نويسنده :امير هوشنگ امينيرويارويي با مشكل بيكاري و ضرورت و فوريت ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد از جمله‏ مسايل و موارديست كه رفته‏رفته آشكارا هم‏ مشكل‏آفرين و هم اجتناب‏ناپذير مي‏شود. بنابراين،ترديد نيست كه براي رويارويي با آن‏ بايستي به گونه‏اي سنجيده و عملي به راهيابي‏ نشست و به حكم علم و تجربه،يكي از اساسي‏ترين راه‏هاي رويارويي با بيكاري،كمك به‏ ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد از طريق توسعه‏ توريسم ملي مي‏باشد-فعاليتي كه اعم است از توريسم داخلي و خارجي،1فعاليتي كه‏ عمده‏ترين،كارآترين،موثرترين و در نهايت‏ تنها در توسعه توريسم است كه همواره‏ سود حاصل از دادوستد بين كشورهاي دارا و ندار،به كيسه كشور ندار يا كمتر دارا سرازير مي‏شود.اشتغالزاترين زيربخش خدمات بازرگاني مي‏باشد و به عبارت ديگر،فعاليتي است كه به حكم علم و تجربه،در صورت فراهم‏بودن شرايط و امكانات‏ لازم كه هم اكنون كشور فاقد آنهاست،در سنجش‏ با هر نوع فعاليت ديگر اقتصادي،اجتماعي و يا فرهنگي،در هر جامعه‏اي،در اثرگذاري بر توسعه‏ متعادل اقتصادي،توزيع متعادل درآمد و ثروت و در نهايت ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد و... به‏ويژه در جامعه‏هاي عقب افتاده،روبه‏رشد و يا در آستانه صنعتي شدن از جايگاهي ويژه برخوردار است.خلاصه آنكه تنها در اين رشته از دادوستد و يا بازگاني بين كشورهاي دارا و ندار است كه‏ همواره سود حاصل از آن به كيسه كشور ندار يا كمتر دارا سرازير مي‏شود.در اين رشته از فعاليت‏ وجوه حاصل از صادرات خدمات توريستي كه‏ بهترين نوع از انواع صادرات است و به صادرات‏ نامريي مشهور است،و افزون براين،بسان خود توريست همواره در حركت است و موجبات توزيع‏ متعادل درآمد و ايجاد سرمايه و پس‏انداز و به تبع آن فرصت‏هاي شغلي جديد را فراهم‏ مي‏سازد.ناگفته نماند كه اقتصاددانان متخصص در فعاليت‏هاي توريستي،ضريب تكاثر يا فزاينده‏ سرمايه‏گذاري در اين رشته از فعاليت را در جامعه‏هاي مشابه ايران رقمي بين 7 تا 10 مي‏دانند،رقمي كه فوق العاده بالاست و آثار آن‏ صرفنظر از اينكه در توليد ملي و توسعه متعادل‏ منطقه‏اي فوق العاده موثر است،بيشترين اثر را در ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد دارد.به‏هرحال،با توجه به نقش و كاربرد توريسم ملي در توسعه اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي و به‏ويژه نقش تعديلي آن در رشد و توسعه اقتصادي مناطق مختلف،تحصيل درآمد ارزي و ايجاد زمينه براي سرمايه‏گذاري‏هاي‏ مكمل در رشته‏هاي گوناگون و نهايتا تاثير آن در كمك به افزايش نرخ رشد اشتغال،ذكر چند نكته‏ ديگر ضرورت دارد كه به آن‏ها اشاره خواهد شد:-ايران،افزون بر موقعيت مناسب جغرافيايي، از انواع جاذبه‏هاي طبيعي و اكتسابي(كه هر كدام‏ به تنهايي مي‏تواند يك كشور را به عنوان بازاري‏ قابل عرضه به جريان توريسم بين‏المللي وارد كند)برخوردار است.متوسط اقامت توريست‏هاي‏ داخلي و خارجي در ايران نيز به لحاظ وسعت‏ سرزمين،تنوع آب و هوا،پراكندگي آثار باستاني و تاريخي،مراكز زيارتي و...به عنوان يكي از عمده‏ترين عوامل رشد و توسعه توريسم در سطح بالايي قرار دارد،كما اينكه در گذشته‏ نزديك(1355)متوسط اقامت توريست‏هاي‏ خارجي در ايران 5/18 شب محاسبه شده بود كه‏ در مقايسه با متوسط اقامت در ساير ممالك‏ فوق العاده بالاست.اما بايد توجه داشت كه توسعه توريسم و به‏ويژه توريسم خارجي-همانگونه كه اشاره شد- مستلزم شرايط و امكاناتي است كه در حال حاضر مهيا نيست.بنابراين،لازم است براي رشد و توسعه توريسم ملي به گونه‏اي همه جانبه،صحيح‏ و منطبق با اصول و موازين برنامه‏ريزي توريستي‏ و با اولويت دادن به گشت‏وگذارهاي داخلي، (به تصوير صفحه مراجعه شود) اقتصاددانان ضريب تكاثر سرمايه‏گذاري‏ در صنعت توريسم را در جامعه‏هايي چون‏ ايران بين 7 تا 10 مي‏دانند.با توجه به تنظيم اوقات فراغت مردم،به‏ويژه‏ جوانان اقدام كنيم.ناگفته نماند كه تكيه بر گروه‏ جوانان از آن جهت حايز اهميت است كه در هرگونه برنامه‏ريزي اجتماعي و فرهنگي،تنظيم‏ اوقات فراغت جوانان به عنوان سازندگان آينده‏ جامعه همواره مورد تاكيد است.-برنامه‏ريزي جهانگردي جز در موارد خاص‏ سياستگذاري ملي،تبليغات ملي و هماهنگي آن‏ (كه بايد در دست دولت و متمركز باشد)نمي‏تواند در برنامه‏ريزي كلي ملي مورد عمل قرار گيرد،زيرا توريسم از نقطه نظر برنامه‏ريزان-خاصه‏ برنامه‏ريزان عمران ناحيه‏اي و اصولا دست‏اندركاران برنامه‏ريزي توسعه توريسم-تنها در سطح مناطق مي‏تواند نتايج مطلوبي را عايد كند.-بايد توجه داشت كه اصولا برنامه‏ريزي‏ توريسم به لحاظ ارتباط مستقيم با ساير فعاليت‏ها،فوق العاده پيچيده است و تحقق آن جز به دست كارشناسان متبحر صاحب علم و تجربه‏ در مسايل توريستي عملي نيست.با توجه به آنچه عنوان شد،به نظر مي‏رسد كه‏ گفتاري هرچند كوتاه درباره توريسم خالي از فايده‏ نباشد،زيرا ترديد نيست كه دولت براي رويارويي‏ با بيكاري و ايجاد اشتغال ملزم به توجه بيش از حد به اين رشته از فعاليت خواهد بود،فعاليتي كه‏ در سنجش با هر نوع فعاليت ديگر اشتغالزاتر مي‏باشد.بنابراين،گفتار خود در اين‏باره را بدينسان آغاز مي‏كنيم كه:آنچه مسلم است،از دوران باستان تاكنون‏ همواره سه نوع انگيزه اصلي و اساسي محرك‏ انسان‏ها در تغيير موقت محل اقامت آنان و انجام‏ سفرهاي كوتاه يا طولاني و خطرناك بوده است: انگيزه‏هاي ديني،تفريحي و علاقه(علايق‏ سياسي و بازرگاني)و كنجكاوي.به جرات‏ مي‏توان مدعي شد كه در دوران باستان،اولين و اساسي‏ترين انگيزه سفر احساسات ديني بوده‏ است و مردم براي ديدن اماكن مقدسه به‏ سفرهاي طولاني دست مي‏زدند.همين انگيزه، چيني‏ها پيرو«بودا»را براي سفر به هندوستان و پيمودن هزاران فرسنگ راه برانگيخته است. يونانيان و روميان هم در دسته‏ها و گروه‏هاي‏ عظيم به معبد«دلفي»سفر مي‏كردند تا به‏ پيشگويي‏هاي«اراكلس»گوش فرا دهند.حس كنجكاوي نيز از جمله انگيزه‏هاي سفر است كه همواره از دوران باستان وجود داشته و انگيزه سفرهاي طولاني براي شناسايي آداب و رسوم و سنن قبايل و ملل ديگر بوده است. داستان‏هاي نقل‏شده توسط جهانگردان‏ سفرنامه‏نويس كه معروف‏ترين آنها«هرودت» است،گاهي تنها مدرك موجود و مبني بر وجود تمدن‏هاي بزرگي است كه ناپديد شده‏اند،ولي‏ كاوش‏هاي باستان‏شناسي وجود آنها را ثابت كرده‏ است.بازي‏هاي المپيك هم طي حدود 1200 سال‏ (از سال 776 قبل از ميلاد تا 393 بعد از ميلاد مسيح)نه تنها يونانيان،بلكه روميان را نيز از سراسر امپراتوري و حتي از سرزمين‏هاي‏ دوردست به خود جلب مي‏كرده است.علاوه‏ بر اين،در دوران باستان خاصيت شفابخشي آب‏ چشمه‏هاي معدني هم يونانيان و روميان را به اميد شفا و سلامت به خود جلب مي‏كرده است.در امپراتوري‏هاي ايران و روم وجود جاده‏هاي‏ خوب و سهولت و امنيت مسافرت در پرتو قدرت‏ امپراتوري‏ها و وجود سرويس‏هاي منظم ارابه و كالسكه‏راني،مردم مرفه را به ديدار نقاط جالب و متنعم از آرايش و زيبايي مناظر طبيعي تشويق‏ مي‏كرد و گروهي را نيز براي خوشگذراني به رم و يا ساير نقاط سوق مي‏داد.رفته‏رفته اين نوع‏ مسافرت‏هاي تفريحي نيز براي خود جايگاه‏ مشخص و مهمي را احراز كردند.در قرون وسطا زيارت دوباره اهميت خود را بازيافت،زيرا اروپاي قرون وسطا مصادف بود با توسعه مسيحيت كه تشويق كننده افراد به سفر براي اداي فرايض ديني است.علاوه‏براين،در خاور دور نيز بوداييان براي زيارت معابد به‏ سفرهاي خود ادامه مي‏دادند و در سده هشتم‏ ميلادي مكه نيز به صورت يكي از عمده‏ترين‏ مراكز جلب زايران ممالك اسلامي درآمد.در دوران باستان ايجاد شرايط و امكانات لازم‏ براي همزيستي مسالمت‏آميز بين قبايل و دول‏ مختلف ضرورت ايجاب مي‏كرد كه نمايندگان دول‏ همسايه و يا دور از يكديگر همواره در سفر باشند. افزون بر اين،جاذبه و تصور كسب سودهاي كلان‏ از طريق دستيابي به كالاهاي كمياب بازرگانان را بر آن مي‏داشت تا در جستجوي كالاهاي مناسب‏ به نقاط دور دست سفر كنند.به عنوان مثال، يونانيان مستعمراتي را در سواحل درياي سياه، درياي مديترانه تا«مارسي»ايجاد كردند و با اهالي‏ اطراف به تجارت پرداختند.تجار رومي نيز در جستجوي كهربا به سواحل بالتيك و به دنبال‏ فولاد به«ويستولا»و براي يافتن روي به جزاير بريتانيا رخنه كردند و به‏هرحال،مبادلات‏ بازرگاني در كليه جهات صورت مي‏گرفت.در قرون وسطا بي‏فاصله پس از سقوط حكومت روم و هرج‏ومرج ناشي از آن و در نتيجه، هجوم اعراب و تركان عثماني و بالاخره،مجارها، براي مدتي سفرهاي بازرگاني در اروپا محدود شد، اما در هر حال،نقل و انتقال افراد و مبادله‏ نمايندگان سياسي بين ملل مختلف متوقف نشد. در اين دوره،سفر تجار و بازرگانان بخش عمده‏ سفرها را تشكيل مي‏داد.هزاران بازرگان براي‏ شركت در بازار مكاره«سنت دنيس»و«شامپاني»و «آخن»در حركت بودند.بازرگانان اروپايي،ايراني، ارمني،بلغاري،مصري،روسي،و عرب شهر قسطنطنيه را به عنوان محل ملاقات و مبادله‏ كالاهاي تجاري خود انتخاب كرده و مدام به‏ سوي اين قرارگاه در سفر بودند.موضوع در خور اهميت اين كه در اين دوره، (به تصوير صفحه مراجعه شود) توسعه توريسم موكول به برقرار بودن دو شرط اساسي است:سرمايه-اوقات فراغت‏ زياد.بازرگانان فقط تجار ساده نبودند و در ميان آنها روشنفكراني مانند«ماركو پولو»تاجر ونيزي و يا «ابراهيم يعقوب»تاجر عرب و نويسنده«تاريخ‏ يعقوبي»نيز وجود داشتند كه با اطلاعات جديدي‏ به كشور خود باز مي‏گشتند و سفرنامه‏هاي جالبي‏ نيز از خود به جاي گذاشته‏اند.در قرون وسطا گروه زيادي از مسافران را دانشجوياني تشكيل مي‏دادند كه وضعيت آنها از لحاظ كم و كيف حايز اهميت فراوان است.اين‏ دانشجويان براي آموختن و استفاده از تعاليم‏ استادان و دانشمندان معروف رهسپار شهرهايي‏ مانند رم،پاريس،نجف و قاهره مي‏شدند.در واقع، در قرون وسطا سفر از انحصار بزرگان و اشراف‏زادگان خارج شد و به بركت امكانات‏ مذهبي و استحفاظي،انجام سفر براي افراد عادي‏ نيز مقدور گرديد.البته بايد توجه داشت كه‏ اين گونه سفرها در قرون وسطا بيشتر به صورت‏ پياده يا با استفاده از الاغ و اسب و شتر و گاهي نيز با ارابه صورت مي‏گرفت.سده شانزدهم يا آغاز دوران جديد،مصادف‏ بود با اكتشافات بزرگ كه به ظهور امپراتوري‏هاي‏ بزرگ از يك سو،و سقوط جمهوري بازرگاني‏ درياي مديترانه از سوي ديگر منجر شد.اين‏ اكتشافات علاوه بر ايجاد تغييرات اساسي در امر مسافرت بازرگاني،سبب شدند كه مسيرهاي‏ بازرگاني گذشته رها شوند و نوع،نحوه و شكل‏ تجارت نيز دستخوش تغييرات اساسي شود.با تجديد حيات علمي و ادبي اروپا(رنسانس) جامعه جديدي از مسافران،متشكل از افراد مشتاق ديدار اماكن تاريخي و معروف،افراد خواهان تفريح و گشت‏وگذار و بالاخره افراد كنجكاو و محقق كه براي آمختن دست به سفر مي‏زدند،به وجود آمد و شهرهاي بزرگي مانند پاريس،رم و وين مردم مالك مختلف را به خود جلب مي‏كردند.از اواسط قرن نوزدهم،با اختراع راه آهن، توريسم با انقلابي عظيم مواجه شد،زيرا سده‏ بخار داراي سه اثر اساسي(سرعت،افزايش‏ ظرفيت حمل و نقل و بالاخره كاهش هزينه)بود كه در نتيجه،موجب افزايش تعداد افرادي شد كه‏ دست به سفر مي‏زدند.با اين حال،بايد اذعان كرد كه توريسم در سده نوزدهم هنوز موفق به‏ شكل‏گيري نشده بود،زيرا توسعه توريسم مستلزم‏ برقرار بودن دو شرط اساسي«سرمايه»و«اوقات‏ فراغت»زياد است كه در آن زمان هنوز در اختيار توده‏هاي وسيع جامعه‏هاي انساني،به‏ويژه‏ كارمندان و كارگران و بالاخره مزدبگيران قرار نداشت.اما در سده بيستم با وضع قوانين‏ اجتماعي خاص و فراهم‏شدن امكانات لازم براي‏ گسترش توريسم،توريسم به صورت پديده‏اي‏ اجتماعي در سطح وسيعي از كشورهاي پيشرفته و متمدن پا به عرصه وجود نهاد.رشد و توسعه توريسم بين‏المللي طي هفتاد سال اخير نتيجه عوامل چندگانه‏اي بوده است كه‏ اهم آنها عبارتند از:افزايش سطح درآمد،افزايش‏ طول اوقات فراغت از كار،پيشرفت و توسعه‏ وسايل حمل و نقل،كاوش‏هاي عظيم و پرارزش‏ جغرافيايي و بالاخره طول مدت اقامت در منطقه‏ يا كشور پذيراي جهانگرد.اين عوامل كلا«و تواما» سبب شده‏اند كه توريسم بين‏المللي در سطحجهاني و سياست و گشت‏وگذار داخلي در سطح‏ كشورها توسعه يابد و براي نخستين بار در سال‏ 1937 در«كميسيون اقتصادي جامعه ملل»مورد توجه قرار گيرد و براي آن تعريفي ارايه شود.در سال 1950 هم«اتحاديه بين‏المللي آژانس‏هاي‏ رسمي مسافرتي»به ارايه تعريف جديدي از توريسم پرداخت،اما در حال حاضر،تعريف مورد قبول كليه اعضاي سازمان ملل،تعريفي است كه‏ در سال 1954 از سوي اين سازمان مطرح شده و به شرح زير مورد تاييد قرار گرفته است:«توريست‏ شخصي است كه به دلايل قانوني-غير از مهاجرت-به كشور وارد مي‏شود و در آنجا دست‏كم بيش از 24 ساعت و حد اكثر يك سال‏ اقامت مي‏كند.»روشن است كه اين تعريف درباره توريسم‏ داخلي هر كشوري نيز صادق است.در اينجا بايد يادآور شويم كه در مبحث توريسم به سفري«سفر توريستي»اطلاق مي‏شود كه اولا موقتي باشد، ثانيا اختياري و در ثالث به قصد تحصيل‏ دستمزد صورت نگيرد.دكتر پل برن اكر (PAUL BERNECKER) اقتصادشناس و عضو «موسسه تحقيقات توريسم وين»در توصيف‏ توريسم و فعاليت‏هاي توريستي مي‏نويسد: «هنگامي كه گروهي از افراد يك كشور به‏طور موقت و به منظور گذران اوقات فراغت و تعطيلات خود،براي ديدن آثار باستاني،تاريخي، شركت در مسابقات و مجامع،زيارت،تفريح و يا ديدن فاميل و دوستان و يا هر قصد ديگري محل‏ اقامت عادي خود را ترك گويند و به نقطه ديگري‏ سفر كنند،فعاليت‏هاي توريستي آغاز مي‏شود.»در بررسي اقتصاد ملي ممالك همواره با نوعي‏ فعاليت برخورد مي‏كنيم كه اصطلاحا توريسم‏ ملي عنوان مي‏شود و متشكل است از گشت‏وگذارهاي داخلي و هدف‏هاي توريستي، به اضافه سهم كشور از جريان توريسم بين‏المللي، به عبارت ديگر،توريست‏ها يا مسافراني كه در قالب تعاريف مورد قبول درباره توريسم به كشور وارد مي‏شوند از يك‏سو،و مسافرت‏هايي كه از طرف افراد كشور با هدف‏هاي توريستي به خارج‏ از كشور انجام مي‏پذيرد،از سوي ديگر.از آنجا كه مسافرت اتباع كشور به خارج و هزينه‏هاي مربوطه تنها در انجام محاسبات ملي‏ مي‏تواند اثربخش و قابل بررسي باشد،لذا وقتي‏ از صنعت توريسم ملي يك كشور گفتگو مي‏شود، مراد همان مجموعه مسافرت‏هايي است كه در داخل كشور انجام مي‏پذيرند و اصطلاحا مي‏توان‏ آنرا ايرانگردي‏2ناميد كه اعم است از سفرهايي‏ كه توسط ايرانيان و افراد مقيم كشور در داخل‏ (به تصوير صفحه مراجعه شود) دولت براي رويارويي با بيكاري و ايجاد اشتغال ناگزير است كه به فعاليت در رشته‏ توريسم بيش از پيش توجه كند.كشور با هدف‏هاي توريستي انجام مي‏پذيرد و سفرهاي مسافران خارجي به داخل كشور.به‏هرحال،مجموعه فعاليت‏هاي صنعت‏ توريسم كشور داراي اركاني دوگانه است.اين‏ اركان به عامل و معلول توريسم يا OBJECT و SUBJECT توريسم معروف هستند.«عامل توريسم»ركن اساسي توريسم است و به‏ شخص-يا اشخاصي-اطلاق مي‏شود كه عمل‏ توريستي از وي سر مي‏زند.بنابراين،عامل‏ توريسم«انسان»است،انساني كه در كانون‏ رويدادهاي توريستي قرار دارد و تامين نيازها و تحقق انتظارات و تصورات او نمايشگر كليه‏ رويدادهاي اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي است‏ كه پديده توريسم به دنبال دارد.«عامل توريسم» به عنوان«تقاضا»بستگي كامل به كم‏وكيف اين‏ عامل دارد،زيرا«تقاضا»از لحاظ وسعت عمل‏ داراي انواع محلي،منطقه‏اي،داخلي و بين‏المللي‏ است.ناگفته نماند كه«عامل توريسم»در توريسم‏ ملي هر كشور از دو گروه تشكيل مي‏شود:عامل‏ داخلي و عامل خارجي كه به تقاضاي داخلي و خارجي نيز معروفند و توجه به آنها در برنامه‏ريزي‏هاي توسعه توريسم حايز اهميت‏ فراوان است.اما«معلول توريسم»به كشور پذيراي توريست‏ يا اصولا به هر جاذبه‏اي اطلاق مي‏شود كه بتواند براي تغيير موقت محل اقامت دايمي و عادي‏ اشخاص ايجاد انگيزه كند.بنابراين،اگر«عامل‏ توريسم»تقاضاي بازار توريسم باشد،معلول‏ توريسم«عرضه»اين بازار خواهد بود.بايد توجه‏ داشت كه«معلول توريسم»داراي انواع گوناگون‏ است و مي‏تواند به صورت واحد يا دسته‏جمعي‏ مورد توجه باشد،مانند:جاذبه توريستي،وسايل‏ حمل و نقل،موسسات خدمات توريستي و بالاخره مسيرهاي توريستي كه بحث درباره آنها در اين مختصر نمي‏گنجد.اما آنچه نبايد از نظر دور بماند،اين است كه‏ در صنعت توريسم،سرمايه ملي توريسم هر كشوري همانا جاذبه‏هاي توريستي آن كشور است،يعني جاذبه‏هاي فرهنگي(مانند:محل‏ها و نواحي جالب باستانشناسي،آثار و ابنيه تاريخي، موزه‏ها،مظاهر فرهنگ جديد،موسسات سياسي‏ و فرهنگي،مكان‏هاي ديني و...)سنت‏ها(مانند: جشنواره‏هاي ملي،هنر و صنايع دستي،موسيقي، فرهنگ عامه،آداب و رسوم بومي و...)مناظر زيبا (مانند دورنماهاي چشمگير و نواحي زيباي‏ طبيعي،پارك‏هاي ملي،حيات وحش،حيوانات و پرندگان،سواحل دريا،مراكز كوهستاني و...) پذيرايي و تفريحات(مانند:مشاركت در ورزش و تماشا،پارك‏هاي سرگرمي و تفريح،باغ وحش و آكواريوم‏ها،سينما و تاتر،زندگي شبانه،طبخ و وسايل اقامت و...)ساير جاذبه‏ها(مانند آب و هوا، مراكز درماني چون چشمه‏هاي آب معدني، جاذبه‏هاي خريد و اختصاصي و ارزاني و...)اين‏جاذبه‏ها يا به صورت مهيا وجود دارند و يا اينكه مهيا نيستند و عرضه آنها مستلزم‏ سرمايه‏گذاري است و هر كشور با توجه به‏ موقعيت جغرافيايي،سياسي،اجتماعي و اقتصادي‏ مي‏تواند از جاذبه‏هاي توريستي مهيا و نامهياي‏ خود در هر يك از دو رشته«توريسم ملي»يا «جهانگردي ملي»بهره‏مند شود.توريسم داخلي به تحقيق موثرترين عامل‏ جذب و حركت سرمايه‏هاي داخلي،به‏ويژه‏ سرمايه‏هاي سرگردان و فعال در زمينه‏هاي‏ غير توليدي و زيان‏بخش در سطح كشور است كه‏ علاوه بر رونق‏بخشيدن به كار و پيشه و فراهم‏سازي زمينه‏هاي لازم براي‏ سرمايه‏گذاري‏هاي مكمل در كليه بخش‏ها، به‏ويژه بخش كشاورزي،ورزش،مسكن روستايي، ميان‏راهي و كوهستاني،قوي‏ترين عامل در توسعه متعادل اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي‏ است و نهايتا با ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد، تعديل نسبي درآمدها را نيز درپي دارد.با بررسي اجمالي فعاليت‏هايي كه براي توسعه‏ توريسم ملي ايران طي دوران گذشته به عمل‏ آمده،ملاحظه مي‏شود كه فعاليت جدي در خصوص رشد و توسعه توريسم ملي از دوران‏ برنامه عمراني سوم با تشكيل«سازمان جلب‏ سياحان»آغاز شد،با اقداماتي از قبيل:احداث يك‏ رشته مهمانسرا در شهرهاي فاقد تاسيسات‏ (به تصوير صفحه مراجعه شود) پذيرايي مورد نياز،احداث اردوگاه‏هاي توريستي و فراهم‏آوردن پاره‏اي تسهيلات توريستي،آموزش‏ خدمات توريستي و...در همين دوره،با توجه به اهميت توسعه‏ توريسم اقدامات ديگري هم به عمل آمد و طرح‏هاي جامع توريستي كشور،طرح جامع‏ توسعه كرانه‏هاي جنوبي درياي خزر،مراكز توريستي استراحتي و بهداشتي(مانند مراكز توريستي آب‏هاي معدني آب اسك لاريجان، سرعين اردبيل،محلات و همچنين مراكز توريستي كلاردشت،دشت نظير،كرند،مراكز كوهستاني و ساحلي)تهيه شد كه متاسفانه‏ هيچكدام به موقع اجرا درنيامد.زيرنويس‏ها(1)روشن نيست به كدامين دليل،واژه فارسي‏ معادل توريسم را گردشگري انتخاب كرده و بكار مي‏برند،آنهم واژه‏اي كه به انواع توريسم اطلاق‏ مي‏شود و با كمي تامل و تفكر ملاحظه خواهد شد كه توريسم داراي انواع متفاوتي است،مانند: توريسم درماني،توريسم تجاري،توريسم مذهبي‏ و...كه به هيچ روي داراي صفت گردشگري‏ نمي‏باشند.اين واژه را به عنوان معادل فارسي‏ توريسم،نمي‏توان به كار برد.بنابراين،بهتر مي‏بود اگر فرهنگستان ادب همان واژه‏ جهانگردي را به عنوان معادل فارسي توريسم‏ انتخاب مي‏كرد و يا واژه ايرانگردي كه معادل‏ توريسم داخلي انتخاب شده است،در حالي كه‏ ايرانگردي هم توريسم داخلي و هم توريسم‏ خارجي را شامل است و لذا بكارگيري ايرانگردي‏ به عنوان معادل توريسم داخلي نادرست است و بايستي اصلاح شود.اين نكته از اين جهت در اينجا به ميان آمد كه بحث درباره آن همانند هر موضوع ديگر مستلزم آشنايي با اصول و مباني‏ اين رشته از فعاليت است كه تا حدودي در اين‏ گفتار به آن اشاره خواهد شد.


تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد