مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

۷ بازديد

مدل توسعه گردشگري در مقياس ملي دو اصل «انتشار سلسله مراتبي» و «انتشار مسري» را بكار مي‌گيرد.

اثرات اين دو اصل در ارتباط با صنعت گردشگري عبارتند از:

1ـ اثرات انتشار سلسله مراتبي:

تمركز فعاليت گردشگري در نواحي شهري را مي‌توان به گونه انتشار سلسله مراتبي مشاهده كرد. مشاهده نشان مي‌دهد كه بزرگترين شهر يك كشور معمولاً به عنوان دروازه‌هاي اوليه براي جذب توريستها عملكرد دارد. به دليل عملكرد غالب، شامل مكانها و رويدادهايي است كه براي توريستها جالب توجه است. شهر غالب معمولاص اولين ناحيه براي ميزباني گردشگري بين‌المللي است. همچنين مانند يك آهن‌ربا براي توريستهاي ملي مورد استفاده قرار مي‌گيرد. هرچه سلسله مراتب شهري يك كشور تكامل پيدا كند، جاذبه‌هاي توريستي به سطوح پايين‌تر منتقل مي‌شود. فرآيندي كه به وسيله پيشرفت در سيستم حمل ونقل تسريع پيدا مي‌كند و سلسله مراتب شهري را يكپارچه مي‌سازد. فعاليت گردشگري به عنوان يك «صنعت محركه» به گسترش سلسله مراتب شهري و توسعه شهري كمك مي‌كند.

  2ـ اثرات «انتشار مسري»

اثرات انتشار مسري به دنبال اثرات انتشار سلسله مراتبي به دو طريق حاصل مي‌شود:

الف) با رشد شهرها، بازارهاي محلي توريستي رشد مي‌كند. اين منجر به توسعه حوزه‌هاي نفوذي فراغني در اطراف اين شهرها مي‌شود. با رشد شهرها، نواحي فراغني حومه شهرها هم گسترش پيدا مي‌كند.

ب) نوع دوم انتشار مسري زماني رخ مي‌دهد كه سفرهاي توريستي شامل سفراي روزانه به نواحي اطراف است.

بطور كلي، زماني كه جامعه‌اي توريسم‌گرا مي‌شود، جوامع نزديك، فرآيندي مشابه را طي مي‌كنند. تجربه نشان مي‌دهد كه خطوط زميني معمولاً انتشار مسري را تسهيل مي‌بخشند و خطوط هواپيمايي معمولاً انتشار سلسله مراتبي را تسهيل مي‌بخشد.

در مدل فرضي، يك مدت زماني 10 ساله براي هر دوره در نظر گرفته شده است.

زمان صفر: اولين مرلحه در فرآيند تكامل صنعت گردشگري است، كه تعدادي توريست ملي و محلي وجود دارد  و نشان‌دهنده مرحله «وارد شدن» است. فعاليتهاي گردشگري در پايتخت و در دروازه اصلي وجود دارد.

زمان 1: در اين مرحله نفوذهاي فراغتي اطراف شهر پايتخت تشكيل مي‌شود كه نوع فعاليت بستگي به پتانسيل‌هاي پايتخت دارد  يا نتيجه يك استراتژي قطب رشد سنجيده.

زمان 2: حوزه نفوذ فراغتي شهر غالب (به گونه مسري گسترده‌تر مي‌شود. صنعت گردشگري به عنوان يك فعاليت اصلي مطرح مي‌شود و در شهرهاي ثانويه گسترش پيدا مي‌كند (به گونه سلسله مراتبي)

زمان 3: الگوي شناخته شده در زمان 2 تداوم پيدا مي‌كند. حوزه‌هاي نفوذ فراغتي گسترش پيدا مي‌كند و مكانهايي جديد وارد فعاليت توريست مي‌شوند و مكانهاي رده چهارم به عنوان مكانهاي توريستي شناخته شده و وارد عمل مي‌شوند.

زمان 4: گسترش ادامه پيدا مي‌كند. توسعه در امتداد كريدورهاي ارتباطي گسترش پيدا مي‌كند.



1024x768

درآمد ( اساس ارتباط شهرسازي ، برنامه ريزي منطقه اي  و گردشگري)

كارشناسان ژئواساتيك بر اين باورند كه قرن آينده قرن قوميت ها و مليت ها و تقسيم بندي جهان بر اساس فرهنگ و مذهب خواهد بود ؛ لذا نياز ارتباط بين اجزاي مردم بيش از پيش نمود پيدا خواهد كرد  كه لازمه آن نظريه و تئوري هايي ست كه شهرسازان و     برنامه ريزان همان مرزو بوم و با درك و احساس مشكلات و موانع موجود و ملموس و شناخت اهم قابليتها و استعدادهاي بالفعل و عدم تقليد محض از مدل ها و نظريات كشور هاي پيشتاز غربي در زمينه شهرسازي  كه صرفا براي همان  منطقه و كشور خاص و بر اساس شرايط اقليمي و زماني آن تهيه شده ؛ و استفاده از نقاط قوت مدل ها و تئوري هاي مزبور و تبيين و ارائه  راهكارهاي راهبردي به منظور پيشبرد اهداف توسعه محوري و مرتفع ساختن كاستي هاي موجود ، مي باشد .

از منظر توسعه پايدارمنطقي ست كه مقوله گردشگري را عاملي تاثيرگذار و تعيين كننده در اكثر جوامع بشري و كشورها دانست.

با استناد به آمارهاي موٍثق من جمله تحقيقات سازمان جهاني جهانگردي WTO اين مقوله با شدت فزاينده اي نمو داشته و قويا       مي توان  آن را بزرگترين صنعت جهان پس از نفت و خودروسازي دانست و با توجه به رشد چشمگيرآن، قابليت اخذ رتبه نخست در سالهاي آتي را نيزدارا مي باشد.با توجه به موقعيت استراتژيك ايران كه به لحاظ پهنه جغرافيا و اقليم چهارفصل و باتبع آن موجوديت گياهان و زيست اقلام متنوع حيوانات كه موجبات بالقوه جذب گردشگران خارجي را داراست و از ديدگاه ديگر آثار باستاني كه مويد پيشينه غني تاريخ و فرهنگ اين كهن بوم و بر است و به لحاظ توسعه پايدار ايران قوه درك هر ايراني متعهد و معقول را به سوي تصحيح نگرشي وا مي دارد كه محوريت آن عدم اكتفا به منابع رو به كاهش نفت و گاز  و پالايش و صادرات مشتق شده از آن است.با توجه به اقليم خاص ايران مي توان كشورمان را سرزمين تضادها دانست؛ در حالي كه ارتفاع بخش بزرگي از خاك كشور بيش از 1200 متر بالاتر از سطح درياست در مقابل آن كرانه هاي درياي خزر  26 متر پاين تر از سطح درياي آزاد است.اختلافات اقليمي ايران نيز قابل تامل است ، به طوري كه ميانگين دماي هوا در دي ماه در سواحل خليج فارس 20 درجه سانتي گراد است در حالي كه هم زمان در شمال غرب كشور سرماي 30 درجه زير صفر حكم فرماست!

توسعه پايدار و كاهش اتكا به ذخاير نفت و گاز

 

يكي از اهداف توسعه هزاره سوم مشاركت جمعي و جهاني به منظور تسهيل در روند توسعه مي باشد.از منظر پيش گفته كشورهاي توسعه يافته و غني از نظر ذخاير ارزي و فن آوري  مسئول ارائه فنون و بسترسازي محيط و نقدينگي  به لحاظ تسامح و تساهل عرضه و تقاضا با كشورهاي در حال توسعه مي باشند و در سوي ديگر كشورهاي در حال توسعه نيز اصلاحات سياسي لازم  به منظور بالقوه كردن استعدادها و منابع  و نيروهاي بالفعل ملت  را انجام دهند كه اين امر در پيشبرد و پيشرفت اهداف والاي توسعه محوري موثر و نيز متاثر از مبارزه عليه كاپيتاليسم سرمايه داري است.

نتيجه ملموس نكته مزبور در كشورهاي در حال توسعه ، تحصيل ، بسط و گسترش بيش از پيش مسائل فرهنگي و پيشينه تاريخي به ديگر جوامع و عامل تبادل فرهنگ و بسترسازو جايگزين  سياست هاي تبادل نظر و تفهيم  خواسته هاي منطقي و احقاق حق شفاف - با سياست هاي چماق  و تحريم هاي ناعادلانه است ؛ ناگفته پيداست همواره كشورهاي در حال توسعه در معرض اين گونه      سياست هاي خصمانه و  تحريم ها و تهديدهاي گاه و بي گاه - بي گانه  و با گانه بوده اند، و آن را به مثابه تنها رهگذر مجاور به دره هاي دهشناك و طويلي مي انگارند كه منتهي  به مقصد ناكجاآباد جهت استمرار بقاي انسانيت مي باشد وخود را  محكوم به طي كردن آن مي دانند.ولي با استفاده از روش هاي نوين علمي و تبين منافع  و تعيين منابع بالفعل وآماده سازي زمينه هاي  تبديل آن به دست آورد هاي بالقوه ، مي توان اساس حكومت اين گونه كشورها را تقويت كرد.

در بررسي مفاهيم پيش گفته مي توان از توسعه پايدار به مفهوم  برآوردن نيازهاي نسل فعلي بدون مخاطره انداختن توانايي هاي بالفعل نسل آتي  ياد كرد  و فرق ميان توريسم و اكوتوريسم را در اين دانست كه توريسم به سياحت در زمان و مكان گسترده كه حاكي از پيوند سفر با فرهنگ است – مي باشد، در صورتي كه اكوتوريسم محصول تركيب بيولوژي با توريسم است . اين واژه توسعه صنعت گردشگري بدون اثر گذاري هرگونه صدمه به محيط مي باشد – در پي تحولات سياسي اجتماعي  و اقتصادي  اروپا درطي قرون 18 و 19  ميلادي و از انقلاب كشاورزي و صنعتي  نشات گرفت كه به دنبال آن وضع معيشت و كسب ودرآمد افراد نيز دچار تحول شد و مسافرت هاي سنتي و آموزشي اشراف جاي خود را به مسافرت هاي تفريحي  براي استفاده از نواحي ساحلي با هدف سرگرمي و استراحت داد،  افرادي كه به اين منظور عزم خود را براي عزيمت به فرانسه جذب مي كردند و تن به سفر       مي دادند  توريست ناميده شدند و با گذشت زمان و به سبب تواتر سفر و تبادل فرهنگ و گفتگو هاي ناگريز، راه ورود اين واژه به زبان هاي ديگر نيزهموار گشت و ماحصل آن ترويج واژه توريسم است.

با توجه به عرق ملي و مليت نگارنده ، يكي از روش هاي تثبيت منابع كسب درآمد غيرنفتي بهره جويي از چشم انداز هاي طبيعي و جاذبه هاي تاريخي و يادآوري سنن و فرهنگ ايران باستان است كه باعث جلب و جذب توريسم و اكوتوريسم شده و همان طور كه پيش تر به آن اشاره شده حصول اين گونه تبادلات (فرهنگي و اجتماعي و مالي و ...)به ثبات صلح جهاني ميان كشورهاي بالاخص كشورهاي در حال توسعه و غني از نظر منابع نفت و گاز مي انجامد.

1024x768 Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/

ميزان سهم خاورميانه و ايران از صنعت گردشگري سازمان جهاني جهانگردي (WTO)   

سازمان جهاني جهانگردي در گزارش سال 2005 اعلام كرد كه رشد قابل توجه توريست به منطقه خاورميانه باعث تبديل شدن اين منطقه به عنوان چهارمين نقطه جهانگردي جهان شده است و بنا بر گزارش اين سازمان مبني بر روند رو به رشد تعداد سفرهاي توريستي به خاورميانه مي توان دريافت كه با تبيين و تعيين جاذبه هاي ايران و تحقيق و تخمين ميزان تقاضاي سفر هاي خارجي به ايران و سپس هموارسازي ناهمواري ها و ناملايمتي هاي اجتماعي ، سياسي و بستر سازي محيطي نئوليبرال كه دولت را موظف به گشايش راه براي تحقق آزادي هايي كه به اشتغال زايي منتهي مي شود كه از نكات بارز اين اين قاعده محترم شمردن مالكيت خصوصي قدرتمند و تجارت ازاد  در بازارهاي آزاد است- به منظور جذب و هدايت و توسعه پايدار توريسم و اكوتوريسم موجب افزايش سهم ايران از اين صنعت و در نهايت بهره مندي از منافع فرهنگي ، اجتماعي  و اقتصادي خواهد شد.

سهم ناچيز ايران از توريست

سهم ايران در حال حاضر حدود يك دهم درصد از توريست خارجي است و با توجه به افق 20 ساله مي بايست رقم 25 ميليارد دلار را از اين صنعت كسب درآمد كند ؛ شايان ذكر است در سال 2006 حدود 880 ميليون گردشگر از كشورهاي مختلف جهان ديدن كرده اند كه نشان از رشد 5.5 درصدي نسبت به سال 2005 ميلادي دارد.اين ميزان درآمدزايي حاصل از گردشگري  با 10 % توليد ناخالص جهان و 11.4 % اشتغال و 11 % درآمد كل دنيا برابري مي كند .

يقينا مايه مباهات نخواهد بود كه سهم ايران به عنوان كشوري ازآسيا تنها چهار صدم درصد باشد !

از بسترهاي مذكور مي توان به تغيير نظريه هاي شهرسازي كه غالبا به صورت كپي برداري از نظريه هاي مطرحه در كشورهاي بلوك غرب است ،ياد كنيم كه مسبب آن تحصيل مدرسان و نظريه پردازان و برنامه ريزان مطرح ايران در مكتب افرادي مانند جان فريدمن و فرنسواپرو مي باشد.نظريه مركز- پيرامون  توسط جان فريدمن ارئه شده و متاسفانه غافل از شناخت و درك و لمس اجزاء و عناصر تشكيل دهنده فرهنگ و ... كه متاثر از اجتماع و اقليم ايران است و فارغ از كاستي هايي كه بر اين طرح وارد بود در چندين نقطه حساس ايران اين طرح پياده شده و با نقايص موجود كه با توجه به شرايط ايران پديدار شدند موجبات عدم تحقق برنامه هاي كوتاه و بلند مدت  را فراهم آورده؛ بنا بر اين طرح ، شهر اصل و پيرامون فرع تلقي مي شد و همواره برقراري رابطه بين شهر و پيرامون را بديهي و نتيجه تعامل و تفاهم حتمي بين نيروي شهر و پيرامون را منتهي به وحدت و يكپارچگي و ملي ميدانست ؛ وليكن روابط دوسويه ميان علت ومعلول و چيستي و هستي  در ارتباط با شهر و پيرامون  به صورت آشكارا لحاظ نشده و با استناد به اين كه اكثر جاذبه هاي توريستي و گردشگري كه منبع اصلي آن طبيعت چهار فصل و نواحي تاريخي مي باشد اين گونه نظريه ها و فاجعه آميز تر ازآن اينگونه طرز تفكر و نگرش و كپي بردار ي بدون مطالعه و عدم سعي و تلاش  در تربيت تئورسين هاي قابل و عدم تغيير نگرش باعث ضربه خوردن به صنعت گردشگري كه نتيجه اين ضربه  ركود اقتصادي ، انباشت سرمايه  ، افزايش نرخ تورم ، تحريم ها و تهديد ها و بسياري  موارد ديگر است كه براي عدم تحقق اين  چنين شرايطي بي شك مي بايست در مورد  مالكيت اشتراكي بر زمين و ابزار توليد و سوسياليسم و نهايتا هدايت اقتصادي ، تجديد نظر شود.

پس از گذشت ساليان دراز و به سبب رشد چمگير شهر و شهرنشيني – و با توجه به مطالب و معايب مذكور مرتبط با طرح هاي  اجرا شده مانند طرح مركز- پيرامون ، اين گونه كپي برداري از نظريات برنامه ريزان آمريكايي و اروپايي و القاء آن در كشوري متفاوت مانند ايران و عدم امكان سنجي پياده سازي تئوري ها ومدل هاي مزبور ؛ مسبب و بستر ساز بروز اختلافات رفتاري و تبعيضات اجتماعي ، ايجاد گسل هاي طبقاتي و در پي آن وارد شدن  ضربه  بر پيكره ي صنعت گردشگري و عدم نيل به اهداف توسعه پايدار وعدم ترويج و ترغيب  نگرش ضد كاپيتاليسمي مي باشد- لذا مي بايست با در نظر گرفتن شرايط موجود ، نياز به برنامه ريزي ، تببين اهداف و تسهيل مواضع جهت تثبيت منبع كسب درآمد ازصنعت گردشگري و به دنبال آن تقويت موقعيت سياسي ، اجتماعي و اقتصادي مملكت ؛ احساس ومرتفع گردد.بنابراين چون برنامه ريزي به مفهوم هدايت عقلاني سيستم هاست نتيجتا      مي بايست بهترين راهكار و عمليات اجرايي به منظور نظم فضايي انتخاب شود و با توجه به اين كه برنامه ريزي يك جريان تلقي شده و امري آگاهانه و مبتني بر انديشه و تفكر است و بر اساس سلسله اي از اقدامات بايد در آينده دنبال و پيش بيني شود لذا شخص برنامه ريز نيز مي بايست توانايي برقراري ارتباط بين گذشته ، حال و آينده را داشته باشد ولي متاسفانه در ايران از دير باز تاكنون از اين اصول منطقي  پيروي نشده مضاف بر اين ، هيچ  تلاشي در ارائه راهكاري عملي  و مدلي مختص كشور ايران  از سوي صاحب نظران نشده است!

لزوم تغيير رويه در جذب مدرس برنامه ريزي، نحوه تربيت تئوريسين ها  و مديريت سيستم آموزشي

پر واضح است مادامي كه  مقياس گزينش و انتخاب مدرس  دانشگاه در ايران بالاخص مدرس برنامه ريزي و شهرسازي  براي تربيت و تقويت نظريه پردازان و برنامه ريزان آينده ايران ، يدك كشيدن واژه" دكترا"   بدون در نظر گرفتن پيشينه تحقيقاتي واطلاعات ابتدايي و ... فرد وتنها به لحاظ رشد و توسعه و كسب رتبه و اعتبار بالاتر براي دانشگاه باشد،و تا هنگامي كه مدرسي كه طرز نگرش و تئوري مي آموزد  فرق معناي سكولار و ليبرال را نداند ! نمي توان در راستاي توسعه متوازن گامي برداشت.

مضاف بر اين كه در دانشگاه هاي ايران توليد علم صورت نمي گيرد ، بل كه  تنها انتقال علم صورت مي پذيرد  آن هم به صورت  بسيار سطحي و به همين دليل بهترين دانشگاه ما در رنكينگ 500 دانشگاه برترجهان جايي ندارد.

ضرورت استفاده از فن آوري اطلاعات  در گردشگري

صنعت گردشگري در زمينه فن آوري اطلاعات در ايران بسيار بي برنامه و بي منطق عمل نموده و نتوانسته چرخ خود را در اين مدار با سرعت لازم به گردش درآورد واز منافع اين تكنولوژي جهاني  جهت بستر سازي آينده و توسعه و اصلاح خود چنان كه شايسته است بهره جويد. تلفيق دو پديده گردشگري و فن آوري اطلاعات كه امروزه از فعاليت هاي مهم جهان درايجاد درآمد به شمار مي آيد، به لحاظ خلق فرصت هاي شغلي در ايران رونق چنداني نداشته كه اين خود ضعف عمده بشمار مي آيد.

ضرورت تغيير نگرش شهرسازان و برنامه ريزان

با علم بر اين كه گردشگري در هزاره سوم ارزنده ترين صنعت پول ساز در جهان مي باشد ، به ناچار دولتمردان و نظريه پردازان شهرسازي  و سياسي  بايستي با همبستگي وجزم عزم ملي در اين راه كوشش بسزايي كنند تا باعث جذب توريست و معرفي فرهنگ اصيل – خواست ملت و اقليم و جاذبه  هاي كشور در سطح جهاني و ارتقاي رشد ناخالص ملي شوند.درآمدي كه ناشي از تلفيق علمي و پراتيك فن آوري اطلاعات و گردشگري عايد كشور مي شود به هيچ وجه قابل قياس با درآمد ناشي از فروش ذخاير نفت وگازنخواهد بود!اختلاف درآمد مبتني بر عرضه ذخايرو سرمايه نفت و گاز كه در ازاي دريافت ارز بين المللي حاصل مي گردد با درآمد گردشگري در اين است كه هيچ چيز با ارزشي را از دست نداده ايم و سرمايه هنگفتي را عايد كشور مي كنيم .

گردشگري و لزوم توسعه فضاي شهري CDS

توسعه فضاي شهري فرآيندي است به منظور تهيه چشم انداز بلند مدت از آينده كه برنامه اي را با تكيه بر فعاليت بهره وران و كاربران به منظور بهبود سطح كيفي زندگي تهيه و تنظيم مي كند، گردشگري باعث افزايش تبادلات و تعاملات فرهنگ و اجتماع و سرمايه گذاران بخش خصوصي شده كه نتيجه اين موارد افزايش رويكردهاوهنجارها و كاهش بزه  اجتماعي  و به عبارت ديگر هدايت شهر به بهترين نقطه ايده آل است.پيدايش شهرهاي مدرن و گسترش شهرنشيني منجر به دگرگوني در ساختار اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي كشورها شده است  و با موتوريزه شدن نقل و انتقالات و بهبود ساختار زيربنايي و گسترش مفاهيم شهر نشيني شاهد رشد چشم گير و فروغ فزاينده رجوع ناگزير به صادرات غير نفتي و بهبود چرخش چرخ صنعت  توريسم و اصلاح نگرش به اين صنعت جهاني مي باشيم.

چه بايد كرد؟

مي بايست اولا برخي از مولدان ومدرسان فكري و تربيتي برنامه و نظريه پردازان جديد را در آموزشگاه ها و دانشگاه ها مورد بازبيني و بازآموزي قرار داد و دوما  تئوريسين و برنامه ريز تربيت شده مي بايست  بومي بوده تا توانايي درك و لمس وقايع گذشته و حال و پيش بيني نسبي تغييرات و نياز آينده وقدرت برقراري ارتباط بين موارد مذكور را داشته باشد و سوم اين كه  آزاد در  تصميم گيري بوده و جدا ازقيود هر گرايشي، ساعي در حداكثر بهره وري از قابليت هاي موجود با در نظر گرفتن نياز اجتماع و مختار در بيان عقايد و اصول شهرسازي و شهرنشيني باشد؛ چهارم اين كه  مطالعه مستمر و به روز رسانيدن اطلاعات و معلومات شخص برنامه ريزو ريشه كني فرهنگ منسوخ كپي پيست و تقليدگرانه مورد نياز مبرم  باشد.

فارغ از جريان هاي اجتماعي و سياسي كه در بعضي موارد به جهت حفظ ارزش هاي خود ، خواسته يا نا خواسته در روند رشد و نمو ساقه نو پاي صنعت توريسم و اكو توريسم خلل وارد مي كنند بايد براي تنظيم روابط فضا و انسان ،فعاليت  و برنامه ريزي علمي صورت پذيرد كه به لحاظ پراتيك و با در نظر گرفتن جريان هاي سياسي و اجتماعي و فرهنگي اثرگذار وجه عقلاني داشته باشد.

با در نظر گرفتن پارادايم  اكو توريسم، تغيير نگرش لازم و مرتبط با عدم  استمرار استمداد از منابع رو به كاهش نفت و گاز و تصحيح پارادايم مزبور و به سبب آن تسهيل و تصويب و تثبيت صلح و آرامش منطقه اي و جهاني و توسعه متوازن مبتني بر صنعت جهاني گردشگري است، ضروري مي باشد.از موارد مذكور مي توان نتيجه گرفت تنها راه حل  هموار ساختن موانع موجود در اين بحث استفاده از نظريه نظريه پردازاني ست كه در متن جوامع مورد نظر قرار داشته و با روحيات و مناطق بد و خوب عادات مردم و اقليم و توانايي هاي بالفعل منطقه آشنايي كامل داشته و از منظر علمي نيز فاكتورهاي لازم را در دارا مي باشند .

با پذيرش اين كه، نظريه همان قلب علم است و همه علوم نيز با استفاده از نظريه و تئوريها توسعه پيدا مي كنند – نظريه كمك به تبيين و پيش بيني پديده هاي پيرامون مي كند و در مراحل تكوين با روش هاي ملحوظ شده ، زمينه هاي مطالعاتي را فراهم مي آورد .به اين دليل كه در سال هاي اخير اكثر نظريات ازجمله نظريه هاي مكتب شهرسازي كه ارتباط تنگاتنگ با صنعت          گردشگري جهاني دارد،از جانب تئوريسين هاي  جوامع غربي با در نظر گرفتن موقعيت هاي اجتماعي و اقتصادي و اقليمي همين جوامع مطرح شده و متاسفانه با بيشتر كشورهاي جهان سوم همخواني ندارد لاجرم نياز به تئوريسين هاي نظريه پرداز بومي و خلاق  شديدا احساس مي شود .

شهر نشيني در ايران به دو دوره تاريخي دوره  باستان ودوره  اسلامي  تقسيم مي شود كه به لحاظ شكل گيري شهرها در كشور ايران، پيدايش شهرها و رشد آرام شهر نشيني در زمان مادها و هخامنشي ها صورت گرفته كه خود گواه اصالت فرهنگ شهر نشيني است . در اين دوره تجربه بزرگ تاريخي در مورد شهرهايي كه خودفرمان و خودگردان بودند اتفاق افتاده ولي دراين دوره به لحاظ كم جمعيت بودن و به سبب آن كم اهميت بودن مسائل اقتصادي و زير سلطه بودن شهرها توسط حكومت مركزي – شهرها رونق چنداني نداشته اند و شهر جديدي نيز شكل نگرفته است ولي در دوره اسلامي به لحاظ سياست گذاري هاي موجود شهرهاي جديدي به سبك جديد بنا شدند و ازدياد جمعيت و مطرح شدن مسائل مختلف سياسي فرهنگي خود عاملي اساسي براي احداث اين دسته از شهرها شد .با رشد اين شهرها و تبديل شدن شهر به شهر بزرگ ،هم جاذبه ايجاد مي شود و هم دافعه و به دنبال آن تخصص و  فعاليت ها وعوامل بازدارنده و از تقليد طرح هايي مانند نظريه قطب رشد  كه توسط فرانسوا پرو ارئه شده كه به ناچار در سال 1327 درايران به اجرا در آمده  و به لحاظ اختلافات اساسي ميان كشور فرانسه و ايران نتوانسته به سوي هدف نهايي خود گام بردارد واطراف قطب رشد را به توسعه منطقي برساند ، در اين راهبرد اولويت  با شهر هاست تا با توسعه اجتماعي و اقتصادي شان موجب توسعه اجتماعي و اقتصادي روستاها شوند ؛ اما آنچه در كشورما اتفاق افتاد اين بود كه با اجراي كوركورانه اين سياست، شهرها نتوانستند خدمات لازم را به ديگران و ساكنين روستاها ارائه دهند و باعث حركت نقاط روستايي شدند.

در ايراني كه فعاليت هاي صنعتي وارداتي بوده و عموم درآمد ها با اتكا به ذخاير رو به كاهش نفت و گاز و پالايش  و عرضه آنهاست  و حتي نيروي متخصص جهت بهروري از منابع مذكور نيز از كشورهاي بي گانه تامين مي شود ، اجراي راهبرد       قطب رشد و حتي نظريه مركز – پيرامون  كه توسط جان فريدمن ارائه شده به طرز قابل ملاحظه اي سبب ايجاد فقرازپايين ترين رده تا بالاترين مرتبه هاي اجتماعي و همچنين باعث بروز گسل هاي طبقاتي  بين روستائيان و شهرنشينان شده و مهاجرت بي رويه روستائيان (پيرامون) به شهر (مركز) به فاصله طبقاتي اين دو قشر دامن زده و باعث بالا رفتن نرخ افسارگسيخته تورم و عدم استفاده ازجذابيت هاي گردشگري طبيعي و ديدنيها و آثار باستاني كه عموما در پيرامون قرار دارند، مي شود و نتيجه اجرا شدن اين نظريه در كشور ما با اصل قطب رشد كه " مبتني بر حداكثر بهره برداري در يك فضاي محدود و استفاده بيشتر از ظرفيتهاي محيط مورد بهره برداري و توسعه پايدار كه به تعادل انسان و محيط  با توجه به ابعاد اقتصادي – اجتماعي است" نيز مغايرت دارد.

با توجه به مسائل فضايي ، فرهنگ و نوع سكونت و حكومت  ، برخلاف كشورهايي مانند فرانسه تعداد زيادي از جمعيت كشور ايران در روستاها زندگي مي كنند كه ممر درآمد آنها عمدتا بر پايه اشتغال در فعاليت ها و داد و ستد در بخش كشاورزي استوار است با علم به اين كه منابع پايه در بخش منابع طبيعي به روستاها تعلق دارد جاي تاسف است  كه افراد ساكن در پيرامون در رديف  فقيرترين و آسيب پذيرترين اقشار جامعه قرار گرفته اند.جامعه روستايي ايران با نگاه اصالت در تاريخ و فرهنگ از منظر    سكونت گزيني تا به حال در مقايسه با شهر در بحث توسعه كشور به نوعي در حاشيه قرار داشته و با استناد به آمارها ميزان درآمد ساليانه يك فرد روستايي حدود يك چهارم درآمد فردي ساكن درشهر  است ( با همان استعداد و اسحقاق).

بايد به اين اصل توجه وافر شود كه مبحث توسعه ، مبتني بر جستارهايي ست تا گسل هاي طبقاتي و درآمدي موجود بين شهر و روستا را كاهش و رويه ناترازمند موجود را كه مدت مديدي ست جوامع روستايي اكثر كشورهاي در حال توسعه را به خود اختصاص داده متعادل و اصلاح كند و از طريق اكوتوريسم و توريسم  به اقتصاد اين قشرودرنتيجه كل سرزمين بهبود بخشد و از مهاجرت جوانان روستايي به شهر ها و شهرهاي بزرگ كه به دنبال آن رشد بي رويه جمعيت شهرنشين و عدم توازن جمعيت ميان شهر ورستا  نتيجه مي شود ، جلوگيري كند.توريسم علاوه برمعرفي فرهنگ و تمدن بشريت برروابط اجتماعي ، فرهنگي و سياسي كشورها تحكيم بخشيده و عداوت و كينه را كاهش و در نهايت به صلح جهاني مي انديشد.با توجه به اين كه پايه هاي اصلي برنامه ريزي را ماركس و هگل بنيانگذاري نموده اند  و با قبول اين كه فرهنگ حاكم بر جامعه فرهنگ جامعه حاكميت است لذا مي بايست با سعي در تغيير طرز نگرش جامعه حاكميت در مورد توريسم و اهميت آن ، فرهنگ جامعه را تغييروسرنوشت جهان را به سوي صلح و دوستي پايدار سوق داد.

ارزش استراتژيكي گردشگري براي ساختار ژئو استراتژيك ايران مثال زدني با هيچ صنعتي نيست!



۱۰ بازديد

منبع و ماخذ : سايت شناخت روش هاي مديريتي در رستوران 

منوهايي كه سازمان و يا تشكيلات ارايه ميدهند و تنوع در انتخاب منوها مي بايست با نيازمنديهاي افراد تطابق داشته باشد. در هتل ها و رستورانهايي كه در سطح پايين تري قرار دارند، حق انتخاب مشتري به دلايل متعددي تقريباً محدود است. دليل اول قيمت هاست. به عنوان نمونه اگر قرار باشد فرد در يك وعده غذايي به طور كامل از دسرها و ... استفاده كند و قيمت ها هم محدود باشند، برخي از غذاها و دسر ها به دليل بالا بودن قيمت ها از منو حذف مي شوند. در مرتبه بعد، مدت زماني است كه فرد براي خوردن غذاي خود صرف ميكند. اين زمان معمولاً در اين دسته از رستورانها كمتر از نيم ساعت است و به ندرت افزايش مي يابد. با در نظر گرفتن بازه ي زماني موجود نسبت به رستورانهاي ديگر مشتري هاي كمتري مراجعه مي كنند. در مرتبه سوم احتمال دارد مشتري هنگامي كه با منوي كامل و گسترده روبرو مي شود، احساس خوبي نداشته باشد و ترجيح دهد منوي غذايش به صورت محدودتري ارائه شود اما همواره از چندين انتخاب برخوردار باشد. در رستورانهاي مدرن و مجهز، قطعاً منوي غذايي كه ارائه ميشود گزينه هاي بيشتري در اختيار مشتري قرار مي دهد و به تناسب غذاها مجلل تر هستند. اغلب حداقل زماني كه فرد در اين دسته از رستورانها براي يك وعده غذايي صرف ميكند، يك ساعت و نيم است و گاه ممكن است سه يا چهار ساعت زمان ببرد كه البته به تعداد ميهمانان و نوع غذا بستگي دارد. مسلماً زماني كه فرد براي خواندن منو و انتخاب غذا اختصاص ميدهد نسبت به رستورانهاي كوچكتر بسيار بيشتر است. مشترياني كه در اين گروه از رستورانهارفت و آمد ميكنند، انتظار منوي وسيع تري را دارند كه شامل انواع سالادها، دسرها، نوشيدنيها، غذاهاي اصلي باشد. بدين ترتيب منوي ارائه شونده در يك مجموعه به عوامل متعددي بستگي دارد

- هزينه اي كه مشتري مي خواهد در برابر آن بپردازد

- مدت زماني كه براي ميل كردن غذا يا نوشيدني صرف مي كند.

- نوع رستوران و فردي كه به رستوران مي رود.

- البته عوامل ديگري هم وجود دارند كه در سطوح بعدي قرار ميگيرند بعنوان نمونه محصولات و تسهيلاتي كه در رستوران قابل دسترسي ميباشد.

به طور كلي هر چند هزينه صرف شده براي يك وعده غذايي بالاتر باشد، مشتري انتظار در يافت خدمات بيشتري دارد. به عنوان نمونه در كافه ترياها و سلف سرويس ها، از آنجائيكه كليه مراحل انتخاب، برداشتن غذا و سرو، آوردن آن به ميز و در انتها برداشتن ظرف را خود فرد انجام مي دهد، هزينه ها به مراتب پايين تر هستند. هر زمان كه افزايش هزينه مد نظر باشد در درجه اول افزايش خدمت رساني نبايد فراموش شود. لازم است هر رستوراني در ابتدا درجه خدمات خود را مطابق با استانداردها تعيين كند و مناسب با آن استانداردها تعيين و مناسب با آن استانداردها و درجه ي سرويس دهي با مشتربان رفتار كند. بدين ترتيب چنانچه رستوراني ارائه دهنده غذا و   نوشيدني هايي در  سطح رسمي است، لازم است ابعاد ديگر هم با اين مورد همخواني داشته باشند؛ لباس كارمندان، ادب و نزاكت پرسنل در مقابل ميهمانان و ... بنابراين نه تنها خدمات رساني بلكه آموزش پرسنل در رستوران بسيار حائز اهميت است و نيز اينكه در درجه اول آنچه مورد توجه و نياز مشتري است در نظر گرفته شود.


۱۰ بازديد

بطور كلي پكيچ هاي مسافرتي در برگيرنده تركيب اجزاء مختلف از فرايند سفر در قالب يك تور بوده كه بر مبناي قوانين مسافرت و گردشگري در هر كشور و يا با تاسي به  قوانين بين الملي تعريف و تبيين مي شود. در اين بين دستورالعمل هاي پكيج هاي مسافرتي جامعه اروپايي در 13 ژوئن 1990 با هدف حمايت از بيشتر مسافران در گردشگري منتشر شد. اين شروط متضمن قوانين بريتانيا به صورت طرح سفري ، تورهاي مسافرتي و قوانين تورهاي مسافرتي در 23 دسامبر 1992 مي باشد. اين دستور العمل در برگيرنده شرايط و ضوابط پكيچ هاي مسافرتي بوده كه در شناخت كليات آن مي توان درقالب پاسخ به سوال هاي كلي مطرح شده مورد بررسي قرار گيرد.

1 ـ اين قوانين براي چه كساني اجرا مي شود؟ اين قوانين براي كساني است كه تسهيلات طرح هاي گردشگري و مسافرتي را براي شخص فراهم مي كنند، كه طرح ها و فروش ها را ترتيب مي دهد يا به صورت مستقيم يا از طريق خرده فروش پيشنهاد فروش مي كند جز در سفرهاي گاه و بي گاه. تعريفي از سفرهاي گاه و بي گاه داده نشده است ، اما يك راهنمايي كلي وجود دارد كه مي گويد اين اصطلاح با قاعده و تعدد در ارتباط است. توجه كنيد كه هيچ تمايزي بين كسي كه سفرها را بر مبناي تجاري ترتيب مي دهد با كسي كه بر مبناي سفر داوطلبانه سازماندهي مي كند وجود ندارد.

2 ـ چه زماني يك پكيج ايجاد مي شود؟ طبق قوانين ،يك پكيج به معناي از پيش برنامه ريزي نمودن مجموعه دو عامل زير است : حمل و نقل ، اتاق و غذا يا ديگر خدمات گردشگري نه به صورت اضافي كه جهت حمل و نقل يا فراهم كردن اتاق و غذا و در نظر گرفتن براي بخش چشمگيري از پكيج (براي مثال هزينه ورودي موزه ، بليت تئاتر ، يا گشت با راهنما) ، در نظر مي گيرند  يا هزينه كلي را تقاضا مي كنند در زماني كه گشت و گذار بيشتر از 24 ساعت طول مي كشد. براي مثال ، اگر هتلي براي مهمانانش اتوبوس رايگان از ايستگاه قطار تا هتل قرار دهد، اين جزء خدمات حمل و نقل وگردشگري محسوب نمي شود، اما برنامه بازديد ها شامل اين قضيه مي شود. وقتي تسهيلاتي براي همه موجود است(براي مثال استخر شناي هتل) ٬ پس اين پكيج در ارتباط با برنامه اتاق و غذاي مسافران نيست. اما اگر تسهيلات محدود به كساني باشد كه از قبل رزرو كردند يا از قبل پول پرداخته اند(براي مثال ، استفاده از زمين گلف محلي)، اين جزء خدمات گردشگري است و سازماندهنده سفر اين مورد را جزء پكيج گردشگري قرار مي دهد.

3 ـ  خدمات گردشگري به چه صورتي است؟  تمام خدمات ، خدمات گردشگري نيستند. براي مثال، خدمات كنفرانس جزء خدمات گردشگري محسوب نمي شود، بنابراين مجموعه خدمات كنفرانس و اتاق و غذا منجر به ايجاد پكيج نمي شود. اما اگر كنفرانس شامل بخش چشمگيري از خدمات گردشگري باشد(بازديد جاهاي ديدني) در نتيجه پكيج گردشگري بايد ايجاد شود. خدمات آموزشي جزء خدمات گردشگري نيست، اين خدمات شامل مشاهداتي جهت كسب مدرك تحصيلي شخصي است. پكيج هاي سفرهاي آموزشي يا تجاري كه هر دو نياز به حمل و نقل و اتاق و غذا دارند، به طور كلي در محدوده ي قوانين سفري قرار مي گيرند. با وجود اين ،آن دسته از پكيج هاي آموزشي كه براي يك واحد آموزشي ترتيب داده مي شوند(براي مثال سفر زمين شناسي) به طور بعيد به صورت معاني نرمال است و در حوزه قوانين قرار نمي گيرد.

- تعريف «پكيج گردشگري» (ماده 1/2 از حكم قانوني 95/111) در زير آمده است :

اهداف پكيج هاي گردشگري شامل سفرها ، تعطيلات و گشتهاي دوره اي است ،كه نتيجه از پيش برنامه ريزي كردن مجموعه دو عنصر متعاقب است ، فروش يا عرضه در يك سطح وسيع ، بيشتر از 24 ساعت ، حداقل يك شب :

الف) حمل و نقل

ب) جا و غذا

ج) خدمات گردشگري كه بخش مهمي از « پكيج گردشگري» است .

قوانين كلي پكيج گردشگري :

1. مقدمه . مفهوم پكيج توريستي

2. منابع قانوني

3. اطلاعات فني

4. رزرو كردن

5. پرداخت ها

6. قيمت

7. انصراف خريدار بدون پرداخت خسارت

8 . انصراف پيش از حركت

9. تغيير يا لغو

10. تغيير بعد از حركت

11. تغيير رزرو

12. تعهدات شركت كننده ها

13. طبقه بندي هتل

14. مسئوليت پذيري

15. محدوديتهاي خسارت

16. الزام مشاركت

17. شكايات و اخطارها

18. بيمه

19. هزينه ضمانت

20. جايگاه حدود اختيارات قانوني / بند حكميت


۱۳ بازديد

يك تور ليدر هر اندازه توان انجام كارهاي بيشتري را داشته باشد ارجمند تر خواهد بود . تور ليدر بايد همواره آمادگي رويارويي با موارد اضطراري را همانند كارهاي روزمره خود داشته باشد . وظايف او مانند سركرده پيشاهنگان ، فرمانده سربازان يا مدير اداره است . بسته به نوانمندي و كار آزمودگي ، يك سرپرست گروه مي تواند بخشي و يا همه وظايف راهنماي محلي را خود عهده دار شود . اگر او با محل آشنا باشد مي تواند براي توضيح دادن ديدني ها با راهنماي محلي همكاري كند . داد و ستد، نقطه نظرها ، داستان ها ، لطيفه ها و ترانه ها آميزه اي خوشايند را پديد مي آورد . پيش از عهده دار شدن سرپرستي تور راهنما بايد براي تبليغ تور و مسافر گيري تلاش كند

راهنما همراه گروه سفر مي كند و رابط ميان مسافران و شركت برگزار كننده تور است . راهنما مسافران رابه هنگام دشواريهاي شخصي كمك مي كند و بر انجام درست برنامه و كارها نظارت دارد و حساب و كتاب هزينه را از آغاز تا پايان نگاه مي دارد.

به علت همساني و تداخل وظايف ، جداسازي و مرزبندي دقيق ميان اصطلاحات همراه ، راهنماي تور و حتا سرپرست دشوار است . راهنمايان حرفه اي تور گذران زندگي خود يا بيشترين بخش از آن را از راه همراهي مسافرين انجام مي دهند . بيشتر انها در كشورهاي جهانگرد پذير زندگي مي كنند و در پي سال هاي سال كار ، با منطقه اي كه در آن كار مي كنند به خوبي آشنا شده اند . با اينكه كار موقعيتي بسيار خوب براي سفر و آشنايي با مردمان تازه فراهم مي آورد اما آنچنان دلفريب نيست ، مشكلاتي همچون امكان همسفر بودن با مسافران ناسازگار و درد سر آفرين در تورها ، پيش آمدن دشواريهاي پيش بيني نشده و باز دارنده در كارهاي روزمره و برنامه تور و پيامدهاي ناشي از اين شيوه زندگي كه بر روي روابط و زندگي شخصي هم تاثير مي گذارد از جذابيت اين كار مي كاهد .

حرفه اي ها معمولا با يك برگزار كننده تور مشخص كار مي كنند آنان معمولا به چندين زبان سخن مي گويند و با آداب و رسوم و فرهنگ مناطق شخصي خود آشنا هستند . دوره هاي آموزشي كه براي اين كار مي گذارند بيشتر به صورت كار با حقوق كم براي كار آموزي نزد كار آزمودگان و كهنه كاران است


۱۳ بازديد

نويسنده : ساسان فدايي


اشاره : اين مطلب بخش هاي از پورپوزالي بوده كه توسط نويسنده نگارش يافته استاز آنجا كه اين پورپوزال به سرقت رفته ، از سازمان ها و اداراتي كه پورپوزال به آنها ارجاع داده شده درخواست مي گردد ، پورپوزال مربوطه را به نويسنده ارجاع دهند.

مدتهاست كه كشورهاي جهان با توجه به درك اهميت صنعت گردشگري اقدام به ارائه طرحها و ارائه چشم اندازي جامع از آينده كه بتوانند با توجه به اين سود سرشار، سهمي از اين صنعت را به خود اختصاص دهند اين در حالي است كه كشور ما متاسفاته به دلايل مختلف نتوانسته سهم قابل ملاحضه در اين بعد داشته باشد و به نسبت ساير كشورهاي منطقه سهم ناچيزي به خود اختصاص داده است.

اما مدتي است در مناطقي از جهان كه قابليت جذب گردشگري را دارند  طرحهاي جامعي تحت عنوان استراتژي توسعه گردشگري(TDS) به اجرا در مي آيد. اما تا كنون استراتژي توسعه گردشگري (TDS)در هيچ يك از شهرهاي كشورمان به اجرا در نيامده است.

 در ادامه به قسمتي از اين طرحها كه در كشورهاي ديگر به اجرا در آمده اند  اشاره ميشود.

استراتژي توسعه گردشگري(TDS) شهرستان اورگان واشنگتن 2005

استراتژي توسعه گردشگري (TDS)كامبوديا 2009-2011

استراتژي توسعه گردشگري(TDS) شمال شاير

استراتژي توسعه گردشگري(TDS) غرب روماني 2007-2021

استراتژي توسعه گردشگري(TDS) منطقه گيير كانادا 2007

استراتژي توسعه گردشگري(TDS) منطقه كالانيا

استراتژي توسعه گردشگري(TDS) ايرلند شمالي

استراتژي توسعه گردشگري(TDS) اندونزي

  گردشگري صنعت صادرات است، اين  مفهوم در ابتدا ممكن است كمي عجيب به نظر برسد و بيشتر صادرات مواد نفتي-خودرو-ميوه و ... را در نظر آشكار مي كند، اقتصاد دانان گردشگري را صادرات نامرئي مي نامند. گردشگري كسب و كار و كارهاي كوچك است، مطالعات بين المللي تحقيقات نشان مي دهد كه گردشگري يكي از مؤترترين كاتاليزورها براي فعال شدن و حفظ كسب و كار كوچك و متوسط است و قابليت فراهم آوردن فرصت هاي جديد براي مشاغل تمام وقت و پاره وقت براي  كار آفرينان مي باشد. اين مي تواند سريع تر از صنعت ساختمان سازي و صنعت به بازده توليد سرمايه برسد و احتمالأ با تأثير منفي كمتري بر روي محيط زيست باشد. DRAFT TOURISM DEVELOPMENT PLAN WASHINGTON 2009) P:32) گرشگري و اقتصاد گردشگري در حال حاضر ، در حال تبديل شدن به يكي از اركان اصلي اقتصاد تجاري جهان است ، افزون بر اين بسياري از برنامه ريزان و سيايت گزاران توسعه نيز از صنعت گردشگري به عنوان ركن اصلي توسعه پايدار ياد مي كنند . اين نمود سبب آن شده كه كشوران مختلف با توجه به توانمندي هي طبيعي ، فرهنگي و تاريخي خود سعي مي كنند تا راهكارهاي مختلف را در زمينه توسعه گردشگري به كار برند تا از اين طريق بتوانند در صحنه رقابت ژئوپلوتيكي سرمايه ، جريان سرمايه گزاري را به سود  خود جذب نمايند و علاوه بر تأمين اشتغال و درآمد براي خود تنوع اقتصادي را همراه با كسب درآمد ارزي تجربه نمايند و در بعد داخلي با گسترش و توسعه گردشگري زمينه پخش درآمد ملي و توسعه مناطق مختلف و مستعد را فراهم آورند. KALYNA COUNTRY TOURISM EVLOPMENT STRATEGY(TDS) P:56 در شهر ....به جاذبه هاي بيشمار طبيعي – تاريخي – فرهنگي – كالبدي و ... و زمينه و بستر مناسبي براي جذب هزاران گردشگر وجود دارد . در اين ميان گردشگري در سطوح منطقه اي – محلي نيازمند تعمق و ژرف انديشي و تحقق و كاوش بسيار براي تبديل شدن به يك اقتصاد پويا و شكوفا است . لذا اتخاذ هرگونه استراتژي و تدوين سياست هاي كلان و خرد جهت توسعه  گردشگري و انتخاب الگو يا مدل براي توسعه اين بخش مستلزم شناختي هوشمندانه ، جامع و دقيق از چالش ها و تنگناهاي موجود جهت توسعه گردشگري و اشراف كامل در خصوص پتانسيل ها و توانمندي هاي موجود است تا بتوان در نهايت به تدوين راهكارها و راهبرد مخصوص منطقه همت گماشت.  در اين ميان استراتژي توعه گردشگري (TDS) اين قابليت را دارد تا با بررسي نقش گردشگري  به عنوان وسيله اي براي رشد اقتصادي ، به منظور توسعه يك استراتژي براي آينده به خصوص شناسايي محدوديت هايي كه نياز به خطاب مي توان اولويت هاي بخش ، از جمله اهداف ، توسعه محصول و استراتژي هاي بازاريابي ، براي شناسايي عواملي كه مي تواند به بهبود سودآوري و جذب سرمايه گزاري و به بررسي نقش دولت و بخش تجاري براي تعيين كميت و كيفيت منابع لازم  و حمايت بودجه بخش دولتي كه در آن مناسب است. و هدف اصلي به حداكثر رساندن منافع اقتصادي پايدار از گردشگري و روشن و قطعي اقدام به ارائه طرح اجتماعي و اقتصادي است. با توجه به اينكه استراتژي توسعه گردشگري يا همان (TDS) در بيشتر مناطق گردشگري جهان كه قابليت جذب گردشگر را دارند تهيه شده و بر اساس آن تمام برنامه هاي خرد و كلان گردشگري منطقه تهيه مي شود..(STRATEGIC SUSTAINABLE TOURISM DEVELOPMENT IN INDONESIA 2009 P: 145)  

TDS: عبارتست از تهيه چشم انداز بلند مدت يك منطقه (ناحيه) كه براساس آن برنامه اقدام كوتاه مدت تهيه مي شود. اين استراتژي اتخاذ رويكرد تجزيه و تحليل جامع است كه همه عناصر لازم براي توسعه و بهبود وضعيت گردشگري را دارا مي باشد. NATIONAL TOURISM DEVELOPMENT STERATEGY 2009-2013 P:78)) استراتژي توسعه گردشگري به عنوان وسيله براي رشد اقتصادي به منظور توسعه يك استراتژي براي آينده، به خصوص شناسايي محدوديت هاي كه نياز به  راه كار دارند، مي تواند اولويت هاي بخش، از جمله اهداف؛ توسعه محصول و استراتژي هاي بازار يابي، براي شناسايي عواملي كه مي تواند به بهبود سود آوري، جذب  سرمايه گذاري وبه بررسي نقش دولت و بخش تجاري براي تعيين كميت و كيفيت منابع لازم و حمايت از بخش هاي كه مناسب براي منطقه مي باشند .هدف اصلي به حداكثر رساندن منافع اقتصادي پايدار از گردشگري و طرح هاي روشن و قطعي كه به ارائه راهكارهاي مناسب براي بخشهاي اقتصادي و جتماعي مي نمايد.


۵ بازديد

اقليم به عنوان پديده اي جغرافيايي، رابطه اي تنگاتنگ و انكار ناپذير با گردشگري و توسعه مقاصد گردشگري دارد. به طوري كه بسياري از مقاصد مطرح گردشگري جهان، موفقيت خود را مرهون برخورداري از اقليمي مطلوب هستند.سطح تغييرات اقليمي و پيامدهاي حاصله از آن به يكي از چالش ها و دغدغه هاي مهم جامعه جهاني در قرن بيست و يكم بدل شده است. طبيعتاَ اين تغييرات بر مقاصد گردشگري و توسعه آتي آن ها تاثير گذاشته و مديريت اين مقاصد را در آينده با بحران ها و چالش هاي جدي مواجه خواهد نمود.تغييرات اقليمي، يكي از جدي ترين تهديدهاي محيطي در قرن 21 به شمار مي آيد كه نقش بسزايي در عرصه هاي مختلف زندگي بشري ايفا مي كند. اقليم و گردشگري داراي رابطه اي دوسويه هستند. از آنجا كه جاذبه هاي طبيعي براي بسياري از مقاصد گردشگري منبع اصلي جذب گردشگر محسوب مي شوند و به طور فزاينده اي گردشگران علاقمند هستند تعطيلات خود را در مكان هاي بكر و طبيعي سپري كنند، شرايط اقليمي در موفقيت و توسعه بلند مدت صنعت نقش مهمي ايفا مي كند. تنوع اقليمي، طول و كيفيت فصول گردشگري و سودآوري صنعت را متاثر مي كند مثلا در كانادا برآورد شده است كه 1 درجه افزايش دما در تابستان باعث 4 درصد افزايش در هزينه صرف شده توسط گردشگران مي شود. به طور كلي اقليم تاثير زيادي بر گردشگري و خصوصاَ تفرج دارد و در بعضي مناطق سبب جايگزيني جاذبه هاي گردشگري منطقه مي شود. از سوي ديگر گردشگري از طريق انتشار گازهاي گلخانه اي باعث تسريع روند تغييرات اقليمي مي شود.

طي سال هاي اخير شاهد اشكال مختلفي از تغييرات اقليمي بوده ايم به طوري كه ميانگين دماي جهاني بين سال هاي 2005-2001 حدود 0.76 درجه سانتي گراد افزايش پيدا كرده است و به دليل كاهش گسترده يخچال ها و آب شدن كلاهك هاي يخي بين سال هاي 2003-1993، سطح آب اقيانوس ها سالانه به طور ميانگين 3.1 ميلي متر افزايش يافته. علاوه بر اين ها، تغييرات اقليمي منجر به بروز دگرگوني هاي ديگري در ميانگين دماي اقيانوس ها، الگوي وزش باد، ميانگين بارش، فرسايش ساحل و ... گرديده است. به عنوان مثال مناطق كوهستاني آلپ يكي از پررونق ترين مقاصد گردشگري زمستاني به شمار مي آيد، اين رونق بطور وسيعي به ميزان برف و شرايط اقليمي منطقه وابسته است. مطالعات نشان مي دهد كه در سالهاي اخير ميزان پوشش برف در اين كوهها به ميزان قابل ملاحظه اي كاهش يافته. آبگ و فراسچ معتقدند كه با فرض 3 درجه سانتي گراد افزايش در ميانگين دما مرز برف درآلپ مركزي در زمستان 300 متر افزايش پيدا خواهد كرد، اولين بارش به تاخير خواهد افتاد و در ارتفاع كمتر از 1200 متر پوشش زمستاني مداوم برف وجود نخواهد داشت. اين ها نشان مي دهند كه گردشگري زمستاني در كوههاي آلپ شاهد چالشهاي جديدي خواهد بود و بايد اين را در سياست گذاري ها و استراتژي هاي مديريتي منطقه لحاظ كرد. اما بايد در نظر داشت كه اين تغييرات براي مقاصد تنها پيامدهاي منفي در پي نخواهد داشت بلكه مي تواند در جاهايي نيز باعث رونق بيشتر گردشگري شود. به عنوان مثال پيش بيني شده است كه در پي تغييرات اقليمي حاصله در كوههاي راكي پارك ملي كانادا تا سال 2020 شاهد افزايش بازديد سالانه بين 6 تا 10 درصد خواهيم بود.

در اين ميان بايد به گونه اي دقيق و از ديدگاه جامع به اين تغييرات نگريست و بررسي كرد كه چگونه اين تغييرات مي تواند بر مقاصد گردشگري تاثيرگذار باشد، وسعت، شدت و پايداري آن ها چگونه است، آيا اين تغييرات بر برنامه هاي بلند مدت گردشگري تاثير خواهند گذاشت؟ آيا مي توانند مسير جريانات گردشگري را تغيير دهند؟ آيا اين تغييرات فقط تهديد به شمار مي آيند يا اينكه مي توانند فرصت هاي جديدي را براي مناطقي كه تاكنون رونق گردشگري نداشته اند به ارمغان آورند و اگر چنين است برندگان و بازندگان اين تغييرات چه كساني هستند. حقايق پيش رو نقش مديران گردشگري را در چگونگي مواجهه با تغييرات اقليمي بيش از پيش آشكار مي سازد. استراتژي هاي اتخاذ شده توسط آن ها براي تطبيق با شرايط جديد، كاهش اثرات يا استفاده از تغييرات ايجاد شده به عنوان فرصت در موفقيت مقاصد گردشگري بسيار تعيين كننده خواهد بود.


۱۲ بازديد

نويسنده : روح الله شريعتي

ماخذ : مجله فقه و حقوق ،شماره 7 ، زمستان 1384

مقدمه

يكي از موضوعاتي كه امروزه اهميت بسيار دارد، موضوع جهانگردي يا توريسم است. جهانگرد در معناي وسيع فردي است كه حداقل يك شبانه روز خارج از منزل و اقامتگاه خود زندگي كند. مادّة يك قانون توسعة صنعت جهانگردي ايران، مصوب 1370، در تعريف ايرانگردي و جهانگردي مقرر مي‌دارد:

منظور از ايرانگردي و جهانگردي عبارت است از هر نوع مسافرت انفرادي يا گروهي كه بيش از 24 ساعت بوده و به منظور كسب و كار نباشد.

تأليف سفرنامه‌ها به زبانهاي مختلف حاكي از اهميت جهانگردي است. در ايران قديم به مسافران و جهانگردان احترام خاصي مي‌گذاشتند. راه شاهي به طول 2500 كيلومتر و احداث كاروانسرا‌ها و چاپارخانه‌هاي بين راه و پلها از مهم‌ترين اقدامات هخامنشيان بود كه جهانگردي را آسان مي‌كرد. هرودوت ـ جهانگرد و مورخ مشهور يوناني ـ از آن راه عبور كرده است (محقق داماد، 1378: 307). در دوران اشكانيان نيز احداث جادة ابريشم از چين تا مديترانه كه از فلات ايران عبور مي‌كرد، به اين امر كمك فراواني كرد. اسلام نيز با توصيه به مهمان‌نوازي و به خصوص غريب‌نوازي و توصيه‌هاي اكيد قرآن و ساير منابع اسلامي بر سير و سفر وتفكر در آفرينش، بر اهميت اين موضوع افزوده است. آميزش اين توصيه‌ها با فرهنگ لطيف و مهمان‌نواز ايراني باعث گرديده كه از گذشته‌هاي دور تاكنون ايران به بهترين و امن‌ترين مكان براي جهانگردان تبديل گردد كه اين امر در سفرنامه‌هاي جهانگردان غربي كاملاً مشهود است.

سير و سفر از جمله موضوعاتي است كه مورد توصيه و تاكيد قرآن مجيد قرار گرفته است. قرآن مجيد در هفت مورد با حالت استفهام انكاري (اولم يسيروا ـ افَلَمَ يسيروا)* سؤال مي‌كند كه چرا در زمين سير نمي كنيد. در شش مورد نيز خطاب امري است و دستور مي‌دهد كه در زمين سير كنيد (سيروا).** گرچه اهداف سير و سفر و جهانگردي متعدد و متنوع است، بررسي كوتاه و اجمالي نشان مي‌دهد كه موارد ذكر شده در قرآن همه با اهداف فرهنگي توأم است. قرآن در يازده مورد هدف اين كار را تعمق و انديشيدن در عاقبت و احوال گذشتگان دانسته

كه در چهار مورد از آنها نگرش در احوال گذشتگان دروغگو و مجرم مورد تاكيد قرار گرفته است و دو مورد باقي مانده به نگرش و انديشه در چگونگي پيدايش خلقت و شكوفايي عقل و دل اختصاص دارد. بديهي است كه در سير و سفر به خصوص به نقاط مختلف دنيا انسان با مشاهدة موجودات بي نظير الهي مانند حيوانات، بيابانها، جنگلها، كوهها، اقيانوسها، شهرها و انسانهاي مختلف كه در نژاد و رنگ، فرهنگ و رسوم، دين و ايين، خلق و خو و... با يكديگر اختلاف دارند، خدا را كه خالق همه موجودات است بالعيان مشاهده مي‌كند و دست از

خرافه پرستي و بي‌ايماني بر مي‌دارد. به همين دليل اين موضوع مورد توصيه و تاكيد اسلام قرار گرفته است.

در پايان مقدمه شايان ذكر است كه در بررسي موضوع حقوق جهانگردان از ديدگاه منابع اسلامي، مباني و اصول حقوق جهانگردان از ديدگاه اسلام را بررسي مي كنيم و به دنبال آن حقوق آنان را از نظرگاه اسلام و با توجه به مباني اسلام و قوانين موجود مورد دقت و كاوش قرار مي‌دهيم.

فصل اول. مباني و اصول

بي شك مباني و اصول در هر عرصه زيربناي حقوق در آن عرصه است. برخي از مباني و اصول در موضوع مورد بحث به قرار زير است.

1. كرامت انساني

يكي از مهم ترين مباني حقوق افراد در جامعة اسلامي ارزش و كرامت انساني است. اسلام براي بشر، فارغ از هرگونه عقيده و مرام، ارزش قائل است. خداوند در قرآن مجيد مي‌فرمايد:

و لقد كرّمنا بني آدم و حملناهم في البّر و البحر؛ به درستي كه فرزندان آدم را گرامي داشتيم و آنان را در خشكي و دريا برنشانديم (اسراء: 70).

آيات و احاديث فراواني در اين زمينه وارد شده كه همه از شخصيت دادن خداوند به انسان و ارزش دادن به او حكايت مي‌كند. به علاوه، سيرة پيامبر اكرم(ص) و اهل بيت شريفشان نيز بر اين امر گواهي مي‌دهد. در تاريخ آمده است كه پيامبر به احترام جنازة فردي يهودي كه از كنار ايشان تشييع مي‌شد به پا خاستند و در پاسخ اصحاب كه گفتند: «جنازة يهودي است» فرمودند: «أليست نفساً ؛ آيا انسان نيست؟» (مجلسي، 1403، 78: 273)

علاوه بر سيرة اهل بيت، دستورهاي اكيد دين اسلام مبني بر كمك به همگان كه در آيات و سخنان پيامبر اكرم(ص) و اهل‌بيت ايشان متجلي شده نيز دليلي بر ارزشمندي انسان در اين مكتب است. رواياتي نظير فرمودة حضرت امير (ع) «عمل نيك خود را به مردم بذل مي‌كن! پس به درستي كه ارزشمندي كار نيك نزد خدواند با هيچ چيز معادل نيست.»* يا گفتة ديگر ايشان «نيكوكار كسي است كه نيكي او به عموم مردم برسد.»** (محمدي ري شهري، 1416: 641) و يا فرمودة امام صادق (ع): «خداوند فرموده است: مردم عيال من هستند؛ پس محبوب‌ترين آنها نزد من مهربان‌ترين آنان به خلق و كوشاترين آنها در برآوردن حوائج آنان است.»*** (محمدي ري شهري، همان: 700)، همه دليلي بر احترام اسلام به انسان است.

فقها نيز بر اساس منابع اسلامي فتاوايي داده‌اند كه همگي بر حق كرامت انسان دلالت دارند؛ فتاوايي مانند حرمت مثله كردن، ممنوعيت كشتن افرادي كه در جنگ حضور نداشته‌اند يا كشتن كودكان و زنان، توصيه اكيد بر عدم انجام اموري كه دور از شأن و منزلت انساني است، مثل بد رفتاري با اسيران و... و يا در بحث از مجازات، ممنوعيت اهانت به متهم يا اعمال مجازات بيش از آنچه در شرع مقرر است و... .

گفتني است كه در اعلامية جهاني حقوق بشر نيز اين اصل مورد توجه قرار گرفته و حقوقي همانند حق حيات، ممنوعيت بازداشت بدون دليل، ممنوعيت شكنجه و هرگونه رفتار غير انساني حتي با مجرم، همه از آثار اِعمال اين اصل است. شايان ذكر است كه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران نيز اصول 32، 38، 39 و برخي اصول ديگر بر اين مبناست.

2. عدالت

عدالت نيز از جمله مباني بسيار مهمي است كه تخلف از آن به هيچ وجه جايز نيست. خداوند قسط وعدل را مهم‌ترين هدف ارسال رسل دانسته ومي فرمايد:

به راستي پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آنان كتاب و ترازو فرستاديم تا مردم به قسط و عدل بپا خيزند (حديد: 25).

خداوند در تكوين خلقت و تشريع دين عدالت را عملي كرده و پيامبران را براي اجراي آن فرستاده است. در جاي ديگر خداوند به مؤمنان چنين دستور مي‌دهد:

البته نبايد دشمني با گروهي، شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. به عدالت برخيزيد كه آن به تقوا نزديك تر است (مائده: 8).

اين آيه صريحاً افراد را بر حذر داشته كه مبادا عدالت را قرباني دشمنيهاي خود قرار دهند. به علاوه، در روايات بي‌شماري از عدالت سخن به ميان آمده و ظلم تقبيح شده است. فرياد اميرالمؤمنين(ع) در ماجراي تعدي سپاهيان معاويه به زنان بي‌پناه يهودي و ربودن زيورآلات آنان و به خصوص اين جملة حضرت «اگر مسلماني با شنيدن اين واقعه بميرد شايستة سرزنش نيست، بلكه اين مرگ نزد من سزاوار است»* (امام علي: خطبة 27)، نمودي از ظلم ستيزي و عدالت طلبي رهبران اسلام است.پس اجراي عدالت حد و مرز نمي شناسد و نژاد، رنگ، مليت، دين و... نمي‌تواند مانع اجراي آن گردد وحق هر فرد است كه عادلانه با او رفتار شود؛ بيگانه باشد يا هموطن.

پس بايد گفت كه عدالت زير بناي همة احكام و مسائل دين است و همچنان كه در قوانين كشوري بايد مبنا قرار گيرد، لازم است در اجراي قانون و به عبارت ديگر در رفتار حاكمان با كلية افراد اعم از تبعه و بيگانه اساس و پايه قرار گيرد. علاوه بر اين، رفتار مردم با يكديگر نيز شايسته است بر محور عدالت استوار گردد. بنا بر اين هرگونه رفتار و قانون‌گذاري بر خلاف عدالت حتي با بيگانگاني كه به عنوان جهانگرد وارد كشور اسلامي شده‌اند، اگر چه در ظاهر وجهه‌اي ديني به آن بدهند، از جرگة رفتار ديني خارج است.

3. وفا به عهد

وفاي به عهد نيز يكي از اصول بنيادي حقوق افراد در جامعه به شمار مي‌رود كه در قرآن مجيد و روايات اهل بيت(ع) تأكيد زيادي بر آن شده است. قرآن با نزول دهها آيه در اين زمينه اهميت بيش از حد آن را نمايان ساخته است. به عنوان نمونه در آيه‌اي وفاي به عهد خصلت انسانهاي مؤمن به شمار آمده است: «الموفون بعهدهم اذا عاهدوا؛ وفا كنندگان به عهد هنگامي كه عهدي ببندند» (بقره: 177). همچنين دستور كلي مطلق قرآن وجوب وفاي به عهود است:

«اوفوا بالعقود» (مائده: 1). نيز دستور خداوند به مسلمانان اين است كه بر عهد خود با مشركاني كه به عهد خود وفادار بوده‌اند پايدار باشند (‌توبه: 4). علاوه بر آيات قرآن، پيامبر(ص) و اهل بيت ايشان نيز اين موضوع را مورد عنايت قرار داده‌اند و روايات بي‌شماري در اين زمينه از آنان وارد شده است. حضرت امير (ع) در دستورالعمل حكومتي خود به مالك اشتر به عنوان استاندار مصر مي‌فرمايد:

به عهد خويش وفا كن و بر آنچه بر عهده گرفتي امانتدار باش و جان خويش را سپر پيمان خود گردان، زيرا هيچ يك از واجبات الهي همانند وفاي به عهد نيست كه مردم جهان با تمام اختلافاتي كه در افكار و تمايلات دارند در آن اتفاق نظر داشته باشند... پس هرگز پيمان شكن مباش (امام علي(ع): نامة 53).

تأكيد حضرت بر اينكه وفاداري بر پيمان سنت خداوندي در همة جوامع است و اينكه مسلمان بايد جان خويش را سپر پيمانش قرار دهد، نشان دهندة اهميت اين موضوع از ديدگاه حضرت است.

فقيهان نيز در فروعات زيادي بر اساس اين اصل فتوا داده‌اند. آنان قراردادهايي را كه بين مسلمانان يا بين آنان و غير مسلمانان يا بين دولت اسلامي و مردم و يا دولت و دول ديگر منعقد شده، بر اين اساس لازم الوفا مي‌دانند. به اعتقاد آنان بايد به قراردادي كه با دشمن، حتي در حال جنگ، منعقد مي‌گردد نيز وفا شود. بر اين اساس مي‌گويند اگر در حين جنگ فردي از مسلمانان با قراردادي شفاهي و يا حتي با اشاره به فردي از كفار امان داد، بر همة مسلمانان لازم است به مقتضاي قرارداد او از هر گونه تعرض به آن فرد خودداري كنند و حتي امان دهنده نيز نمي‌تواند قرارداد خويش را صوري بداند و آن را بهانه‌اي براي آمدن سرباز دشمن و كشتن او قرار دهد. در روايتي از اميرالمومنين(ع) نيز آمده است:

هركس فردي را بر نريختن خونش امان داد، سپس به وي خيانت كرد، پس من از قاتل بيزارم گرچه مقتول در آتش باشد (عاملي، 1396: 51).

بر مبناي همين اصل، اسلام قراردادهاي همزيستي مسالمت آميز با غير مسلمانان مقيم كشورهاي اسلامي را پذيرفته و تعهدات و حقوق متقابلي را براي آنان در نظر گرفته است.

با اين توضيح بايد گفت كه اولاً: كلية عهدنامه‌ها و پيمانهاي بين المللي كه كشورها بدانها پيوسته‌اند و يا پيمانهاي چند جانبه بين دولتها كه برخلاف شرع نباشد از نظر اسلام لازم  الوفاست؛ ثانياً: هرگونه عهد و پيمان با هر فرد بيگانه‌اي كه برخلاف شرع نباشد لازم الوفا مي‌باشد؛ ثالثاً: امروزه صدور ويزا براي ورود به كشور حقوق و تعهداتي را به دنبال دارد و دولتها نمي‌توانند به طور يكطرفه آن را نقض كنند. پس مي‌توان گفت كه كلية حقوق و تعهدات جهانگردي كه دولت به طور عام يا خاص پذيرفته و حقوقي كه در معاهدات بين المللي كه دولت به آن پيوسته وجود دارد، بر اساس اين اصل لازم الوفاست.

4. دعوت

اصل ديگري كه در برخورد با جهانگردان غير مسلمان پايه و محور قرار مي‌گيرد، اصل دعوت به اسلام است. مسلمانان وظيفه دارند با رفتار و گفتار خويش ديگران را به دين اسلام دعوت نمايند و به فرمودة پيامبر اكرم (ص) با عمل بايد مردم را به دين خدا دعوت كرد.

«كونوا دعاة الناس بغير السنتكم» (عاملي، 1409: 76). در آية شريفة قرآن خطاب به پيامبر اكرم(ص) در مورد دعوت گفتاري آن حضرت چنين آمده است:

اُدع الي سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالّتي هي احسن ؛ به راه پروردگارت (ديگران را) با حكمت و موعظه نيك دعوت كن و به بهترين روش با آنان مجادله نما (نحل: 125).

در اين آيه پيامبر اكرم(ص) موظف شده است كه با سخنان حكيمانه و مواعظ بليغ و گاه با جدال نيك مردم را به اسلام دعوت كند. در مورد دعوت رفتاري آن حضرت همين بس كه قرآن مجيد ايشان را داراي اخلاقي بزرگ دانسته است (قلم: 4). وجود چنين اخلاقي كه نمودش در رفتار و كردار ايشان ظهور داشته باعث شده كه بسياري از افراد تنها به دليل رفتار نيك حضرت به دين او ايمان بياورند و اين الگويي براي تمامي مسلمانان است تا با رفتار خويش ديگران را مجذوب دين و مرام خود سازند.

پر واضح است كه در صورت حاكم شدن چنين رفتاري در جامعه به وسيلة آحاد مردم، نه تنها هيچ ترس و واهمه‌اي از ورود بيگانگان غير مسلمان به كشور اسلامي وجود ندارد، بلكه از ورود آنان استقبال مي‌شود تا بدين وسيله موجبات هدايت همة انسانها ـ با واسطه و بدون واسطه ـ فراهم شود.

خوشبختانه مسلمانان و به ويژه ايرانيان در طول تاريخ با وجود كاستيهاي فراوان در عمل دين خويش را به ديگران نمايانده‌اند و نوشته‌هاي سفرنامه نويسان بهترين شاهد اين مدعاست. به عنوان نمونه شاردن ـ از سياحان مشهور فرانسوي ـ چنين مي‌نويسد:

در تمام جهان كشوري مانند ايران براي سياحت و جهانگردي وجود ندارد، خواه از لحاظ قلت خطرات و از لحاظ امنيت طرق كه مواظبت دقيق در اين مورد به عمل مي‌آيد و خواه از جهت كمي مخارج كه معلول كثرت تعداد عمارات عمومي مخصوص مسافران در سرتاسر امپراتوري در بلاد و بيابان است، در اين عمارات به رايگان سكونت اختيار مي‌كنند (محقق داماد، همان: 325).

و يا گاسپاردوويل فرانسوي كه در زمان قاجار به ايران آمده مي‌نويسد:

ايرانيان شايد نيك بخت‌ترين و ملايم‌ترين مردمان مشرق زمين باشند... بسيار مهمان نوازند. هر غريبه‌اي كه قدم به شهر يا دهي مي‌گذارد بي گفتگو از دهن اولين كسي كه ملاقات مي‌كنند اين سخنان را خواهد شنيد كه «مهمان منيد». البته اين كلمات تعارف خشك و خالي نيست، زيرا اگر دعوت رد شود دعوت كننده جداً ناراحت مي‌شود (محقق داماد، همان: 334).

امروزه سخن و گفتار نيك و بر اساس منطق را با وسائل اطلاع رساني به اقصي نقاط جهان و به درون خانه‌ها مي‌توان برد. ولي با وجود اين، چنانچه بتوان با عمل و رفتار و از نزديك ديگران را با اسلام و تربيت يافتگان آن مكتب آشنا كرد، تأثير بيشتري در گرايش فرد به دين دارد و حتي منطق و گفتارِ صاحبان رفتار نيك، ديگران را از تعصب و لجاجت بر حذر مي‌دارد. پس مي‌توان گفت كه بهترين راه براي اينكه ديگران منش نيك مسلمانان را ببينند، ايجاد تسهيلات براي ورود و پذيرش آنان به كشور اسلامي و درون جوامع اسلامي است.

5. تأليف قلوب

ايجاد الفت و مهرباني در قلبها بهترين راه براي دعوت افراد به شمار مي‌رود. الفت و مهرباني از راههايي ميسر است كه بهترين آنها نيكي و كمك به ديگران است. به فرمودة امير المومنين(ع) «الاحسان يسترق الانسان؛ احسان انسان را به بندگي وا مي‌دارد» (آمدي، 1366: 264). اسلام به مسلمانان سفارش اكيد دارد كه به همنوعان خود نيكي كنيد.اين امر علاوه بر اينكه خود ارزشي والاست و صفاتي نيك را در انسان تقويت مي‌كند كه به سعادت جامعه مي‌انجامد، از پيامدهاي جانبي آن ايجاد الفت و مهرباني در طرف مقابل است كه باعث نزديكي افراد به يكديگر و دور كردن كدورتها و كينه‌ها از يكديگر مي‌شود و اين همدلي نيز به موفقيت و سعادت جامعه كمك شاياني مي‌كند. اسلام اين همدلي و الفت را براي هدفي بزرگ كه همان سعادت انسانهاست فرا ديني كرده و به مسلمانان دستور داده كه در جهت اهداف عالي اسلام به غير مسلمانان نزديك شوند و به پيامبر نيز دستور مي‌دهد كه به اهل كتاب بگو بياييد تا با تكيه بر مشتركات فيما بين با يكديگر متحد شويم. به علاوه، اسلام در مواردي ديگر نيز گامهايي برداشته است. به عنوان مثال، سهمي از زكات واجب بر مسلمانان را با عنوان تأليف قلوب براي به دست آوردن دل غير مسلمانان هم‌مرز با كشور اسلامي يا تقويت دين مسلمانان مرزنشين اختصاص داده كه ظاهراً همين تأثير را در مورد جهانگردان نيز خواهد داشت.

به طور كلي مي‌توان گفت كه بنا بر اصل تأليف قلوب، امروزه مي‌توان با ايجاد الفت در قلب صدها هزار جهانگرد چهرة واقعي اسلام و مسلمانان را در جهان به بهترين وجه نمايان كرد. اين امر در دراز مدت علاوه بر دعوت هزاران نفر به اسلام، وجهة كشورهاي اسلامي را نيز در جامعة جهاني و بين مردم دنيا زيبا ومطلوب نشان داده و قدرتي همراه با اقبال جهانيان به كشورهاي اسلامي خواهد بخشيد. شايان ذكر است كه امروزه طرق و راههاي تأليف قلوب كفار به تناسب زمان تغيير كرده كه يكي از آن راهها را مي‌توان ايجاد امكاناتي مناسب براي جهانگردان دانست.

فصل دوم. حقوق جهانگردان

پرواضح است كه شمارش همة حقوق جهانگردان كاري بس دشوار است و از عهدة اين مقال خارج است. بر اين اساس، برخي از مهم‌ترين حقوق جهانگردان را با توجه به منابع اسلامي بررسي مي‌كنيم.

1. حق امنيت

مهم‌ترين حقي كه بايد براي جهانگرد به رسميت شناخت، حق امنيت است كه با پذيرش و ورود وي به كشور اين حق بر عهدة دولت و ملت مسلمان قرار مي‌گيرد. در اينجا بهتر است با ذكر تاريخچه‌اي از اين حق در اسلام و قبل از آن به شرح آن بپردازيم.

در گذشته‌هاي دور، يعني صدها يا هزاران سال قبل، پادشاهان براي ايجاد امنيت مسافران در راهها تاحدودي كه در مسير منافع آنان بود با دزدان راه يا قطاع الطريق مبارزه مي‌كردند و

امنيت مسافران و واردان را تأمين مي نمودند و در ازاي آن مبالغي از آنان مي‌ستاندند. در همين عرصه، پادشاهان ايران با احداث راههاي بزرگ، كاروانسراها و چاپارخانه‌هايي در بين راه براي استراحت و ايمني مسافران به اين مهم جامة عمل مي‌پوشاندند. ولي با وجود اين نيز امنيت كامل بيگانگاني كه از سرزمينهاي ديگر وارد منطقه‌اي مي‌شدند تأمين نمي شد و آنها براي امنيت خويش ناگزير به استمداد از بزرگان قبايل يا حكام بودند.

بر همين اساس، اين گونه افراد زماني كه وارد منطقه‌اي مي‌شدند به انحاي مختلف از يكي از بزرگان آن منطقه امان مي‌گرفتند و در پناه امنيت اعطايي او آزادانه اقامت و يا رفت و آمد مي‌كردند. اين روش در صدر اسلام و در منطقة جزيرة العرب نيز رواج داشت.‌ البته اين شيوه باعث مي‌شد كه غالب افرادي كه بدون امان و پناه وارد شهر يا منطقه‌اي مي‌شدند از خطر غارتگران در امان نباشند. در تاريخ اسلام مي‌خوانيم كه گاه افرادي براي فروش اجناس خود يا امر ديگري وارد مكه مي‌شدند و برخي پس از خريد وجه جنس را نمي دادند يا اموال او را غارت مي‌كردند. همين امر باعث شد كه گروهي از جوانان قريش پيمان بستند كه از اين گونه افراد حمايت كنند و پيامبر(ص) نيز در بيست سالگي، يعني بيست سال قبل از بعثت، در يكي از اين پيمانها حضور داشتند و پس از مبعوث شدن به رسالت نيز مي‌فرمودند:

در خانة عبدالله بن جدعان باحضور من پيماني بسته شد كه براي من محبوب‌تر از آن بود كه شتران سرخ مو به من دهند و اگر امروز كسي مرا به چنان پيماني دعوت كند هر آينه آن را اجابت مي‌كنم.

تاريخ اسلام اين پيمان را با عنوان حلف الفضول يا پيمان جوانمردان ثبت كرده است (سبحاني، 1370: 185).

با گسترش اسلام و شروع برخي از جنگها، پيامبر(ص) اين امر را كه فردي از دشمن در پناه مسلماني وارد مدينه شود به دستور الهي پذيرفتند و مشروعيت آن با نزول اين آية شريفه شكل گرفت:

و إن أحد من المشركين استجارك فأجره حتي يسمع كلام الله ثم أبلغه مأمنه ذلك بأنهّم قوم لا يعلمون؛ و اگر يكي از مشركان از تو پناه خواست پناهش ده تا كلام خدا را بشنود، سپس او را به مكان امنش برسان چرا كه آنان قومي نادان‌اند (توبه: 6).اين نوع از امان كه در جنگها به كفار حربي داده مي‌شد، به آنان اجازه مي‌داد كه با امنيت و مصونيت كامل وارد كشور اسلامي شوند؛ گرچه تا آن روز دهها مسلمان را در جنگ به شهادت رسانده بودند. اين نوع از پناه بالاترين حد امنيت بود كه با آن به افراد دشمن مصونيت كامل اعطا مي‌شد. شاهد اين مصونيتها گفتار و رفتار پيامبر(ص) و اهل بيت ايشان است كه در كتب روايي و سيره موارد آن ‌به وفور مشاهده مي‌شود (عاملي، 1396، 11: 49 و 50).

شايان ذكر است كه بر اساس جغرافياي سياسي صدر اسلام، كلية مسلمانان تحت حاكميت يك حكومت اداره مي‌شدند و با وجود اين، غير مسلمانان مقيم كشور اسلامي كه با عنوان اهل ذمه از آنها ياد مي‌شد، با حكومت قراردادي براي همزيستي مي‌بستند كه براساس آن در ازاي حقوقي كه حكومت به نفع آنان متعهد مي‌شد وظايفي بر عهده داشتند. اين حقوق و وظايف عمدتاً شبيه حقوق و وظايف مسلمانان تبعه بود. غير مسلمانان ديگر، برخي در كشورهايي به سر مي‌بردند كه با كشور اسلامي معاهده‌اي بسته بود و آنان را كفار معاهد مي‌خواندند كه با اين گونه افراد بر اساس پيمان نامه رفتار مي‌شد و برخي ديگر در كشورهاي طرف خصومت با كشور اسلامي به سر مي‌بردند كه اينان اگر به طور انفرادي يا گروهي با مسلمانان قرارداد همزيستي نداشتند، به تبع كشورشان حالت خصومت و جنگ بين آنان و مسلمانان حاكم بود و آنها را كفار حربي مي‌گفتند.

با توضيحات فوق بايد گفت كه مسلمانان همه تابع يك حكومت و به اصطلاح امروزي هموطن بودند و براي رفتن به ديگر مناطق مسلمان نشين نياز به امان نداشتند. به علاوه، غيرمسلماناني كه قرارداد همزيستي بسته بودند نيز چنين بودند. ولي غيرمسلماناني كه با دولت اسلامي قراردادي نداشتند، براي ورود به كشور اسلامي ناچار به اخذ امان از حاكم يا يكي از مسلمانان بودند و اينكه در منابع اسلامي اخذ امان يا داشتن تعهد براي ورود به كشور اسلامي تنها براي غير مسلمانان لازم بوده، بر اين اساس بوده است. اين امان به عبارت ديگر نامة امنيت بوده و فرد با اخذ آن از هر گونه تعرض مصون بوده است. چنان كه گذشت، رهبران اسلام نيز با نقض يا فريب در اين امان و هرگونه تعرض به فرد به سختي مخالفت و آن را منع مي‌كرده‌اند. پس به طور كلي مي‌توان گفت كه جهانگردان غيرمسلمان در گذشته برخي بر اساس قرارداد با دولت اسلامي حق ورود به كشور را داشتند و برخي با امان گرفتن از يكي از مسلمانان مي‌توانستند با مصونيت و امنيت كامل به كشور اسلامي وارد شوند.

اما از قرن هفدهم ميلادي تاكنون با مرزبنديهاي جديد مفهوم كشور تغيير پيدا كرده و حاكميت هر كشور تنها مسئول ايجاد امنيت براي مردم مقيم آن كشور است و چنانچه فردي، هرچند مسلمان، بدون اخذ مجوز از حاكميت كشور اسلامي از مرزهاي آن عبور كند و وارد آن كشور شود، امنيت وي بر عهدة حكومت نيست، بلكه به عنوان متخلف از قوانين كشوري با او رفتار مي‌شود. البته بديهي است كه تعرض به جان، مال و آبروي افراد، بدون دليل مشروع و موجه، از نظر اسلام ممنوع است.

2. حق ورود، اقامت، عبور و مرور و خروج از كشور

در گذشته ـ همچنان كه گفتيم ـ هركس به گونه‌اي وارد سرزميني مي‌شد: برخي بر اساس معاهدات، برخي با اخذ امان و همكيشان نيز بدون معاهده و امان حق ورود داشتند. افراد با اخذ امان يا انعقاد معاهده، حق ورود، اقامت، عبور و مرور و خروج از سرزمين را داشتند وآزادانه مسكن و محل اقامت خويش را انتخاب مي‌كردند. در اينجا به توضيح اين حقوق مي‌پردازيم.

2ـ1. حق ورود: در گذشته هر فردي حق عبور به كشور يا منطقه‌اي را نداشت و حكام يا سران قبايل، اعطاي حق مزبور به افراد را در انحصار خويش قرار داده بودند و مي‌توانستند از ورود افراد به سرزمين خود جلوگيري كنند. در صدر اسلام اگر كسي براي تحقيق پيرامون اسلام قصد ورود به كشور اسلامي را داشت، حاكم موظف بود به وي اجازة ورود دهد و امنيت او را نيز تامين نمايد. تصريح قرآن به اين امر: «و ان احد من المشركين استجارك فأجره حتي يسمع كلام الله ثم أبلغه مأمنه»، هيچ راه گريزي براي عدم اعطاي اجازة ورود باقي نمي‌گذارد. آري اجازة ورود بدون هدف فوق با حاكمان بود.

امروزه نيز از نظر حقوقي و بر اساس اصول حقوق بين الملل، صلاحيت دولتها در مورد دادن ويزا يا اجازة ورود به اتباع خارجه صلاحيت اختياري است؛ يعني دولت مختار به اجازه يا عدم اجازه است. بنا بر اين اگر دولتي ورود عناصر را به كشور خود مضر تشخيص دهد، مي‌تواند از صدور ويزا براي آنان خود داري نمايد (طباطبايي مؤتمني، 1370: 33). در حالي كه صلاحيت دولت در صدور گذرنامه يا اجازة خروج به اتباع خود صلاحيت تكليفي است. به علاوه، هر فردي حق ورود به كشور متبوع خود را دارد. چنان كه در بند 4 مادّة 12 ميثاق بين‌ المللي حقوق مدني و سياسي آمده است: «هيچ كس را نمي توان خودسرانه (بدون مجوز قانوني) از حق ورود به كشور خود محروم كرد.» پس تنها تبعه حق ورود به كشور خويش را دارد و

دولت نمي‌تواند به طور خودسرانه از ورود وي جلوگيري كند. ولي ديگران در وهلة اول چنين حقي ندارند و صلاحيت دولت نيز اختياري است. البته بديهي است كه اينان نيز پس از صدور ويزا حق ورود خواهند داشت.

در قوانين جمهوري اسلامي در مورد ورود اتباع خارجه شرط خاصي مقرر نشده است و تنها همانند ديگر كشورها اجازة مأموران مربوط در خارجه يا مأموران مرزي براي ورود لازم دانسته شده است. البته مأموران در چند مورد حق اعطاي ويزا يا اجازه ورود به اتباع خارجه را ندارند.*

2ـ2. حق اقامت موقت و عبور و مرور: ناگفته پيداست كه به مقتضاي اجازة ورود، فرد حق خواهد داشت در كشور اسلامي اقامت نمايد و آزادانه مسكن خويش را انتخاب كند. در قديم الايام نيز غير مسلماناني كه وارد كشور اسلامي مي‌شدند در مورد اينكه در چه نقطه‌اي اقامت كنند يا به چه شهري بروند آزاد بودند و حكام نمي‌توانستند به طور يكجانبه اماني را كه از آغاز مثلاً براي مدت يك ماه مي‌دادند قبل از مهلت نقض كنند كه اين خود دليلي بر اثبات حق اقامت براي آن فرد مي‌بود. آري، اگر فرد عملي بر خلاف مقتضاي امان خود مرتكب مي‌شد، حق اقامت نداشت و بايد هرچه سريع‌تر از كشور خارج مي‌شد. گفتني است كه غير مسلمانان تنها حق ورود به منطقة حرم و يا مساجد مسلمانان را نداشتند و ندارند.

با نگاهي به قوانين ايران مي‌بينيم كه بر اساس مادّة 2 قانون راجع به ورود و اقامت اتباع خارجه در ايران، مصوب 19/2/1310، رواديدي كه مأموران ايران در خارجه به بيگانگان مي‌دهند، علاوه بر حق ورود، با مراعات مادّة سوم قانون ورود و اقامت اتباع بيگانه، حق نود روز اقامت در ايران را نيز به دارنده مي‌دهد. البته مأموران مرزي براي حداكثر 15 روز مي‌توانند اجازة ورود صادر كنند و برخي از سياحان از اين حق براي ورود به كشور استفاده مي‌كنند.

شايان ذكر است كه بر اساس مادّة 3 اين قانون اگر:

يكي از موانع ورود مكشوف نبوده يا بعداً موجود شود مأمورين مربوطه مي‌توانند از دادن اجازه توقف دائم يا موقت خودداري يا اجازه‌هاي صادره را ملغي نمايند.

با ذكر اين مادّة قانوني اين سؤال به ذهن مي‌رسد كه آيا دولتها مي‌توانند بيگانگاني را كه با مجوز وارد كشور شده‌اند اخراج كنند و در صورت مثبت بودن جواب، حق اقامت آنان نقض مي‌شود يا خير. از آنچه قبلاً توضيح داديم روشن مي‌شود كه با توجه به منابع اسلامي اخراج چنين بيگانه‌اي تنها و تنها به دليل مصالح عالية كشور مانند امنيت، نظم و عفت عمومي ممكن است و در غير اين صورت به دليل لزوم وفاي به عقود ميسور نيست. آري، در موارد استثنايي مصالح عالية كشور بر مصلحت فرد مقدم مي‌شود. در مادّة 13 ميثاق مذكور محدوديتهايي در اين موارد ذكر شده است و عنايت ويژة اين مادّه بر منع دولتها از اخراج چنين افرادي است. در اين مادّه آمده است:

بيگانه‌اي كه قانوناً در قلمرو يك كشور طرف اين ميثاق باشد، فقط در اجراي تصميمي كه مطابق قانون اتخاد شده باشد ممكن است از آن كشور اخراج شود و جز در مواردي كه جهات

حتمي امنيت ملي طور ديگري اقتضا نمايد بايد امكان داشته باشد كه عليه اخراج خود موجهاً اعتراض كند... .

در قوانين ايران نيز قانون ورود و اقامت اتباع بيگانه، حق اخراج يا تغيير محل اقامت بيگانه را تنها در دو مورد مجاز دانسته است: «الف. اگر بر خلاف مقررات اين قانون رفتار نمايد؛ ب.‌در صورتي كه مطابق مقررات مواد 3 و 4 اجازة عبور يا توقف خارجي ملغي شود.» البته فرد مي‌تواند از مقام صلاحيت‌دار كه در اين قانون وزارت كشور است تقاضاي تجديد نظر نمايد. پس بايد گفت كه بر اساس قوانين ايران نيز چنانچه فرد بر خلاف مقررات رفتار نكند يا اجازه عبور يا توقفش (به دليلي كه در قانون آمده) ملغي نشود، حق اقامت در مهلت مقرر را خواهد داشت و دولت حق اخراج او را ندارد.

2 ـ 3. حق خروج: هر بيگانه‌اي كه به كشور وارد مي‌شود اين حق را خواهد داشت كه هر زماني بخواهد از كشور خارج شود. اين حق بر اساس مباني اسلام نيز پذيرفته شده است.

در توضيح بايد گفت كه فقها در بحث از شبهة امان، يعني در مواردي كه فردي از دشمن به گمان در امان بودن به لشكرگاه مسلمين آمده است، معتقدند كه چنين فردي به مأمن

خود باز گردانده مي‌شود و به عنوان يك قاعده كلي معتقدند كه هيچ مسلماني حق ندارد

به عنوان ايجاد امنيت افراد دشمن را بفريبد. با اين وجود بايد گفت كه حق خروج نه تنه

حق همة كساني است كه با مجوز عبور وارد كشور اسلامي شده‌اند، بلكه افرادي كه به

گمان داشتن اجازه ورود وارد شده‌اند نيز حق دارند كه با امنيت كامل از كشور خارج شوند (محقق حلي، 1403: 238).

در بند 2 مادّة 13 اعلاميه جهاني آمده است: «هركس حق دارد هر كشوري و از جمله كشور خود را ترك كند يا به كشور خود باز گردد.» در بند 2 مادّة 12 ميثاق مدني سياسي نيز همين عبارت تكرار شده است.

البته در مواردي كه فرد به اقتضاي تعهداتي كه به مسلمانان داده اجازة خروج ندارد

و بايد در كشور توقف نمايد، مثلاً اگر با اخذ وجوه قراردادي قبل از انجام تعهد مربوط قصد فرار از كشور را داشته باشد، دادگاهها در جهت الزام به اجراي تعهد يا برگرداندن ثمن مي‌توانند وي را ممنوع الخروج نمايند. در غير اين گونه موارد حق خروج فرد را نمي توان نقض كرد.

پر واضح است كه خروج جهانگردان نسبت به ساير بيگانگاني كه اقامت موقت يا دائم دارند آسان‌تر است و تشريفات كمتري را به دنبال دارد. چنان كه در تبصرة مادّة 10 قانون ورود و اقامت اتباع بيگانه آمده است:

بيگانگاني كه به ايران وارد مي‌شوند و مدت توقف آنها از 90 روز تجاوز نكند، احتياج به رواديد خروج ندارند، ليكن موظف مي‌باشند كه براي خروج از ايران اعلامية خروجي را تكميل و به مأمورين گمركي مرز خروجي تسليم نمايند.

3. حقوق ديگر

حضور فرد در جامعه همراه با به رسميت شناختن برخي از حقوق اوست، زيرا بدون ارتباط با جامعه آسايش و آرامش در زندگي مقدور نيست. حق بهداشت و درمان، ازدواج، ارتباط دوستانه، عدالت اجتماعي، مزد منصفانه، كار براي امرار معاش، مسكن، غذاي سالم و صدها حق ديگر، از جمله حقوق افراد در جامعه است كه دولت به كمك آحاد مردم ملزم به اداي آنها برخي از اين حقوق براي جهانگردان به رسميت شناخته شده است.

ـ1. حق برخورداري از عدالت اجتماعي: اين قسمت را با حديثي از پيامبر اكرم(ص) آغاز مي‌كنيم. حضرت بنا بر نقلي فرموده‌اند:

ألا من ظلم معاهداً او كلّفه فوق طاقته او انتقصه او أخذ منه شيئاً بغير طيب نفسه فأنا حجيجه يوم القيامه ؛ آگاه باشيد هركس به كافر معاهدي (كه با حاكم مسلمانان قراردادي بسته و وارد كشور اسلامي شده) ظلم كند يا او را وادار به امري فوق طاقت و توانش نمايد يا نقصاني به او وارد كند يا بدون رضايت خاطر از او چيزي بگيرد، من در روز قيامت طرف او هستم (ابو يوسف، 1302: 135).

در اين حديث پيامبر اكرم(ص) به دنبال آن بوده‌اند كه عدالت اجتماعي در جامعة اسلامي در بارة همة غير مسلمانان، چه مقيم كشور اسلامي و چه غير آنان، اجرا شود. روشن است كه واژة معاهد، كفاري را كه تنها براي چند روز قرارداد ورود به كشور بسته‌اند نيز در بر مي‌گيرد. مصاديق و مواردي كه پيامبر در اين حديث فرموده‌اند، عيناً در مسير عدالت اجتماعي در جامعه است. عدالت اجتماعي حق همة افراد است و تعرض به آن حتي در مورد بيگانگان، دشمني پيامبر را به دنبال دارد. پس بايد گفت جهانگردان نيز حق دارند كه عدالت اجتماعي در مورد آنان اجرا شود.

3ـ2. حق تساوي در برابر قانون و دادگاهها: يكي ديگر از حقوق افراد در جامعه تساوي همه در برابر قانون و دادگاههاست. بايد در دادگاهها همه يكسان نگريسته شوند. حاكم و رعيت، بيگانه و هموطن، سياه و سفيد، غني و فقير،‌ مسلمان و غير مسلمان، همه نزد قاضي يكسان‌اند و اصل براي وي اجراي عدالت و باز ستاني حق مظلوم از ظالم است. اينكه مظلوم و ظالم چه كساني هستند و مصاديق آنها در دعوي چه شخصيت و مقامي دارند، براي وي مطرح نيست و قانون در مورد همه يكسان اجرا مي‌شود. زيرا اگر قاضي در اجراي حكم الهي در مورد افراد تبعيض قائل شود، هدف اصلي از قضاوت را مخدوش كرده است. به همين دليل بيگانه‌اي كه حتي به طور موقت در كشور اسلامي اقامت دارد، چنانچه مورد ظلم واقع شود، بايد به او حق داد كه بتواند عليه ظالم اقامه دعوي كند و به حق خود برسد. جريان حلف‌الفضول كه قبل از بعثت اسلام در مكه شكل گرفت، حاكي از آن بود كه برخي به مجرد آنكه فردي بيگانه و بي‌پناه به شهرشان مي‌آمد، به دنبال ظلم و احجاف به او بر مي‌آمدند و چون دادگاهي نبود كه به دعوي مظلوم رسيدگي كند، جوانمرداني پيمان بستند كه حق فرد را از ظالم بگيرند. اين پيمان نيز گوياي آن است كه بايد عدالت در مورد همة افراد يكسان اعمال و اجرا گردد.

بنابراين جهانگردان نيز حق دارند در بارة ظلمي كه به آنان شده اقامة دعوي كنند و از طرف ديگر، چنانچه آنها به تبعة كشور يا اتباع ديگر كشورها در كشور فعلي ظلمي روا دارند، تبعه حق خواهد داشت عليه آنان در دادگاههاي كشور اقامه دعوي نمايد. اين امر در همة جرائم حاكم است، زيرا بنا بر اصل سرزميني بودن جرائم و مجازاتها، اين حق حاكميت است كه چنانچه بيگانه‌اي در سرزمين وي مرتكب جرمي گردد، در دادگاههاي آن كشور محاكمه شود و چنانچه فرد را به دادگاههاي كشور خودش بسپاريم چه بسا اجراي عدالت مخدوش شود و حق مظلومي اعم از هموطن و بيگانه از بين برود. جاي بسي شگفتي است كه در ايران قبل از انقلاب اسلامي در بارة اتباع آمريكا كه در اين كشور اقامت داشتند، طي

لايحة كاپيتولاسيون خلاف اين امر تصويب شد كه خوشبختانه با وقوع انقلاب اين تبعيض مرتفع گرديد.

3ـ3. حق رهگذران: از ديدگاه اسلام رهگذران نيز حقوقي دارند و بر همين اساس پيامبر اكرم(ص) فرموده‌اند:

كسي كه در كنار راه ساختماني بنا كند كه رهگذران در آن (پناه) بگيرند، خداوند در روز قيامت او را بر (منبري) از نور مبعوث مي‌كند و صورتش براي همه نورافشاني مي‌كند* (مجلسي، همان، 7: 216).

پس رهگذر نيز نسبت به افرادي كه در مسير مسكن و مأوايي دارند ـ و حتي بر ديگر افراد ـ حقوقي دارد. فقها در مباحث گوناگوني به موضوع حقوق رهگذران اشاره كرده‌اند. آنان همچنان كه در بحث از وقف توصيه‌هايي در ساخت اماكن عام المنفعه به خصوص در بين راهها دارند، بحث از احياي موات و فصلي با عنوان «مشتركات» را مطرح كرده و در آن از مواردي كه عموم مردم در استفاده از آنها شريك و داراي حقوقي هستند بحث كرده‌اند و معتقدند كه هيچ كس نمي‌تواند حق ديگران را در اين موارد تضييع كند. اين موارد عبارت است از مساجد، راهها، معادن،... . در بحث از راهها استفادة رايگان عموم مردم، اعم از مسلمان و غير مسلمان، مطرح شده و فقها تأكيد دارند كه اشغال راه به بهانة خريد و فروش يا امثال آن، چنانچه مزاحمتي براي عابران ايجاد كند ممنوع است (عاملي، 1403: 181)، زيرا حق عابران است كه به راحتي از راه عبور كنند.

بحث ديگري نيز در فقه با عنوان «حق المارة؛ حق رهگذر» مطرح شده است. بر اين اساس، برخي از فقها معتقدند كه حق رهگذر است كه از ميوه‌هاي درختان كنار راه بخورد (ولي با خود نبرد). روايتي نيز در اين مورد وارد شده كه برخي آن را به حالت اضطرار حمل كرده‌اند (مجلسي، همان، 100: 75). به هر حال، وجود چنين روايتي با روايت توصية پيامبر در مورد ديوار نكشيدن دور باغ براي آنكه رهگذران از آن بخورند، حقي براي رهگذر و مسافر ايجاد مي‌كند كه در حالت عادي يا در حال اضطرار بتواند از ميوه‌ها استفاده كند. بديهي است كه حقوق فوق را مي‌توان از جملة حقوق جهانگردان نيز دانست.

3 ـ 4. حق در راه ماند‌گان: بحث ديگر مطرح شده در فقه ( در باب زكات ) اين است كه يكي از مصارف زكات ـ كه در قرآن نيز بدان تصريح شده ـ « ابن السبيل؛ در راه مانده» (توبه: 60) است. فقيهان بنا بر روايات رسيده از معصومان معتقدند كه بخشي از زكات به افرادي كه در راه مانده‌اند تعلق مي‌گيرد (نجفي، بي‌تا، 15: 273). اين‌گونه افراد به دليل تمام شدن هزينة سفرشان يا مورد دستبرد قرار گرفتن آن از ادامة مسير بازمانده‌اند. به همين دليل مي‌توان از اموالي كه از طريق زكات به دست آمده به آنان كمك كرد تا به وطن و مقصد خويش برسند. بنا بر اين چنانچه جهانگردي دچار چنين مشكلي گرديد، از مصاديق اين مورد به حساب مي‌آيد و اين حقي براي او ايجاد مي‌كند.

3 ـ 5. حق احترام (حرمت و منزلت اجتماعي فرد): يكي از مهم‌ترين حقوقي كه بايد براي فرد در جامعه به رسميت شناخته شود، حق برخورد مناسب و همراه با احترام به شخصيت اجتماعي اوست. رهبران اسلام به برخورد محترمانه و توأم با احترام به منزلت اجتماعي فرد (در شهر و ديار خود) توصيه كرده‌اند. برخورد خوب و مناسب پيامبر اكرم(ص) با افرادي كه از راههاي دور و نزديك به مدينه مي‌آمدند، در حالي كه گاه آنها بي‌احترامي‌هايي نيز به ايشان روا مي‌داشتند، بهترين الگو براي ما در برخورد با افراد غيرهموطن و يا بيگانه است. پر واضح است كه احترام گذاشتن به افراد نشانة شخصيت اجتماعي خود انسان است و بي‌احترامي علامت بي‌مقداري خود اوست. به هر حال حق فرد است كه با احترام با او برخورد شود.

گفتني است كه پيامبر و اهل بيت ايشان در رفتار با ديگران، علاوه بر روية معمول، منزلت اجتماعي افراد (در جامعه و حتي اهل بيت خود) را نيز مراعات مي‌نمودند. روايت شده است كه مردي با فرزندش ميهمان اميرالمؤمنين(ع) بودند. حضرت پس از صرف غذا آب روي

دست پدر مي‌ريزد و براي آنكه احترام پدر بيشتر رعايت شده باشد به فرزندش محمد حنفيه مي‌فرمايد كه آب روي دست فرزند ميهمان بريزد و سپس مي‌فرمايند: «اگر تنها پسر ميهمان من بود، خود اين كار را انجام مي‌دادم.» حديثي از پيامبر اكرم(ص) در اين زمينه وارد شده كه به اصحابشان فرمودند: «اذا أتاكم كريم قوم فأكرموه ؛هنگامي كه بزرگ قومي بر شما وارد شد او را احترام (اكرام) كنيد» (مجلسي، همان، 16: 239). منقول است كه بر اساس اين روايت، هنگامي كه اسيران ايران را به مدينه بردند، حضرت امير (ع) دستور دادند دختران يزدگرد آزاد باشند تا با هر كس خواستند ازدواج كنند و منع فرمودند تا با آنان به عنوان كنيز رفتار شود. عمر كه خليفه بود نيز اصرار كرد كه آري، پيامبر(ص) فرمودند: «هنگامي كه بزرگي بر شما وارد شد او را اكرام كنيد، گرچه مخالف شما باشد » (مجلسي، همان، 46: 15). ازدواج شهربانو با امام حسين(ع) كه در برخي از تواريخ مطرح شده نيز پيامد اين واقعه بوده است. گفتني است كه احترام به سفير نيز به نوعي احترام به كشور و دولتي است كه او را فرستاده است و پيامبر اكرم(ص) نيز به آن توصيه فرموده‌اند.

شايان ذكر است كه امروزه احترام بر اساس منزلت و مقام فرد در جامعه و كشور خويش در تشريفات رسمي، به خصوص در سفرهاي خارجي و ارتباطات ديپلماتيك، امري الزامي است و بي‌احتراميهاي اندك ممكن است آثار سياسي ناگواري را به همراه داشته باشد.

در مورد جهانگردان نيز بايد گفت كه گرچه مردم در كشورهاي اسلامي تا حدودي به آنان احترام مي‌گذارند و حقوق آنان را رعايت مي‌كنند، ولي بهتر است اين فرهنگ كه موجب دعوت ديگران به دين اسلام مي‌گردد، بيش از پيش مورد توجه رسانه‌هاي گروهي، قانون‌گذاران، دولتمردان و توده‌هاي مردم قرار گيرد. علاوه بر اين، بازگويي سيرة پيامبر و اهل‌بيت ايشان توسط مبلغان ديني نيز تأثير بسزايي در رعايت احترام مناسب به اين‌گونه افراد خواهد داشت.

3 ـ 6. حق همسفري: يكي ديگر از حقوقي كه اسلام بدان توجه دارد، حقوق همسفران به يكديگر است كه در كتب و مباحث اخلاقي به تفصيل بيان شده است. در اينجا به عنوان نمونه به يك مورد اشاره مي كنيم. حضرت امير(ع) با فردي يهودي همسفر بودند. هنگام جدايي، حضرت مقداري آن فرد را مشايعت فرمودند. وي تصور كرد كه ايشان راه را به اشتباه مي‌آيند. با اعتراض وي، حضرت به او فرمود كه بر اساس فرمودة پيامبر اسلام: «تو حقي بر من داري

كه مي‌خواستم با مشايعت و همراهي (بخشي از) آن را ادا كرده باشم.» وي از اين برخورد خوب خوشحال و به حضرت علاقه‌مند مي‌شود و بعدها كه متوجه مي‌شود همسفرش

داماد پيامبر و حاكم مسلمانان بوده است، به اسلام گرايش پيدا مي‌كند و مسلمان مي‌شود (كليني، بي‌تا، 2: 670).

3 ـ 7. بهداشت و درمان: يكي از حقوق اوليه همة افراد آن است كه در صورت مريضي بتوانند براي درمان خود به درمانگاهها و... مراجعه كنند. بديهي است كه اين حق از حقوق طبيعي جهانگردان نيز به شمار مي‌رود و هيچ كس نمي‌تواند از آن جلوگيري كند.

3 ـ 8. حق فرد در احوال شخصيه: پيروان هر كيش و اييني احوال شخصية مخصوص به خود دارند و مثلاً در ازدواج، طلاق، ارث، وصيت و... بر طبق دين و ايين خويش عمل مي‌كنند. ما نيز در بسياري موارد ملزم هستيم كه آنچه را ايينشان صحيح مي‌داند صحيح بدانيم. مثلاً اگر دو جهانگرد غيرمسلمان بخواهند بر طبق دين خود در ايران با يكديگر ازدواج كنند، ما نمي‌توانيم به اين دليل كه ازدواجشان مطابق مقررات ايران نيست، آنان را از اين كار منع كنيم. ناگفته نماند كه در صورتي كه رفتار و عمل آنان به نظم، امنيت يا عفت عمومي جامعة اسلامي ايران صدمه زند، دولت مي‌تواند از آن جلوگيري نمايد؛ همانند اينكه گروههاي زيادي از غيرمسلمانان بخواهند به طور علني در ايران با محارم خويش (مانند خواهر يا مادر)‌ ازدواج كنند، در حالي كه از نظر ما امري منكر است و آنان با اين عمل قبح آن را در كشور اسلامي از بين مي‌برند؛ علاوه بر اينكه عمل مزبور با عفت عمومي منافات دارد. در اين گونه موارد دولت مي‌تواند از اين اعمال جلوگيري كند.

3 ـ 9. حق تأمين معاش: حق تأمين معاش از راه مشروع حق هر فردي است و دولتها در برنامه ريزيهاي خويش در مورد جهانگردان بايد به اين امر نيز توجه داشته باشند. البته پر واضح است كه سياستهاي كلي دولت راجع به اشتغال ايجاب مي‌كند كه گاه كشور را به صورت كشوري مهاجر پذير درآورد و گاه هرگونه اشتغال خارجيان را ممنوع كند. ناگفته پيداست كه لازم است راه تأمين معاش به صورت مشروع براي هر فردي كه در كشور حضور دارد باز باشد، زيرا ممنوعيت شديد در اين مورد جامعه و افراد را به فساد و تباهي مي‌كشاند.

3ـ 10. حق ايمني وسائل حمل و نقل: هر فرد با پرداخت كراية وسيلة حمل و نقل حق دارد كه با وسيله‌اي ايمن و مطمئن سفر كند و در صورت عدم ايمني لازم است مسئول حمل و نقل

به او تذكر دهد و كراية متناسب دريافت كند. در غير اين صورت، فرد ضامن خسارت وارده شده به مسافر است.

3 ـ 11. حق مالكيت (به ويژه مالكيتهاي خاص): بي شك افرادي كه وارد كشور اسلامي مي‌شوند در ابعاد اقتصادي نيز داراي حقوق و مزايايي هستند كه اين حقوق عموماً براي همة انسانها به جز در موار

۷ بازديد
اشاره:  صنعت گردشگري بر خلا‌ف بخش‌هاي اقتصادي ديگر از مجموعه‌اي از ارايه كنندگان خدمات شامل دفاتر خدمات مسافرتي و تورگرداني، عاملا‌ن حمل و نقل هوايي، ريلي، جاده‌اي و دريايي، هتل‌ها، مهمان‌سراها و مهمان‌پذيرها، متصديان جاذبه‌هاي گردشگري، رستوران‌ها، فروشگاه‌هاي محصولا‌ت صنايع دستي، اقلا‌م سوغاتي، پوشاك، كفش، اشيا چرمي‌و ساير اقلا‌م مورد علا‌قه گردشگران است كه عمده تأمين‌كنندگان اين خدمات در بخش خصوصي فعاليت دارند و دستگاه‌هاي دولتي مرتبط با آنها تلا‌ش مي‌كنند تا ضمن كاهش تصدي‌گري، به امور برنامه ريزي توسعه و مديريت خدمات گردشگري بپردازند.

 تنوع فعاليت‌هاي مربوط به صنعت گردشگري باعث شده است تا رونق اين بخش، اثرهاي اقتصادي بالا‌يي را براي اقتصاد كشور در مقايسه با ساير بخش‌هاي اقتصادي ايجاد كند. علا‌وه بر اين مطالعات انجام شده نشان داده‌اند توسعه اين صنعت نقش مؤثري  در كاهش بيكاري و همچنين بهبود توزيع درآمد و افزايش درآمدهاي دولت دارد. اين موضوع به خصوص از آن جهت كه در كشور ما بيكاري به عنوان اصلي‌ترين مشكل اقتصادي كشور مطرح است، روز به روز به صورت جدي تري مورد توجه سياستگذاران و برنامه ريزان كشور قرار گرفته و توسعه صنعت گردشگري كشور در حال تبديل شدن به يك خواست ملي و همگاني است. در اين بين ايجاد چنين فضايي به طور حتم بايد همراه با هدايت منابع عمومي‌و همچنين فرصت‌هاي اقتصادي به سمت اين صنعت باشد. در اين صورت بخش گردشگري براي سرمايه‌گذاران بخش غيردولتي به عنوان يك فرصت مناسب تلقي خواهد شد و با ورود به اين بخش ضمن تحقق اهداف ملي در زمينه ايجاد اشتغال و رشد و توسعه اقتصاد ملي، منافع سرشاري را نيز نصيب خود خواهند كرد. در ادامه به چند مورد از ويژگي‌ها و مزيت‌هاي صنعت گردشگري كشورمان اشاره مي‌شود و تلا‌ش خواهد شد تا فرصت‌ها و موقعيت‌هاي موجود به صورت واقع بينانه‌اي بررسي شود. براي اين منظور ابتدا شاخص‌هاي كلا‌ن و ملي مورد بحث قرار مي‌گيرد و سپس موضوع از ديدگاه خرد بررسي مي‌شود.

 ضريب فزاينده توليد و اشتغال صنعت گردشگري در ايران

 محاسبات انجام شده نشان داده‌اند كه ضريب فزاينده توليد در صنعت جهانگردي ايران معادل 6/1 است كه اين رقم بدان معنا است كه اگر يك واحد پولي توسط جهانگردان در ايران هزينه و وارد چرخه اقتصادي كشور شود، باعث ايجاد توليدي به ميزان 6/1 واحد پولي در بخش‌هاي مختلف اقتصادي كه به صورت مستقيم يا غيرمستقيم با آن در ارتباط هستند، خواهد شد. مقايسه اين اثر با ضريب فزاينده  ساير بخش‌هاي اقتصادي نشان مي‌دهد كه صنعت گردشگري ايران پس از صنايع غذايي (با ضريب 16/2) و ساختمان (با ضريب 72/1) در رتبه سوم در بين تمام بخش‌هاي اقتصاد ايران قرار دارد كه نشان از قابليت بالا‌ي صنعت ياد شده براي ايجاد رونق اقتصادي در كشور است.

 همچنين محاسبات انجام شده در مورد ضريب فزاينده اشتغال در بين بخش‌هاي مختلف اقتصادي نشان مي‌دهد قدرت اشتغال زايي صنعت گردشگري در ايران بعد از بخش‌هاي كشاورزي، صنايع غذايي و ساختمان در رتبه چهارم قرار دارد.

 توسعه صنعت گردشگري علا‌وه بر رونق توليد و ايجاد فرصت‌هاي جديد شغلي، اثرهاي مثبت ديگري نيز در سطح كلا‌ن دارد. از آن جمله مي‌توان به: افزايش عوايد دولت اشاره كرد به طوري كه افزايش توليد در بخش‌هاي مختلف كه در اثر توسعه گردشگري ايجاد شده است، باعث افزايش ماليات‌هاي غير مستقيم دولت خواهد شد. علا‌وه بر اين تحقيقات نشان مي‌دهد كه توسعه صنعت گردشگري باعث كاهش نابرابري توزيع درآمد مي‌شود. بهبود تراز پرداخت‌ها نيز از ديگر آثار مثبت توسعه صنعت گردشگري خواهد بود.

قابليت درآمد زايي صنعت گردشگري

براي عوامل توليد

 مطالعات انجام شده نشان داده‌اند قدرت درآمدزايي صنعت گردشگري براي عوامل توليد در ايران پس از صنايع فلزات اساسي در رتبه دوم قرار دارد. اين امر مي‌تواند نشان‌دهنده اهميت توسعه اين صنعت براي صاحبان عوامل توليد از جمله صاحبان سرمايه و كار باشد. از لحاظ بخشي، بيشترين سهم از درآمد ايجاد شده در اثر توسعه صنعت گردشگري به ترتيب نصيب هتل‌ها، رستوران‌ها، صنايع پوشاك و چرم و كشاورزي خواهد شد. از لحاظ سهم عوامل توليد از درآمد حاصل از توسعه گردشگري (در فعاليت هتل و رستوران) به ترتيب 47 درصد مربوط به سود سرمايه و حدود 14 درصد مربوط به نيروي انساني است. اين شاخص‌ها به خوبي گوياي مزيت صنعت گردشگري كشور براي سرمايه‌گذاري است

ظرفيت رشد صنعت گردشگري در ايران

 همانگونه كه در بررسي شاخص‌هاي قبلي ملا‌حظه شد صنعت گردشگري ايران در كنار بخش‌هايي از اقتصاد ايران نظير صنايع غذايي، ساختمان و ... از قابليت بالا‌يي براي ايجاد رونق اقتصادي و اشتغال‌زايي برخوردارند و مي‌توانند به عنوان موتور رشد اقتصاد ايران عمل كنند، اما با اين حال بايد توجه كرد كه اين قابليت بخش‌هاي مختلف در شرايطي بروز خواهد كرد كه امكان ايجاد رشد در آنجا وجود داشته باشد. اين امر در مورد بخش‌هايي مانند صنايع غذايي، ساختمان و كشاورزي در آينده چندان اميدوار كننده نيست و عملكرد گذشته آنها و وضعيت موجود از برتري آشكار صنعت گردشگري به عنوان يك صنعت بكر و جديد كه بسياري از ظرفيت‌هاي بالقوه آن هنوز مورد بهره برداري قرار نگرفته، حكايت دارد. روند ورود گردشگران خارجي طي سال‌هاي گذشته نيز تأييد كننده اين موضوع است به طوري كه تعداد گردشگران ورودي از 70 هزار نفر در سال 1367 به 6/1 ميليون نفر در سال 1385 رسيده است كه نشان‌دهنده نرخ رشد متوسط 120 درصد در سال است.

 بر اساس مصوبه شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري نرخ رشد متوسط 30 درصد به عنوان هدف توسعه صنعت گردشگري طي سال‌هاي برنامه چهارم تعيين و در همين مصوبه رسيدن به رقم20 ميليون گردشگر ورودي تا پايان چشم انداز 20 ساله كشور به عنوان هدف اصلي در صنعت گردشگري مطرح شده است. هدف‌گذاري ياد شده در شوراي عالي ميراث فرهنگي و گردشگري نشانه اهتمام ويژه دولت در توسعه صنعت گردشگري كشوراست

در خصوص گردشگري داخلي نيز بايد اشاره كرد كه در حال حاضر سالا‌نه بيش از 50 ميليون سفر با انگيزه گردشگري در كشورانجام مي‌شود كه برآورد مي‌شود در آينده رشد بالا‌يي خواهد داشت. زيرا در صورت حفظ نرخ رشد بين 6 تا 7 درصد فعلي اقتصاد ايران به طور حتم سطح رفاه عمومي‌جامعه بالا‌ مي‌رود و در نتيجه تقاضا براي سفرهاي گردشگري نيز افزايش خواهد‌يافت. البته در خصوص گردشگري داخلي موضوع نوع و كيفيت سفر از اهميت بسياري برخوردار است. به طوري كه بررسي‌هاي انجام شده نشان مي‌دهند بخش عمده‌اي از سفرهاي داخلي به‌صورت نابساماني انجام ميشود و مسافران يا در منزل اقوام و آشنايان يا در خيابان‌ها شب را به صبح مي‌رسانند و درصد پاييني از گردشگران داخلي از تأسيسات اقامتي شهرهاي مقصد استفاده مي‌كنند كه اين موضوع باعث مي‌شود تا منافع ناشي از سفرهاي گردشگري به حداقل برسد و اقتصاد مناطق مقصد، بهره چنداني از انبوه گردشگران داخلي نبرند. البته براي رفع اين موضوع سياست‌هايي در سازمان ميراث فرهنگي،صنايع دستي و گردشگري از جمله: كاهش هزينه‌هاي سفر و اقامت در مقاصد گردشگري از طريق افزايش ظرفيت واحدهاي اقامتي و پذيرايي، افزايش كيفيت خدمات، ترويج سفرهاي گروهي به صورت تور، ترويج فرهنگ گردشگري و ... در دست بررسي و اقدام است و انتظار مي‌رود كه با ارتقاي سطح رفاه عمومي‌در آينده و همچنين بهبود كيفيت سفر گردشگران داخلي، منافع ناشي از گردشگري داخلي نيز با نرخ رشد بالا‌يي افزايش يابد.

اختصاص منابع دولتي براي توسعه صنعت گردشگري

 همانگونه كه ملا‌حظه شد طي سال‌هاي اخير توجه به توسعه صنعت گردشگري در ايران فزاينده بوده به طوري كه تحولا‌ت عميقي در سطح مديريت و برنامه ريزي اين بخش در دولت به وقوع پيوسته است. از جمله اين موارد مي‌توان به ادغام دو سازمان ايرانگردي و جهانگردي و ميراث فرهنگي و تشكيل سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و  گردشگري كه رييس آن معاون رييس جمهوري است، اشاره كرد.

 به طور طبيعي ارتقاي سطح سازماني اين بخش از معاونت وزير به معاونت رياست جمهوري نشان دهنده اهتمام و توجه بيشتر نسبت به اين صنعت است. همچنين در سال‌هاي اخير نيز تلا‌ش شده تا منابع دولتي بيشتري براي ايجاد زير ساخت‌هاي مورد نياز توسعه صنعت گردشگري اختصاص يابد به طوري كه در جدول شماره يك ملا‌حظه مي‌شود با آنكه تا سال 1382 اعتبارات تملك دارايي‌هاي سرمايه‌اي ملي بخش گردشگري رشد چنداني نداشته است اما در سال‌هاي 1383 و 1384 بهترتيب معادل 220 و 346درصد رشد كرده است كه اين امر نشان‌دهنده ارتقاي جايگاه اين بخش در سيستم برنامه ريزي كشور است. البته در سال‌هاي 1385و 1386 اعتبارات ياد شده‌اندكي كاهش يافته‌اند كه اين امر به دليل عدم جذب منابع تخصيص يافته توسط سازمان ياد شده بوده است. با اين حال، در سال 1387 دوباره شاهد يك ارتقاي بزرگ در اعتبارات سرمايه‌اي اين بخش هستيم به طوري كه اين رقم از 185 ميليارد ريال در سال قبل  (1386)به 855 ميليارد ريال رسيده  كه نشان‌دهنده 360 درصد رشد است. البته اميد مي‌رود اين بار و در سال جاري با پديده عدم جذب منابع مواجه نشويم

 به طور طبيعي ارتقاي سطح سازماني اين بخش از معاونت وزير به معاونت رياست جمهوري نشان دهنده اهتمام و توجه بيشتر نسبت به اين صنعت است. همچنين در سال‌هاي اخير نيز تلا‌ش شده تا منابع دولتي بيشتري براي ايجاد زير ساخت‌هاي مورد نياز توسعه صنعت گردشگري اختصاص يابد به طوري كه در جدول شماره يك ملا‌حظه مي‌شود با آنكه تا سال 1382 اعتبارات تملك دارايي‌هاي سرمايه‌اي ملي بخش گردشگري رشد چنداني نداشته است اما در سال‌هاي 1383 و 1384 بهترتيب معادل 220 و 346درصد رشد كرده است كه اين امر نشان‌دهنده ارتقاي جايگاه اين بخش در سيستم برنامه ريزي كشور است. البته در سال‌هاي 1385و 1386 اعتبارات ياد شده‌اندكي كاهش يافته‌اند كه اين امر به دليل عدم جذب منابع تخصيص يافته توسط سازمان ياد شده بوده است. با اين حال، در سال 1387 دوباره شاهد يك ارتقاي بزرگ در اعتبارات سرمايه‌اي اين بخش هستيم به طوري كه اين رقم از 185 ميليارد ريال در سال قبل  (1386)به 855 ميليارد ريال رسيده  كه نشان‌دهنده 360 درصد رشد است. البته اميد مي‌رود اين بار و در سال جاري با پديده عدم جذب منابع مواجه نشويم.  

علا‌وه بر اين در ماده 11 قانون تشكيل سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري پيش‌بيني شده است تا حداقل 10 درصد از اعتبارات مربوط به فاينانس مندرج در قوانين بودجه سنواتي بايد به بخش گردشگري و ميراث فرهنگي اختصاص يابد كه برآورد مي‌شود سالا‌نه به طور متوسط يك ميليارد دلا‌ر را شامل شود. همچنين تسهيلا‌ت مربوط به وجوه اداره شده و كمك‌هاي فني و اعتباري به صورت يارانه به بخش غيردولتي كه اقدام به ايجاد تأسيسات گردشگري مي‌كنند، اختصاص خواهد يافت.

مجموعه اطلا‌عات ارايه شده نشان از شرايط پر رونق در صنعت گردشگري در طول برنامه چهارم نسبت به ساير فعاليت‌ها است.

شرايط لازم براي جلب سرمايه‌گذار

تمام شاخص‌هاي مورد بحث در اين گزارش ضمن تأييد قابليت‌هاي صنعت گردشگري، حاوي پيامي‌واحد مبني بر روشن بودن افق‌هاي سرمايه‌گذاري در اين صنعت است. با اين حال بايد توجه كرد كه حوزه فعاليت‌هاي مربوط به صنعت گردشگري بسيار گسترده است و ورود به هر يك از عرصه‌هاي آن مستلزم شرايط متفاوتي از لحاظ ميزان سرمايه مورد نياز، نيروي انساني، دوره مورد انتظار براي بازده اقتصادي و ميزان ريسك پذيري سرمايه‌گذاران است. بنابراين با توجه به شرايط، اهداف و امكانات هر يك از علا‌قه‌مندان، بايد استراتژي مناسبي براي نحوه ورود و نوع فعاليت مناسب در كوتاه و دراز مدت براي آنها طراحي شود. در اين راستا نقش دولت در نحوه ورود و فعاليت موفقيت‌آميز بخش خصوصي بسيار تعيين‌كننده است. زيرا اگر شرايط مناسب و واقع‌گرايانه‌اي بر اين صنعت حاكم نباشد، امكان شكست سرمايه‌گذاري‌ها و ايجاد دلسردي در بين ساير صاحبان سرمايه وجود خواهد داشت. بنابراين به نظر مي‌رسد  شايسته است موارد زير از سوي دولت  لحاظ شود:

_ رصد مداوم شرايط حاكم بر بخش گردشگري و تلا‌ش براي ايجاد ثبات در بخش.

_ انجام مطالعات دقيق و شناسايي فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري در نقاط مختلف كشور.

_ ارايه اطلا‌عات شفاف و دقيق در خصوص شرايط كلي حاكم بر بخش گردشگري كشور.

_ توليد بسته‌هاي سرمايه‌گذاري حاوي اطلا‌عات لا‌زم از پروژه‌هاي مورد نظر براي سرمايه گذاري شامل مشخصات جغرافياي، وضعيت زيرساخت‌ها، شرايط بازار و ارزيابي اقتصادي.

_ به كارگيري اعتبارات دولتي به عنوان مكمل سرمايه‌هاي خصوصي براي ايجاد زيرساخت‌هاي مورد نياز.

_ تلا‌ش براي تسهيل مراحل اخذ مجوزهاي لا‌زم از مراجع قانوني.

_ تسهيل اعطاي وام‌هاي بانكي با نرخ بهره پايين.

_ همدلي و همراهي با سرمايه‌گذاران در مراحل اجرايي سرمايه‌گذاي و تلا‌ش براي كاهش حواشي و درگيري‌هاي اداري.

نتيجه گيري و جمع بندي

 همانگونه كه شاخص‌هاي ارايه شده نشان دادند توسعه صنعت گردشگري علا‌وه بر آنكه منافع سرشاري را براي اقتصاد ملي در سطح كلا‌ن از جمله در افزايش توليد ناخالص ملي، ايجاد فرصت‌هاي جديد شغلي، افزايش عوايد دولتي و كاهش نابرابري درآمدي در كشور خواهد داشت، بلكه فرصت‌هاي كم نظيري را در اختيار صاحبان سرمايه براي سرمايه گذاري به وجود مي‌آورد و داراي مزاياي آشكاري در مقايسه با ساير بخش‌هاي اقتصادي است. با اين حال بايد توجه كرد كه جلب سرمايه‌گذاران به بخش گردشگري بايد به صورت حساب‌شده انجام شود. اين امر مستلزم ايجاد بسترهاي مناسب از جمله تثبيت شرايط و مقررات حاكم، انجام مطالعات شناسايي فرصت‌هاي سرمايه‌گذاري، ايجاد زيرساخت‌هاي لا‌زم از محل اعتبارات دولتي، توليد بسته‌هاي سرمايه‌گذاري حاوي اطلا‌عات لا‌زم و دقيق مورد نياز براي اتخاذ تصميم صحيح براي ورود به بخش، تسهيل شرايط اخذ مجوزهاي لا‌زم از مراجع قانوني، تسهيل اعطاي وام‌هاي بانكي و در نهايت همراهي و همدلي با سرمايه‌گذار در مراحل مختلف سرمايه‌گذاري براي كاهش موانع اجرايي و درگيري‌هاي اداري بوده كه اميد است در تدوين برنامه پنجم لحاظ شوند.


۱۲ بازديد

نويسنده : مهدي سقايي

ماخذ : نشريه گردشگري روزنامه عصر اقتصاد 1390/5/27

گردشگري به مفهوم امروزي آن سابقه اي به قدمت انقلاب صنعتي داردكه روند روبه تزايد آن ازآغاز تااكنون در قرن بيست و يكم همراه با انقلاب اطلاعات مباحث بسياري را پيرامون خود شكل داده است.گردشگري در سال هاي پس از جنگ جهاني دوم رشد زياد وپايداري را در حدود5 درصد نشان مي دهد.كه خود وابسته به رشد اقتصادي دراز مدت، رشدزمان اوقات فراغت وسطح درآمد همراه با توسعه تكنولوژي بخصوص در زمينه حمل ونقل در طي اين سال ها مي باشد.

گردشگري در جهان  به عنوان يك فعاليت اقتصادي ، تبلورعيني جريان سرمايه و جابجايي انسان در حجمي بسيار بزرگ محسوب شده كه در ده هاي اخير رشد بسيار بالايي داشته است. به گونه اي كه  تعداد افرادي كه به عنوان گردشگر در سطح جهان به سفر پرداخته اند در سال 2007 معادل 930 ميلون نفر بوده كه اين فرايند از سفر گردشگران، چرخه سرمايه اي بالغ بر 856 ميليارد دلار را به عنوان درآمد حاصل از گردشگري سبب گرديد[1]. چنين حجم بالايي از گردش سرمايه در سطح جهان ، گردشگري را به يكي از اركان اصلي اقتصاد جهاني شده بدل نموده و توجه برنامه ريزان و كارشناسان مرتبط را در زمينه فعاليت هاي گردشگري و پيامدهاي اقتصادي ناشي از آن در چارچوب اقتصاد ملي و بين المللي به خود جلب كرده است.

آيا گردشگري يك صنعت است؟

بر بنيان همين پيامدهاي اقتصادي در سطح جهاني است كه برخي از كارشناسان به گردشگري لقب « صنعت » داده اند و با تاكيد بر صنعت گردشگري، آن را در كنار ديگر صنايع بزرگ دنيا همچون صنعت نفت و خودروسازي و در رقابت با آنها، قرار داده اند.اين امر به بيان بارزتر گونه اي اغماض عمدي در ناديده گرفتن علم اقتصاد و تقسيم بندهاي فعاليت هاي اقتصادي در چارچوب اين علم مي باشد. واقعيت قضيه آن است كه گردشگري با تمام اين تفاصيل و حجم گسترده تبادلات و تعاملات اقتصادي، به عنوان يك زير بخش خدمات در علم اقتصاد مطرح بوده و صنعت ناميدن اين فعاليت اقتصادي به گونه اي ناديده گرفتن چارچوب هاي دانش اقتصاد مي باشد. هرچند صنعت ناميدن گردشگري گونه اي اغماض عمدي در علم اقتصاد است زيرا كه گردشگري به عنوان يك زيربخش خدمات ، فاقد ويژگي هايي است كه مختص بخش صنعت مي باشد با اين وجود اين امر بديهي است كه گردشگري يك فعاليت اقتصادي گسترده است كه صنايع مختلفي در چارچوب جريان گردشگري به طور مستقيم و غير مستقيم مشغول به فعاليت مي باشند.

ارائه يك تعريف قابل قبول از پديده گردشگري، به رغم حضور گسترده آن در زندگي اجتماعي دشوار است. به ويژه وقتي بخواهيم آن را به عنوان يك صنعت تعريف كنيم، دچار دردسر خواهيم شد. در نوشته  هاي مديريتي، صنعت به صورت شماري موسسه بازرگاني كه كالاها و خدمات مشابهي را توليد مي كنند و بنابراين در رقابت با يكديگر هستند تعريف مي شود. اين تعريف، از لحاظ مفهوم لغوي به هيچ روي با مفهوم صنعت گردشگري تطابق ندارد. بنگاه  هاي اقتصادي  اي كه گردشگري را تشكيل مي دهند (به رغم رقابت جدي  اي كه بخش  هاي مشابه با يكديگر دارند)، عموما كالاها و خدمات مكمل عرضه مي كنند تا كالاهايي كه رقيب يكديگر باشند. مثلا صنعت خطوط هوايي، صنعت هتلداري، رستوران و جاذبه ها با يكديگر رقابت نمي كنند. آن ها يكديگر را كامل مي كنند و در تعامل با يكديگر، به گردشگران خدماتي را عرضه مي كنند كه امكان گذراندن تعطيلاتي توام باآسودگي براي آنان فراهم شود.

گردشگري به عنوان يك محصول

واقعيت هاي وضعيت گردشگري در ايران نشان دهنده اين امر است كه فقدان استراتژي لازم در جهت جذب گردشگر از بازارهاي گردشگري، در سه مقياس منطقه اي، ملي و بين المللي  ناشي از رويكرد جاذبه محور در گردشگري ايران مي باشد. رويكرد جاذبه محور ، تسري وجود جاذبه ها به عنوان قابليت هاي گردشگري بوده كه نه تنها ارزش جذب جاذبه ها را مدنظر قرار نمي دهد بلكه از نگرش ساختاري به گردشگري به عنوان يك محصول عاجز مي باشد. در واقع استراتژي هاي توسعه گردشگري در كشور بر اين امر واقع شده كه وجود جاذبه را شرط كافي شكل گيري جريان گردشگري دانسته است. درست است كه وجود جاذبه شرط اصلي و حياتي شكل گيري گردشگري مي باشد ولي وجود جاذبه به تنهايي كافي نسيت. به عبارت ديگر هر چند وجود جاذبه هاي گردشگري شرط لازم بوده و شرطي كافي محسوب نمي شود.هنگامي مي توانيم از شكل گيري يك جريان گردشگري در يك مقصد مطمئن شويم كه محصول گردشگري در آن مقصد كامل شده و به بازار تقاضاي گردشگري عرضه گردد.

در واقع توان رقابتي مناطق مختلف در بازار گردشگري از يك سو به استراتژي ها و سياست هاي مسئولان محلي و از ديگر سو به قابليت هاي گردشگري مناطق مختلف وابسته مي باشد. در واقع گردشگري به مانند يك محصول اقتصادي وابسته به نظام عرضه و تقاضا مي باشد. در دوسويه اقتصاد گردشگري از يك سو محصول گردشگري در چارچوب عرضه مطرح بوده و در ديگر سو بازار گردشگري در چارچوب تقاضاي گردشگري مدنظر مي باشد. عرضه محصول گردشگري در يك منطقه با تقاضاي گردشگري رابطه مستقيم داشته و تقاضا نيز به ارزش كالا ، خدمات و تسهيلات همراه با جهت گيري تقاضا در بازاريابي گردشگري وابسته است. براي تحصيل تقاضاي گردشگري ، يك منطقه بايد قادر باشد گونه اي از خدمات ( عرضه ) را فراهم كند كه با نياز و خواسته هاي گردشگران مطابقت داشته باشد. اين امر كه در اقتصاد امروز جهان  و به تبع اقتصاد گردشگري، عرضه برده تقاضا مي باشد ضروري مي سازد كه امكان سنجي محصول گردشگري به عنوان يك استراتژي بنيادي در رابطه با ارزيابي قابليت هاي گردشگري در فضاي سرزميني(و بطور كلي عرضه محصول گردشگري) براي پاسخگويي به بازارگردشگري در مقياس هاي منطقه اي، ملي و بين المللي مدنظر قرار گيرد.

بازار تقاضاي گردشگري

گردشگري يكي از عوامل تسهيل كننده جهاني شدن محسوب مي شود. گردشگري به عنوان يكي از جريان هاي داخل منطق شبكه‏اي اقتصاد جهاني مي باشد كه در راستاي جريان سرمايه از مركز به پيرامون عمل مي كند.جهاني شدن اقتصاد بستري را فراهم مي آورد كه در رابطه اي مستقيم با جريان گردشگري قرار مي گيرد. گردشگري در الگو هاي فضايي سه گانه در فرآيندي از جهاني شدن به سوي شكل دادن به يك  «دهكده گردشگري » [1]در حركت است وبه مانند بازار آزاد مشتركي مي ماند كه تمامي كشورها درخور تلاش خود از آن بهره مي برند. اصول مشترك در اين دهكده گردشگري سيستم هاي رزرو و رايانه‏اي شدن جهاني مي باشد.رقابت جهاني و داد وستد گردشگري اصول اقتصادي و توزيع سودمندي از گردشگري را ديكته مي كند. در اين راستا گردشگري براي رسيدن به توازن بين دو بعد اتحاد تفاوت ها و تنوع ها تلاش مي كند.از اين رو گردشگري بر گزيده‏اي از چهره هاي مثبت جهاني شدن مي باشد؛ كه بر ويژگي ها و جذابيت هاي محلي شدن[2]تاكيد مي كند.

در اين ميان فرآيند جهاني شدن به برداشتن موانع و مرزها براي سفر به كشورهاي كمك كرده و از يك چشم انداز در زمينه گردشگري به ايجاد يك بازار مشترك با توزيع عادلانه نيروي انساني ، مادي و رفاهي براي همه مردم جهان منتهي مي شود. اين براي گردشگري به معناي رونق است به گونه اي كه دورنماي گسترده گردشگري در تغيير ماهيت مصرف و در چارچوب جهاني شدن مي تواند در برگيرنده موارد زير باشد :

v    گردشگران داراي توانمندي بالاي مالي مي باشند، البته با توجه به گستره وسيع بازار در خرج كردن بهينه آن نيز وسواس به خرج مي دهند.

v    گردشگران با توجه به بسترهاي فراهم آمده بيشتر مايل به مسافرت انفرادي مي باشند

v    مقياس مسافرتي در بشيتر مواقع ، فاصله كوتاهي را براي مسافرت در برمي گيرد.

v    تمايل گردشگران با توجه به انباشت اطلاعات در فرآيند جهاني شدن حداكثر تجربه با كمترين تلاش مي باشد.

v    گردشگران مسافرت برنامه ريزي شده و از پيش طراحي شده را ترجيح مي دهند و به عبارتي همچون بسته هاي اطلاعاتي، گردشگري را نيز بسته بندي شده مي خواهند

v    هرچند سن گردشگران افزايش يافته و سالخورده تر مي باشند اما با توجه به بسترهاي تكنولوژيكي كمتر به اقامت تمايل نشان مي دهند. 

هريك از ويژگي هاي گردشگري كه ذكر گرديد در يك همبستگي كامل با پديده جهاني شدن داشته و به گونه اي در ارتباط مستقيم با ان قرار گرفته و همچنين بر آن تاثير مي گذارد.

جمع بندي

گردشگري در عصر حاضر بستري از تحولات تكنولوژيك و اقتصادي تغييرات مهمي را تجربه كرده است و خود به اصلي اساسي در امر اقتصادي بدل گشته است. گردشگري در اين عصر هم در عين و هم در ذهن، در فضاي حقيقي و فضاي مجازي گسترشي فراگير يافته است و رويكردي را به تجربه كردن هرچيز به نمايش گذاشته است. امروزه گردشگران عصر حاضر خود ميزباناني هستند كه با يك كوله پشتي و چادري براي اقامت خود مسافرت مي كنند و ديگر از آن شكوه وجلال مسافرت انبوه خبري نيست. اين گردشگران ديگر الزامي را براي خريد يك مكان اقامت دائم متصور نيستند آنها با رزرو جاه در مكان هاي مختلف و در زمان هاي مختلف با درهم ريختن مسير به مسافرت اقدام مي نمايند . ديگر زمان و مكان اهميت خود را از دست داده است و در حالي كه هريك از مقاصد در پي افزايش مدت اقامت گردشگران براي كسب سود بيشتر دارند مدت اقامت گردشگران در هر مقصد كاهش يافته است. اين در حالي است كه بوركراسي و اسناد لازم براي سفر به مناطق مختلف جهان كاهش مي يابد و زمان دسترسي به حداقل مي رسد. بهتر است بگوييم گردشگري در عصر حاضر بسيار كوچك شده و بيش از همه به تكنولوژي هاي جديد وابسته‏شده است. در اين ميان بازشناخت امر توسعه پيرامون گردشگري خود به عوامل ديگري وابسته گرديده است كه از آن جمله بهينه سازي و موجود بودن منابع سخت افزاري و نرم افزاري مي باشد و در بستري از مديريت انعطاف پذير شكل مي گيرد.


3- Tourist Village

[2]- Localization