك محصول را بدينگونه تعريف مي‎نمايند:

هر چيزي كه بتواند براي جلب توجه، تملك، استفاده يا مصرف به بازار عرضه شود و احتمالاً نياز يا خواسته‎اي را ارضاء نمايد اين تعريف شامل هدف‌هاي فيزيكي، خدمات و اماكن و سازمان‌ها و عقايد مي‎شود.

         به نظر مي‎رسد اين رويكرد با ادبيات خدمات بازاريابي موجود كه، رويكرد ديگري را پيشنهاد مي‎كند، ناسازگار باشد. در فصل دو بحث بر چارچوب بازاريابي خدمات به‌ويژه پنج اصل معرف و متمايز، كه به يك درجه در تجارت گردشگري كاربرد دارند، تمركز داشت. ذكر مجدد آنها به‌طور خلاصه ارزشمند مي‎ باشد:

·   ناملموسي: خدمات ويژگي‌هاي قابل لمسي ندارند، بنابر اين نمي‎توانند نشان داده شوند و توسط مشتري مورد نظر آزمايش شوند.

·   فنا شدني: خدمات نمي‎توانند ذخيره شوند.

·   ناهمگوني: استانداردنمودن خدمات، بدين دليل كه امكان تغييرپذيري وجود دارد، مشكل مي‎ باشد.

·   تفكيك ناپذيري: هنگامي‌كه خدمات فروخته مي‎شوند، اجرا (يا توليد) و مصرف، همزمان صورت مي‎گيرند.

·   فقدان مالكيت: خدمات نمي‎توانند به همان شيوه محصولات در تملك درآيند، زيرا آنها غير قابل لمس و موقتي مي‎باشند.


[1]. Middleton

[2]. Gunn

[3]. Lewis and Chambers

[4]. Katler

[5]. Bowens

[6]. Makens


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد