با آنكه چشم انداز ترسيم شده براي گردشگري در كشور رقم جذب بيست ميليون گردشگر را در افق 1404مدنظر قرار داده است متأسفانه با سپري شدن هفت سال از زمان طرح اين برنامه، هنوز شاهد تغيير چشمگيري در آمار گردشگران ورودي به كشور نيستيم و حتي اگر آمارهاي غير مستند ارائه شده از گردشگران ورودي را نيز مدنظر قرار دهيم باز هم فاصله بسياري از سند چشم انداز پيش روي است. با اين وجود اشكالات بسيار بنيادي بر چشم انداز تهيه شده وارد است كه ؛ گرايش به ايده آل گرايي مفرط و فقدان وجود رگه هاي از واقع گرايي ، سيطره نگاه جاذبه محور و فقدان نگاه محصول محور متكي به بازار تقاضا، عدم الگويابي متن فضايي گردشگري كشور و عدم شناخت از ضرورت هاي تطبيقي و ملاحظات متناسب با بازارهاي هدف گردشگري ايران از جمله مهم ترين اين اشكالات به سند چشم انداز مي باشد.
در اين بين فرايند هاي طي شده در زمينه اجرايي گردشگري در هشت سال گذشته فراز و فرودهاي بسياري داشته است به گونه اي كه بسته به قابليت هاي فردي و نوع نگرش مديريت گردشگري وقت ، مسيرهاي مختلفي مورد آزمون و خطا قرار گرفت و از جزئياتي همچون دستشويي هاي خدمات بين راهي تا كلياتي همچون منطقه آزاد زيارتي در دوره هاي مديريتي اين سال ها در اولويت كاري گردشگري قرار گرفت و چيزي كه مغفول ماند همان توجه به سند چشم انداز و برنامه ريزي در جهت تحقق آن بود. برخي اقدامات انجام گرفته هرچند در تتوري و برنامه ريزي صحيح بود در اجراي غير كارشناسي به يكي از مسائل و مشكلات گردشگري بدل گرديد و بر ناكارآمدي توسعه گردشگري كشور افزود كه از جمله اين اقدامات « ايجاد مناطق نمونه گردشگري » و همچنين « تعيين روستاهاي هدف گردشگري» مي باشد كه تنها يك كرته برداري بدون پشتوانه تئوريك از برنامه هاي موفق توسعه گردشگري در ديگر كشورها از جمله« برنامه توسعه گردشگري روستايي اتحاديه اروپا» بود. فقدان بررسي تطبيقي متن هاي فضايي گردشگري در نمونه خارجي و داخلي و فقدان وجود كليت ساختاري مورد نياز اجراي اين دو اقدام در جهت توسعه گردشگري هر چند مفيد به نظر مي رسيد ولي در عمل تنها بر مسائل و مشكلات گردشگري كشور افزوده است.
در اين بين برخي اقدامات انجام گرفته نيز گامي به جلو در گردشگري كشور بوده هر چند در نيمه راه فراموش شده و كمتر مورد توجه قرار گرفته است از جمله اين اقدامات در نظر گرفتن زيارت و گردشگري مذهبي در كشور به عنوان يكي از جريان هاي عمده گردشگري داخلي و بازارهاي هدف خارجي و تشكيل كارگروه زيارت در كشور و تعيين رديف بودجه اي به امر زيارت كه در طول برنامه پنجم به نسبت هر سال مي بايست به سه شهر عمده زيارتي كشور يعني مشهد، قم و شيراز اختصاص مي يافت. در واقع جريان زيارت و گردشگري مذهبي در كشور بيش از گذشته گسترش يافته و جمعيت زيادي از شهروندان در ايام خاصي از سال جهت زيارت به شهرهاي زيارتي كشاند. در جريان زيارت و گردشگري مذهبي مشهد به عنوان پايتخت معنوي كشور و پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2017 جايگاه ويژه اي داشته و ورود سالانه بيست ميليون زائر و گردشگر داخلي و حدود هفتصد هزارنفر گردشگرخارجي بر اهميت اين جايگاه افزوده است اقدامات انجام گرفته در رابطه با توسعه كيفي و كمي زيارت امام رضا هرچند در شيوه اجرا انتقاداتي به آن وارد است ولي سرآغاز فرايندي ضروري و با اهميت است كه هرچند در آغاز به نسبت خوب پيش مي رفته ولي در اكنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. از اين رو اين اقدام مثبت هرچند نيازمند بازنگري بخصوص در شيوه اجرا بوده ولي مي بايست با توجه به جايگاه مشهد به عنوان مقصد اول گردشگري داخلي كشور ادامه يابد.
با توجه به اين مباحث تصوير كلي از وضعيت گردشگري كشور به گونه اي ناكارامد قابل ترسيم است كه بيش از همه درگير مسائل و مشكلات فرامتني مي باشد. در واقع مشكل اصلي گردشگري در كشور مشخص نكردن تكليف گردشگري به عنوان يك فعاليت اقتصادي و فرهنگي در كشور است هرچند برنامه هاي توسعه و سندچشم انداز هم براي گردشگري كشور تهيه شده و در برخي موارد اجرايي نيز مي شود ولي از آنجا كه در سطوح اول مديريت كشور تكليف گردشگري در يك پاسخ فعاليت گردشگري بلي يا خير؟ مشخص نشده است.پاسخ به اين سوال هستي شناختي در سطح مديريت سطح يك است كه مي تواند بنيان انجام ديگر برنامه ها و اقدامات را در زمينه توسعه گردشگري فراهم آورد. متاسفانه وضعيت برزخي گردشگري در كشور كه يكي به نعل مي زند يكي به ميخ ، وضعيتي بغرنج در زمينه توسعه گردشگري كشور است.
در اين ميان نظر رئيس جمهور منتخب در كارزار انتخابات به گردشگري نيز پرداخت و در دوره تبليغات انتخابات، « در نشست پرسش و پاسخ دانشجويي كه در دانشگاه آزاد كرج برگزار شد، به آمار 32 ميليون نفر گردشگر در سال 2012 از كشور تركيه اشاره كرد و اذعان داشت: كشور ايران هم از نظر تنوع آب و هوايي و هم به لحاظ جاذبه هاي توريستي وضعيتي به مراتب بهتر از تركيه دارد و حساب كنيد در صورتي كه هر گردشگر 10 هزار دلار همراه خود برده باشد چه سود سرشاري نصيب اين كشور شده است.روحاني افزود: گفته مي شود به ازاي ورود هر گردشگر 9 فرصت شغلي ايجاد مي شود و اين فرصت خوبي براي كاهش بيكاري در كشور است. ايشان در ادامه علت اصلي ركود صنعت گردشگري كشور را مسائل بانكي دانست و با طرح اين پرسش كه گردشگر چگونه مسائل بانكي خود را حل كند، يادآور شد: هر گردشگري براي ورود به كشوري ديگر بايد كارت بانكي همراه داشته باشد.وي تصريح كرد: ما در اين زمينه پيش تر از اين هم مشكل داشتيم اما با تحريم هاي اخير سيستم بانكي ما كاملا قفل شده است. بنابراين ما بايد زيرساخت ها را اصلاح كنيم. روحاني همچنين با رد تفكري كه ورود گردشگر به ايران يا بازديد ايرانيان از ساير كشورها را موجب پرواز دين و ايمان و اخلاق مردم آن جامعه مي داند، تسهيل شرايط حضور گردشگر در كشور را به نفع اقتصاد، انقلاب و رفع چهره نادرستي كه در برخي كشورها از ايران ترسيم شده است، دانست.»
اين سخنان تا حدودي نشان مي دهد كه رئيس جمهور منتخب شناخت نسبي پيرامون گردشگري داشته البته جاي اصل و فرع را اشتباه گرفته اند چرا كه مساله اصلي همان رد تفكري است كه فرمودند چرا كه سيطره اين تفكر هرگونه فرايند توسعه گردشگري را مسدودو نموده است و گردشگري را در برزخ آري يا خير ، گرفتار نموده است. از اين رو مي بايست از ريس جمهور منتخب پرسيد چگونه آيا مي تواند پاسخ آري را جهت توسعه گردشگري در كشور كسب نمايد چرا كه پاسخ آري تنها وابسته به پاسخ ريس قوه مجريه نيست بلكه موافقت جميع قوا و همچنين مجمع تشخيص مصلحت را لازم دارد. تنها در صورت پاسخ آري تمامي نهادهاي ساختاري در سطوح اول مديريتي است كه مي توان به توسعه گردشگري در كشور اميدوار بود غير آن اين حالت برزخي گردشگري هرگونه تحول و توسعه را مانع مي شود. در واقع بعد از پاسخ آري است كه بايد از ريس جمهور منتخب پرسيد كه جايگاه گردشگري را در كجاي سيستم و ساختار از لحاظ اقتصادي مي بينند و آيا نگاهشان به اين پديده اقتصادي است يا فرهنگي؟ اكنون براي جذب گردشگر خارجي به تعامل بين المللي نياز داريم بنابراين با جو سياسي عليه ايران چگونه مي توان گردشگري را توسعه داد؟ روندها و فرايندهاي گردشگري داخلي را چگونه مي بيند و چه اهدافي را مدنظر دارد؟ و مهمتر از آن چگونه مي خواهد ساختار معيوب و ناكارآمد سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري را اصلاح كند؟ چرا كه به نظر مي رسد ساختار اين سازمان بيش از اصلاح نيازمند واسازي و تجديد ساختار است ادامه همين ساختار سازماني جز در جا زدن و دلخوش شعار بودن را نويد نمي دهد.
در پايان باور دارم كه اگر ريس جمهور منتخب گردشگري به عنوان يك علم قبول داشته باشد و درك نمايد كه توسعه گردشگري مي تواند يكي از راهكارهاي اشتغالزايي و كسب درآمد ارزي محسوب گرديده آنگاه بزنگاه انتخاب مديراني است كه توان واسازي و تجديد ساختار سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري را به عنوان متولي اصلي جريان گردشگري كشور داشته باشد. زمان آن فرارسيده كه فرصت جان دادن به كالبد نيمه جان گردشگري كشور را از دست نداده و با خلاص شدن از شر مشاوران كليشه اي و مادام الحضور ، گردشگري را به عنوان يك علم به دست متخصصان آن سپرد.