جمعه ۲۸ شهریور ۹۹ | ۰۳:۱۲ ۱۰ بازديد
نويسنده : مايكل اي.كليمنبع : مجله رشد آموزش جغرافيا ، تابستان 1381 ، شماره 62قسمت اولمقدمه
طراحي راهبردهاي توسعهء توريسم،جزئي از عمل برنامهريزي است كه در
آن،بيشتر برنامه ريزان متخصص،داراي تجربه يا اطلاعات دست اول ناچيزي
هستند.اغلب برنامه ريزان از جاذبهء جهاني توريسم به عنوان يك فعاليت
اقتصادي آگاه هستند،اما عدهء كمي از آنها از فوريتي كه در جهان دههء 1990 و
پس از آن،درمورد تلفيق فرايندهاي برنامه ريزي با مشاركت عمومي،تجزيه و
تحليل سود و زيان،تجزيه و تحليل راهبردي و برنامه ريزي اجرايي،و توسعهء
توريسم وجود دارد،آگاهي دارند.
تا اواخر دههء 1970،برنامه ريزي توريسم،تقريبا به طور انحصاري به عنوان
مسألهء جذب بازديدكنندگان به يك محل خاص مطرح بود.به ويژه،اسراف و ولخرجي
دولت ها،بازاريابي استاني و ملي و برنامه هاي تبليغاتي در رقابت براي
جذب توريست ها در اولويت بودند.به اين برنامه هاي تبليغاتي هنوز هم اهميت
داده مي شود و حكومت ها باز هم بيشتر دلارهاي اختصاص يافته به توسعهء
توريسم را خرج آنها ميكنند.
از نظر بسياري از مردم محلي،توريسم موضوعي ضد و نقيض است.هم خوب است و هم
بد.هيولاي دعوت نشدهاي ات كه در جامعه فرود مي آيد و در بهترين
شرايط،سود اقتصادي ميآورد اما يان امر به قيمت تخريب اجتماع و فشار بر
زيرساخت ها و جامعه صورت مي گيرد.وقتي كه من به عنوان يك برنامه ريز
كاربري زمين روي«زيستگاه هاباي»در شمال شرق«آريزونا»3كار مي كردم،بارها
از مردم شنيدم كه مي گفتند:«افرادي كه به اينجا مي آيند تا مراسم ما را
تماشا كنند،خيلي بي نزاكت هستند...».و يا:«من واقعا خوشحال مي شوم،اگر
آنها فقط پولشان را بفرستند و خودشان اصلا تشريف نياورند!»
و نبايد از اين اظهارات شگفت زده شد.جريان توريست به «هاباي»در سال
1990،سالانه 50 تا 90 هزار نفر تخمين زده شد و احتمالا از آن زمان تا به
حال نيز افزايش يافته است.در مقابل،كمتر از 10 هزار نفر از مردم بومي در
اين زيستگاه زندگي مي كنند.به علاوه،«هاباي»براي پذيرش اين همه ديدارگر
مجهز نيست.در اين زيستگاه،تنها 2 متل كه روي هم رفته داراي 55 اتاق هستند و
2 رستوران قابل استفاده وجود دارد.يان دو رستوران،40 مايل از همديگر فاصله
دارند.از 12 روستاي«هه اباي»،تنها يكي از آنها داراي تور سياحتي پياده و
داراي راهنماي دهكده است.3 راهنما از كارمندان روستا هستند و از مؤسسات
خارج از روستا مزد ميگيرند. تور،هزينهاي ندارد؛هرچند كه بخششها(مثلا
پرداخت انعام)قبول و تشويق ميشوند.تو التهاي عمومي اندكي در نقاط مختلف
زيستگاه وجود دارد.
حكومت قبيله اي«هاباي»برنامهاي براي ترويج توريسم در زيستگاه ندارد.در
عوض،ادارات قبيلهاي مختلفي مسؤول جوابگويي به پرسش هاي اتفاقي پستي يا
تلفني هستند.باوجوداين، در مركز،در ادارات دولت ايالتي
در«فنيكس،آريزونا»،توريزم با حرص و ولع تبليغ ميشود و از مردم
ميخواهند،به يان زيستگاه بروند و سرخپوستان را ببينند.( البته همراه اين
تبليغات،برنامهاي نه چندان مخفي هم براي خرج پول هاي آنها وقتي كه در
ساير قسمتهاي آريزونا هستند،تدارك ديده ميشود).اين تبليغات در سطح جهاني
انجام ميشود.تا آنجا كه من اطلاع دارم،حكومت قبيله اي«هاباي»هرگز
اجازهء چنين كاري را به دولت ايالتي نداده است.بااينحال،هر سال توريست
ها مي آيند و مردم«هاباي» مقاومت مي كنند و غر ميزنند.
وضع«هاباي»همواره بدين منوال نبوده است.تا چندي پيش، مقدم ديداركنندگان-كه
آن زمان خيلي زياد نبودند-در زيستگاه گرامي بود و از آنها براي شركت در
بخشهاي عمومي و مراسم قرباني (سرخپوستان)استقبال ميكردند.الان چنين
نيست.اين يكي از تناقض هاي متداول در توريزم است:رشد تقاضا كه مآلا بر
عرضه حاكم مي شود،بنوبهء خود هر نوع طرز تلقي مثبت ساكنان محلي را درمورد
توريست ها از بين ميبرد.
«كليرگان»اظهار ميدارد:«جوامع و مناطق مورد توجه توريست ها عموما فاقد
تخصص درمورد روابط بين توريسم و مكانهاي ويژه هستند.» او ادامه
ميدهد:«برنامه ريزان مي توانند، در سطح ويعتري آموزش جامعه را به عهده
گيرند،توريسم را به شهر و برنامه هاي جامعه پيوند دهند و در حمايت و
محافظت از منابع اجتماعي،فرهنگي و طبيعي كه در معرض برخورد توريست ها
قرار دارند،پيشگام باشند.» توريسم چيست؟ انواع توريسم اجزاي ساختاري يك برنامهء توريسم عناصر طراحي محيطي يك برنامهء توريستي مباني برنامهريزي و توسعهء موفقيتآميز توريسم فرايند طراحي برنامهء توريسم مقياسهاي برنامهريزي توريسم نيمهء درست-نيمه غلط و ملاحظات.توريسم چيست؟از
نظر كمّي،توريست شخصي است كه به دلايل غير شغلي، بيش از 50 مايل(80
كيلومتر-م.)مسافرت مي كند و شب را دور از محل معمولي يكونتش
ميگذراند.براساس اين تعريف يا اينگونه تعاريف است كه بيشتر آمارهاي
مسافرتي(حركت از مبدأ و هزينه ها) جمع آوري و محاسبه ميگردند.
از ميان تعدا كثيري از تعريف ديگر درمورد توريسم،درمورد اينكه چه توريسمي
ميتواند به يك برنامه ريزي موفق منجر شود، دو ديدگاه از اهميت
برخوردارند:اول،ديدگاهي است كه مي گويد توريسم يك تجربهء شخصي بشري
است.برخي مردمشناسان از اين فراتر مي روند و عقيده دارند،توريزم واقعا يك
تجربهء فرهنگي، انساني و معنوي است.دومين ديدگاه اين است كه توريسم يك
فعاليت اقتصادي-صادراتي است.به عنوان يك تجربه
تجربه هاي شخصي توريست،كليد موفقيت هر راهبرد توريسم است.اغلب،روياي
تجربه اي غيرمنتظره در جايي غير از منزل يا محل كار است كه مردم را تحريك
ميكند تا مسافرت كنند و به توريست تبديل شوند.همچنين،تكرار تجربه هاي
خوشايند است كه توريست را وادار ميكند،دوباره به مكاني بازگردد يا به وي
الهام ميدهد كه درمورد يان مقصد عالي به ديگران توضيح دهد.از
اينرو،استراتژي موفق توريسم بايد شرايطي فراهم كند كه توريست ها تجربه
هاي خوشايندي داشته باشند؛وگرنه مردم نخواهند آمد و يا براي بار دوم باز
نخواهند گشت.
يك تئوري مردمشناسي مي گويد:توريسم تجربه اي مشابه تجربهء مذهبي
است.از آنجا كه تجربهء توريسم از نظر زماني براي بيشتر مردم محدود است و
براي آنها در مكاني خارج از معمول زندگيشان اتفاق ميافتد،احساسات فوق
العاده غيرمعمول آنها، با مكان مقصد توأم ميشود.وقتي شخص سفري را آغاز
ميكند، زندگي معمولي خود را از طريق انتقالي مانند پرواز يك هواپيما، ترك
مي كند و حسي متعالي به او دست ميدهد.او در اين مكان غيرعادي
مرموز،تجربه اي ميكند و سپس از طريق انتقالي ديگر، مثل فرود هواپيما،به
زندگي معمولياش بازمي گردد.اغلب همراه با يان آخرين انتقال،اندوه از دست
دادن آنمكان اسرارآميز و روابط عاطفي شديدي كه در آنجا تجربه شده است،به
وجود ميآيد.
وقتي مردم در زمان و فضاي غيرمعمول خود،در مكان اسرارآميز هستند،قوانين
زندگي عادي آنها معمولا به هم مي خورد يا كاملا برعكس ميشود.آنها
ميتوانند در جستوجوي سرنوشت خود، در موقعيت هاي شانسي و تصادفي
باشند،آنچه را كه نديده و نمي شناسند تجربه كنند و از اسم كوچك اشخاص
استفاده كنند.به عنوان يك فعاليت اقتصادي
به توريسم ميتوان به عنوان مورد خاصي از فعاليت اقتصادي -صادراتي
نگريست.مورد خاص،زيرا به جاي اينكه كالا و محصولات خدماتي براي خريدار
فرستاده شوند،خريدار براي يافتن و تجربه كردن،به سوي كالا و خدمات مي
آيد.يان پديدهاي است كه مي تواند به عوارض نامطلوبي
مانند:تراكم،آلودگي،جرم و جنايت منجر شود.همين نكته ريشهء ضد و نقيض بودن
توريسم است و مرغي را كه تخم طلايي«سودآوري اقتصادي توريسم»را
ميگذارد،بيمار ميكند.انواع توريسم
به منظور تشريح درست انواع توريسم،طبقه بنديهاي متفاوتي از آن مطرح شده
است.يك طبقه بندي صوري روي جاذبه هاي نوع اول متمركز است؛يعني روي
توليد توريسمي كه در حال بازاريابي و سفارش دادن است.طبق اين طبقه
بندي،انواع توريسم شامل موارد زير است: اكوتوريسم (Ecotourism) توريسم طبيعت (Nature Tourism) توريسم ماجراجويانه (Adventure Tourism) رفتن و ماندن (Getaway and Stay) توريسم فرهنگي (Cultural Tourism)
طبقه بندي ديگر،طبقه بندي ترتيبياست كه براساس آن حجم توريست ها را
درنظر مي گيرند.اين طبقه بندي طيف وسيعي از انواع توريسم،از«توريسم
انبوه» يعني تعداد زيادي توريست تا «اكتشاف كننده»،يعني آن توريست منفرد كه
به تنهايي مسافرت مي كند،را شامل مي شود.براي تجسم اين طيف وسيع
ميتوان گروه مردمي را كه از 47 اتوبوس ديزلي بدبو در مراكز خريد
جنب«كليساي نوتردام»خالي مي شوند( البته حالا ديگر اينطور نيست)،تا آن
جوانكي كه با كوله پشتي كثيفش به تنهايي در فلات«تبت» پشت كوه«اورست»جلوي
اتومبيل ها را مي گيرد،درنظر گرفت.
هر كدام از يان تقسيمات داراي انتظارات متفاوت از تجربه هاي توريسم،و
نيز نيازهاي خدماتي و مسافتي هستند و براساس اين انتظارات هدف هاي
بازاريابي ويژهاي را دنبال مي كنند و برنامه هاي تبليغاتي و توسعهء
خاصي را درنظر مي گيرند.اجزاي ساختاري يك برنامهء توريسم
گان ساختار توريسم را بر حسب مفاهيم عرضه و تقاضا تعريف كرده است.اهميت
تجزيه و تحليل وي از ساختار توريسم اين است كه نتيجه مي گيرد،توريسم موفق
برنامه ريزي در هردو ناحيهء اقتصادي (هم عرضه و هم تقاضا)را درنظر دارد و
نه فقط يكي از آنها را.در ايجاد تقاضا و عرضه،بايد موازنه صورت
گيرد،وگرنه پروژه ها و برنامه ها شكست خواهند خورد.تقاضا
«تقاضا»در مدل گان به معني«جمعيت»است.اولين اثر جمعيت در بازار توريسم،با
فراهم بودن دو منبع مشخص،يعني زمان و پول، اتفاق مي افتد.توريسم در سطح
جهاني بازار بالقوهاي است كه قطعا كمتر از 10 درصد جمعيت جهان را شامل
ميشود.محاسبهء جمعيت توريست بالقوه در تقسيمات بازار ويژه-كه برنامه هاي
تبليغاتي و بازاريابي به خاطر آن آماده مي شوند-براي بسياري از مشاوران
بازاريابي و تبليغاتي به منزلهء پول نقد است.اين كار مستلزم پژوهش عملي و
تجزيه و تحليل پيچيدهء چند متغيره،از نتايج است.عرضه
گان«عرضه»را تركيبي از 4 عنصر ميداند:حمل و نقل، جاذبهها،خدمات و
اطلاعات و تبليغات.حمل و نقل را بايد در دو سطح ملاحظه نمود:اولي پيوند بين
مكان هاي مبدأ و مقصد توريست ها،دومي شبكهء حمل و نقل در منطقهء
مقصد.فرايند كامل برنامه ريزي بايد تهيه و تدارك تمام جنبه هاي زيربنايي
فيزيكي، شامل:حمل و نقل،آب،فاضلاب،انرژي و ارتباطات را در اين جزء
شاختاري درنظر بگيرد.
جاذبه ها و خرده جاذبه هايي كه گان مطرح ميكند،به دو طريق در برنامه
ريزي موفق توريسم نقش بازي مي كند:يكي جاذبه هايي كه اغلب يك فرد را جذب
مي كنند تا به مقصد ويژهاي كه درمورد آن خيال پردازي كرده است،مسافرت
كند؛و دوم بخشي از تجربهء حقيقي توريسم در منطقهء مقصد.خدمات،جزء مهم ديگر
تجربهء توليد توريسم(جلب جهانگرد)را تشكيل ميدهند.كانون توجه اين جزء
يافتن محل اقامت و مؤسسات مربوط به غذا و نوشيدنيها و كاركنان آنهاست.در
اينجا،طراحي مناسب،سليقهء خوب،و كاركنان تربيت شده،اغلب اجزاي كليدي
هستند.
آخرين جزء ساختاري گان،اطلاعات و تشويق است.اين اهميت دارد كه هر قسمت از
بازار توريسم را با مطالب اطلاعاتي و تبليغاتي كه براي بازديد اشتياق
ايجاد ميكنند و توريست را به مقصد مي آوردند،پر كنيم.بدبختانه اين جزء در
برناه ريزي سنتي توريسم، به طور بسيار بدي از موازنه خارج
است.درواقع،منابعي كه بايد صرف آموزش و ساير مسائل شوند،به اين جزء اختصاص
داده م شوند. البته اين امر نسبت به 10 تا 20 سال پيش كمتر شده است.
جنبهء ديگر اين جزء،به كارگيزي علائم خوب در منطقه،براي راحتي و حركت صحيح
مردم است.عناصر طراحي محيطي يك برنامهء توريستي
وينتر بادم از سه عنصر اساسي و يك سلسله اصول و مباني كه بايد در
برنامهء توريسم مورد ملاحظه قرار گيرند،بحث مي كند.اين عناصر عبارتند
از:ساكنان محل،ديداركنندگان و قلمرو ديداري. بيشتر اوقات،برنامه ريزان از
ساكنان محلي غفلت كرده اند.ساكنان محلي قسمتي از تجربهء توريست ها
هستند.فرهنگ آنها در احساس مكان توسط توريست ها مشاركت مي كند.اما
ساكنان محلي به «محرميت»نيز احتياج دارند.آنها نمي توانند همواره در
نمايش حاضر باشند.نقطهء ديگر برنامه ريزي اين است كه توسعهء توريسم بايد
به نحوي اتفاق بيفتد كه براي ساكنان محلي نز به اندازهء ديداركنندگان قابل
دسترس باشد؛يعني توسعه بايد در توان مالي هر دو طرف باشد.
وينتر بادم،درمورد ديداركنندگان ميگويد:«هدف موفق در مورد ديداركننده آن
است كه بيشتر با كيفيت ديداركننده سر و كار داشته باشد تا با تعداد
آن،ديداركنندهء كيفي آن است كه ديدار را احتمالا تكرار كند و به محيط
ديداري(هم طبيعي و هم ساخت بشر) احترام بگذارد.»اين بيان ايجاب ميكند كه
بازار به تقسيمات مشخص در برنامهريزي توريسم و جذب ديداركنندگان مطلوب آن
تقسيمبندي ببپردازد و در نتيجه،در دلارهاي تبليغاتي صرفه جويي شود و
ساير اجزاي توريسم توسعه يابند.