دزدي علمي در روز روشن

مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

۲۴ بازديد

1 ـ  چهار سال پيش بود كه بعلت تنگي وقت در گرفتن پذيرش مقاله جهت ارائه در فاع پايان نامه دكتري خود مقاله استخراج شده از پايان نامه را هم زمان براي دو مجله "تحقيقات جغرافيايي"  و" مجله دانشگاه تبريز"  فرستادم  ، تا با پذيرش يكي از آنها در انجام كارها تسريع شود. اين روندي بود كه بسيار مورد استفاده قرار مي گرفت بخصوص از سوي دانشجوياني كه از لحاظ زماني براي دفاع در تنگنا قرار داشتند. چندي نگذشت كه از مجله تحقيقات جغرافيايي كه از طريق دانشگاه اصفهان منتشر مي شد تماس گرفتند و با مچگيري چنان تشري حواله ما كردند كه اي آدم دزد چرا يك مقاله را براي  دو مجله فرستاديد  و با استناد به اين بهانه مقاله داوري شده را حذف كردند. مات و مبهوت ماندم كه فرستادن يك مقاله كه هيچ تفاوتي با هم ندارند براي دو مجله چگونه جرمي است كه  اينگونه مورد خطاب قرار گيرد و چنان برخورد زباني نامناسبي صورت گيرد كه سرشار از توهين است و  بماند كه از اعضاي هيت تحريه همان مجله بودند كساني كه  نه تنها مقاله اي را با يك عنوان براي نه يك مجله بلكه  سه مجله فرستادند و چاپ هم شده بود. هر چند از نظر من مشكلي ندارد مقاله اي چنان اهميت دارد كه هيت تحريه چند مجله تصميم به بازچاپ آن مي گيرند. اين شد كه فكر كردم حتمن اين هم غبطي بوده كه ندانسته كردم و مقاله خودم را براي دو مجله جهت داوري فرستادم.  اين تجربه چنان شد كه بعد از آن جريان و توهين ها هر چندبار هم كه حضوري مساله را براي مدير مسئول مجله توضيح دادم افاقه نكرد كه گويي  پيراهن عثمان يافته بودند كه از شر مقالات من خلاص شوند اين شد كه دور مجله تحقيقات جغرافيايي خط كشيدم و عطايش به لقايش بخشيدم  هر چند كه دوستش مي دارم  چون با اين مجله مقاله نويسي علمي را آموختم و مجله اي در نوع خود بي نظير بود. علاوه بر آن به محك تجربه در ارسال مقاله چنان وسواسي گرفتار آمدم كه درصورتي حوصله مقاله نويسي باشد، هر مقاله را اختصاصن براي تنها براي يك مجله تهيه و مي فرستم و در انتظار بررسي و نتيجه آن مي مانم. بماند كه با پيراهن عثمان مذكور مقاله پذيرفته شده در مجله " فضاي جغرافيايي" از سال 1389 تا اكنون در نوبت چاپ قرار دارد و به همين زودي جشن سه سالگي اش را مي گيرم كه راه افتاده است.

2 ـ  حدود شش سال است كه برخي مطالب خود را در رابطه با گردشگري در وبلاگي منتشر مي كنم  و يك سالي است كه   سايت شخصي ام را نيز اضافه كرده ام . در اين چند سال اخير به علت سياست توليد انبوه مجلات علمي ـ پژوهشي، از آنجا كه سعي مي كنم تا حد امكان هر مقاله اي را پيرامون گردشگري به چاپ رسيده مرور كرده و بخوانم، مواردي نه چندان كم را نيز يافته ام كه نگارنده زحمت حتي تعويض واژه ها را به خود نداده و عينا همان مطالب وبلاگ را در مقاله خود آورده است بدون حتي ذكر نامي از من يا وبلاگ مربوط و جالب آنكه مقالات در مجلات علمي و پژوهشي هم به چاپ رسيده و برخي نيز در همايش هايي ارائه شده است.  اتفاقن در همايشي حضور داشتم در پانل گردشگري به سخنراني گوش مي دادم و گاهي هم از فرط خستگي راه كه تازه رسيده بودم چرت مي زدم  كه ارائه كننده اي با صداي صاف و رسا جملاتي را بيان مي كرد كه چنان به گوشم آشنا بود كه از چرت پريدم و مبهوت به سخنان گوهر بار ارائه كننده گوش فرا دادم و الغرض در پايان سخنراني با كسب اجازه پرسيدم  منظورواژه متافيزيك حضور چيست و چه ربطي به گردشگري دارد؟ سخنران قبل از پاسخ دادن به از من پرسيد دكتر شما در عكس وبلاگتان جوان تر بوديد؟ اين شد كه محاصل آن نكته سنجي آن بود كه در اولين فرصت عكس خود را در وبلاگ تعويض نمودم. بماند  در مقابل كه در همايشي ديگر مقاله اي كه ارائه كردم  به عنوان يكي از مقالات منتخب برگزيده شده و قرار بر آن شد كه اين مقالا منتخب در مجله " جغرافيا و مناطق خشك " به چاپ رسد كه الغرض مقاله اينجانب دوباره  بعد از برگزيده شده به داوري فرستاده شد و اين بار گويي پذيرفته نشد.      

3 ـ  اما اين بار  در گشت و گذار خود در مقالات گردشگري مجلات مختلف به مقاله اي برخوردم  كه دود از كله ام به هوا خواست و صبر لبريز گرديد و اين يادداشت حاصل آن است. چند سال پيش در همايشي پيرامون آمايش سرزمين  مقاله اي با عنوان « آمايش سرزمين و گردشگري ( مطالعه موردي : خراسان رضوي» ارائه دادم كه برگرفته از يك طرح پژوهشي بود كه انجام  داده بودم الغرض همايش به دلايلي برگزار نگرديد  و مقاله در فايل مقالات متعدد بودن سرنوشت جا خشك كرده بود تا فرصت ويرايشي نصيبش شود و دوباره براي ارائه آماده گردد كه فرصتي پيش نيامد. اين مقاله را در زير مي توانيد مشاهده كنيد.

آمايش و گردشگري ( مطالعه موردي: استان خراسان رضوي)

در گشت و گذار پيرامون مقالات چاپ شده در مجله فصاي گردشگري  در دومين شماره آن ( اينجا) به مقاله اي برخوردم كه با عنوان " آسيب شناسي توسعه صنعت گردشگري با ملاحظات آمايش سرزمين  ( مطالعه مورد استان خراسان رضوي)"  كه به نظرم جالب آمد ولي وقتي مقاله را مرور كردم مقاله خودم را يافته ام با نگارندگاني ديگر و برخي  بالا و پايين كردن و اضافه نمودن مطالبي ، عينا مقاله اينجانب را دزدي فرموده بودند . اين مقاله را در زير مي توانيد مشاهده كنيد.

مقاله دزدي چاپ شده در مجله فضاي گردشگري

جالب تر آنكه اين مقاله قبل از چاپ در مجله فضاي گردشگري در همايش منطقه اي  توريسم و توسعه  كه  توسط دانشگاه آزاد ياسوج در مهرماه 1389 برگزار گرديد با همين عنوان در چارچوب سخنراني ارائه گرديد و جالب تر آنكه داوران آن همايش مقاله اينجانب را به عنوان " گردشگري و چلش هاي زيست محيطي "  مقاله پوستري ارزيابي كردند. يعني آقاي نگارنده از دزدي مقاله اينجانب از دو سطح  سود برده است هم به همايش ارائه داده و هم در مجله چاپ كرده است. مقاله دزدي ارائه شده در همايش را در زير مي توانيد مشاهده كنيد.

مقاله دزدي ارائه شده به همايش توريسم و توسعه دانشگاه آزاد ياسوج

بگذاريد بي رودربايستي سخن بگويم در اين نظام آموزشي و دانشگاهي فردي با دزدي مقاله كس ديگري با ارائه آن در دو جا براي خود در دانشگاه پيام نور و دستياري علمي خود امتياز مي گيرد و مانع از راه يافتن كسي به دانشگاه مي شوند كه مقاله اش مورد دستبرد قرار گرفته است. نتيجه اخلاقي را به خودتان واگذار مي كنم كه جهت استخدام در هيات علمي دانشگاه بايد داراي چه ويژگي هايي باشيد .

اين يادداشت ، اهداف كلاني را چون مبارزه با دزد علمي دنبال نمي كند چرا كه اين امر چنان گسترش يافته است و هر بيسوادي از قبال آن به جا و مقام رسيده است كه مطمئن باشيد هيچگاه چنين مبارزه اي علمي در وضعيت موجود به نتيجه نمي رسد، مگر در شرايطي ديگر كه اميد است پيش آيد. اين يادداشت نشان دادن تنها يك شماي كوچك از دست و پا زدن هاي روزانه ام است با ........، بماند براي بعد
تا كنون نظري ثبت نشده است
امکان ارسال نظر برای مطلب فوق وجود ندارد