مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

اين فرصت مهيا شد كه در همايش يك روزه « هتلداري نوين و توسعه گردشگري» حضور داشته باشم. همايشي كه مي توان گفت بيشتر دست اندركاران و متخصصان گردشگري كشور در آن حضور داشتند. اين همايش با همت مسئولان هتل هما و همكاري علمي دانشگاه علامه طباطبايي برگزار گرديد. هرچند همايشي يك روزه بود ولي از نظر برنامه ريزي همايش و حضور فراگير دست هر آنكه دستي در آتش گردشگري كشور دارد اهميت فراواني داشت.  در برگزاري همايش نگاه كارشناسي و تخصصي به گردشگري را به وضوح قابل مشاهده بود. در دوسويه  روند اجرايي و روند علمي اين همايش  در واقع استخوان خورد كرده هاي گردشگري كشور فعاليت نموده و سطح همايش را هر چند يك روزه بود چنان بالا برده كه سازمان جهاني گردشگري اين همايش را در وب سايت خود لينك نموده بود.


  محتواي همايش به گونه اي برنامه ريزي شده بود كه با دعوت از 6 ميهمان خارجي از كشورهايي كه روند توسعه اي بخصوص در سال هاي اخير در گردشگري داشتند ، در پي به اشتراگذاري تجربياتي بود كه آنها در روند توسعه گردشگري كشور خود كسب كرده بودند. اين ميهمانان كه با مشورت با پرفسور جعفر جعفري كه در جايگاه بالايي علم گردشگري در جهان داراست به گونه اي دست چين شده بودند ميهماناني از كشور اسپانيا ، تركيه، ايتاليا و پرتغال بودند كه به غير يك پانل ، مابقي زمان همايش به ارائه سخنراني اين ميهمانان اختصاص داده شد. من به شخصه از سخنراني سه ميهمان اين همايش بخصوص بهره فراوان بردم. دكتر كوزاك (kozak ) از تركيه كه در ده دقيقه فزصت كمي كه در اختيار داشت نكات كليدي جذب گردشگري تركيه را بيان نمود و « مهمان نوازي را نكته كليدي جذب گردشگربه تركيه » بيان نمود. دكتر مندس ( mendes) با سخنراني عالي خود مقايسه دو گانه هوش منطقي و هوش احساسي در بازار گردشگري به اين نكته كليدي اشاره كرد كه « گردشگران امروز تجربه مي خرند در واقع گردشگران چيزي را مي خرندكه در ذهن بماند و خاطر انگيز باشد» و اين جمله به نقل از مدير يك برند در زمينه گردشگري كه مي گويد « شركت من وابسته است به پنجاه هزار لحظه و واقعيت در جهان» و همچنين سخنراني دكتر chiappa كه در رابطه با نقش اينترنت و فضاي آنلاين در زمينه گردشگري در غرب سخن گفت و بيان اين آمار كه كه حدود 25/ 75 ميليون نفر در امريكا و استفاده 4 نفر از هر ده نفر در اروپا ار اينترنت و سايت هاي اجتماعي براي سفر و گردشگري استفاده مي كند و اين آمار كه فيسبوك در سال 2008 در رابطه با 52 درصد از سفزهاي گردشگري در غرب مورد استفاده يا استناد قرار گرفته است. ديگر سخنرانان نيز مطالب مفيد بسياري را مطرح نموده اند ولي اين سه سخنراني نكات كليدي بسياري را در زمينه گردشگري در جهان بيان نمودند. اميد ست با چاپ مجموعه مقالات و ترجمه اين سخنراني ها ، اين مطالب آموزنده در اختيار فعالان گردشگري كشور قرار گيرد.

در رابطه با پانل هاي ارائه شده نيز حضور چهره هاي آكادميك مطرح در زمينه گردگري كشور همچون دكتر ضرغام و رئيس اتحاديه هتل داران، مديرعامل گروه هاي هما، رئيس جامعه تورگردانان ،  رئيس انجمن صنفي دفاتر سفر و گردشگري و همچنين مشاور عالي و معاون گردشگري سازمان  جنبه اي فراگير داشت و بخصوص برگزاري جلسه پرسش و پاسخ و مباحث مطرح شده در اين جلسات هر چند اندك ولي مفيد توانست كمي از وضعيت بغرنج گردشگري كشور مطرح شود. كاش از اين دست جلسات پرسش و پاسخ در رابطه با وضعيت گردشگري كشور خود بدل به يك سنت دائمي شود.

در رابطه با اجراي همايش نيز گونه اي خاصي از نظم و ترتيب مناسب وجود داشته كه اين را مي توان برآمده از تجربه بسيار عميق و گسترده ، كاركنان و مديران گروه هتل هما دانست كه شيوه مناسبي را در زمينه برگزاري همايشي يك روزه ساماندهي نمودند كه خود نيازمند تشكر و قدراني است.

بطور كلي بهره اي كه از حضور در همايش بردم بسيار مناسب ود و اين خود دليلي شد كه اين متن به نگارش درآيد و البته  آغاز تصميمي است در نقد و بررسي همايش هاي  كه در زمينه گردشگري برگزار مي شود. در اين رابطه سعي بر آن است كه به بررسي و مقايسه اين همايش با همايش گردشگري ديني كه آخر هفته در مشهد برگزار مي شود  و جالب آنكه اين دو همايش از نظر هستي شناختي نمايندگي دو گونه نگاه به گردشگري در كشور را باز مي نمايد. نگاه هستي شناختي اول كه به همايش هتلداري و گردشگري اختصاص دارد از گردشگري به عنوان يك امر اقتصادي كه ضامن اشتغال و درآمد است ياد مي كند و تخصص و كارشناسي نسبت به علم گردشگري در آن حرف اول را مي زند و همايش دوم گردشگري را تنها يك ابزار مي بيند كه واسطه تبليغ است و به هيچ وجه به اشتغالزايي و درآمد حاصل از اين فعاليت اختصاصي وقعي نمي نهد. به عنوان مثال در رابطه با زيارت و گردشگري در مشهد به شدت متقعد است كه بايد هر گونه برند سازي در مشهد نابود شود و فقطزيارت محض مدنظر قرار گيرد به عنوان مثال موج هاي آبي و پديده شانديز نبايد در كنار زيارت بارگاه ملكوتي امام رضا (ع) مطرح باشد بلكه بايد حذف شود. اين نگاه كه متاسفانه در نظام گردشگري وزيارت مشهد حاكم است تنها در تحكيم سفرهاي تك منظوره بوده و اين در حالي است كه بيش از 93 درصد سفرهاي مشهد چند منظوره با اولويت زيارت است. نگاهي به مقالات برگزيده در اين همايش خود گوياي سيطره اين ديدگاه در همايش گردشگري ديني مي باشد كه با بودجه اي كلان در پي ترويج ديدگاهي است كه با واقعيت هاي موجود سر سوزني تطبيق ندارد.اميد است بعد از بزگزاري اين همايش و در مقايسه دو همايش ياد شده ، به صورتي مبسوط اين دو ديدگاه را مورد بررسي قرار دهيم و همچنين نقدي را بر مقالات برگزيده اين دو همايش با كنار هم قرار دادن آنها به نگارش درآورم.  اين مهم به علت ضرورت پرداختن به آن در اولويت پست هاي اين وبلاگ قرار دارد.


۸ بازديد
نويسنده : مايكل اي.كلي
ترجمه : بهزاد انتظاري
منبع : مجله رشد آموزش جغرافيا ، تابستان 1381 ، شماره 62 قسمت دوم (آخر)
مباني برنامه‏ ريزي و توسعه توريسم موفق

ريد و اسميث‏ مواد متعددي را به فهرست وينتر بادم(1993) اضافه مي‏كنند.اساسي‏ترين مادهء طراحي آنان،ايجاد يك ناحيهء ديداري با احساس يگانه و قابل اعتماد نسبت به آن است كه شامل‏ تعداد گوناگوني از تجربه‏هاي باقوه باشد.ريد و اسميث توسعهء دروازه‏ها16را در طراحي فضاهاي توريستي تشويق مي‏كنند. دروازه‏ ها يك نماد فيزيكي از ورود به ناحيهء توريستي هستند و گذر از مكان‏ها و تجربه ‏هاي معمولي به غيرمعمولي را مشخص مي‏ كنند.

تكنيك ايجاد ناحيهء ديداري،مبتني بر خوشه كردن و متمركز كردن‏ جاذبه‏ ها و خدمات است.استفاده از اين مباني در نهايت به شكل‏ گيري‏ مجموعه‏ اي مهم از محصولات توريستي منجر مي شود و مكاني به‏ عنوان يك مقصد توريستي در بازار توريسم به‏ وجود مي ‏آورد. توريست‏ ها از مكان آگاه مي‏ شوند و رفت و آمد به آن را آغاز مي‏ كنند. پژوهش در بازار راهي براي رسيدن به عرضهء محصولات درست‏ توريسم است؛به‏ ويژه جادبه‏ ها و خدماتي كه براي توريست‏ هاي كيفي‏ هدفمند در يك برنامهء توريستي اهميت دارند.دربارهء توريست‏هاي‏ هدفمند مي ‏توان گفت:محصولات مناسب براي ذائقه ‏هاي آن‏ها چيزهايي هستند كه باي در مقصد،توليد شوند.تقسيمات توريستي‏ مبتني بر آمار،نواحي جغرافيايي را براساس سن،جنسيت، تحصيلات يا سطح درآمد توريست‏ ها تفكيك مي‏ كنند و در هر منطقه، ترجيحات مخصوصي براي آنچه كه توريست ‏ها دوست دارند انجام‏ دهند،ببينند و بخورند،درنظر مي‏ گيرند.

لازم است ارتباطات و حمل و نقل براي آساني حركت مردم در ناحيهء توريستي،علامت‏دار باشند.همچنين،در جاهايي كه ازدحام‏ مردم در فصل توريسم زياد است-همچون«گراندكانيون»كه سالانه‏ 4 تا 5 ميليون ديداركننده دارد-انتقال جمعيت به صورت انبوه،به‏ سرعت جايگزين ساتفاده از اتومبيل شود.

امروزه محافظت از محيط طبيعي،فرهنگي و اجتماعي،گرانيگاه‏ اصلي براي برنامه ‏ريزي توريزم موفق است.امروزه بدين مهم،با جذب توريست‏ هاي كيفي و با مديريت جريان‏ هاي توريستي در ناحيهء ديداري مي‏توان دست يافت.انتقال جمعيت به صورت انبوه در گراندكانيون موجب حفظ محل پارك اتومبيل براي محافظت از طبيعت و افزايش لذت ديداركنندگان مي ‏شود.امسال خدمات اين‏ پارك،استفاده از يك هلي‏كوپتر آرام را شروع كرده است و در سال‏ بعد،اپراتورهاي منظره‏بني هوايي تجاري از دستگاه كم ‏صداتري‏ استفاده خواهند كرد.مقررات فضايي-هوايي محدودكننده،به زودي‏ گراندكانيون را به جاي ساكت‏ تري تبديل خواهد كرد.

در بسياري موارد،جريان توريسم فصلي است.ولي به طور كلي گردانندگان ميل دارند،از طريق سرمايه‏ گذاري زياد در تسهيلات‏ خدماتي و جاذبه ‏اي،به توليد توريست در تمام طول سال و در نتيجه‏ جريان دائم و نقدي پول در فصل‏ هايي كه حجم توريست كم است، ساكنان ملي براي مدتي در مقابل،از فشار در امان مي‏ مانند و استراحت مي‏ كنند.

«مشاركت»اصل بعدي است كه بايد در برنامه ‏ريزي براي رسيدن‏ به توريسم موفق مورد توجه قرار گيرد.به خاطر ماهيت كثرت‏گرايي‏ توريسم،لازم است درمورد هدف‏ ها و مقاصد توريسم مشاركت به‏ وجود آيد تا از خدمات توليدي هر عضو شريك،به طور بهينه استفاده‏ شود.اين ايدهء اشتراك مساعي است كه در آن،كل بيش از مجموع‏ قسمت‏ ها مؤثر است.

يك اصل ديگر مورد توحه در برنامه ‏ريزي توريسم،«چرخهء عمر محصول»است.محبوبيت محصولات توريسم،همچون بسياري‏ محصولات ديگر،رشد مي‏ كند و بعد از مدتي كاهش مي‏ يابد.كليد موفقيت در اين امر،آماده بودن به هنگام كم‏رنگ شدن محبوبيت و داشتن برنامهء آماده،براي دميدن حيات جيدد به جاذبهء خدمات است. يك اصل نهايي براي برنامه‏ ريزي موفقيت‏ آميز توريسم اين است‏ كه برنامه ريز بايد براي اخذ سود اقتصادي فرصت كافي به ‏وجود آورد. توريست‏ ها عموما مي‏ خواهند پول خرج كنند،ولي مثل مورد«هاباي» كه قبلا ذكر شد،ممكن است فرصت‏ هاي برنامه‏ ريزي براي آن‏ها كافي‏ نباشد.مثلا،بيش‏تر توريست‏ هايي كه به«هاباي»مي‏آيند، ديداركنندگان روز هستند و پولشان را براي شب‏ماني در شهرهاي مرزي‏ «فلگستاف»18،«وينزلو»19و«هالبروك»20هزينه مي‏ كنند.در هاباي تنها چند محل براي خريد غذا و بنزين هستن و فقط يك موزه وجود دارد كه‏ ورودي‏اش 3 دلار است.بيش‏تر تورهاي هدايتي ناحيه،منشأ غيرمحلي دارند.اگر مجريان غيربومي باشند،لازم است كه سالانه‏ مبلغ هزار دلار به حكومت قبيل ه‏اي بپردازند.تنها محلي كه توريست‏ ها مي‏توانند در«هاباي»پول خرج كنند،ده-دوازده مغازهء هنر و صنايع‏ دستي و گالري‏هايي است كه در طول بزرگ‏راه ايالتي 264 گسترده‏ شده‏اند.آن‏ها به عنوان صنايع كوچكي كه به حكومت قبيل ه‏اي مالياتي‏ پرداخت نمي‏ كنند،فعاليت دارند.

فرايند طراحي برنامهء توريسم

برنامه ريزان گرچه در كار خود متخصص هستند،اما بصيرت و خواست جامعه را نز در توفيق برنامهء توريسم بايد درنظر داشت. زيرا اين ساكنان محلي هستند كه بايد زير باز هزينه‏هاي حمايت از توريسم،در فضاي زندگي خود بروند.مورفي‏21يك مدل جامع براي‏ برنامه‏ريزي توريسم مبتني بر خصوصيات جامعهء محلي ارائه مي‏دهد. برنامه‏هاي عملي و اجرايي در برنامه‏ريزي توريسم ابزارهاي‏ هماهنگي بين مردم و سازمان‏ها در ناحيهء مقصد هستند.بدون‏ هماهنگي،يعني بدون آن‏كه معلوم شود،كي،با چه كسي،چه‏ چيزي،و كدام منابع كار را انجام خواهد داد و بدون ثبت اين‏ هماهنگي به شكل برنامه،مردم آنچه را كه بايد انجام شود،فراموش‏ خواهند كرد.

كنترل و ارزيابي به منظور اندازه‏گيري موفقيت برنامه و براي‏ اصلاح آن نيز مهم است.مديريت موفق به شناخت نقطهء شروع داده‏ها بستگي دارد و تغيير بايد از نقطه اندازه گرفته شود. البته لازم نيست‏ همه‏چيز يك برنامه را اندازه‏گيري كرد.كافي است،شاخص‏هاي‏ كليدي متعددي انتخاب كرد و در طول زمان با آن‏ها كار ارزيابي راانجام دهيم.

مقياس‏ هاي برنامه‏ ريزي توريسم

دامنهء مقياس در برنامه‏ ريزي توريسم از برنامه‏هاي فيزيكي براي‏ مكان‏ هاي خاص تا برنامه‏ هايي در سطح متوسط و عموم جامعه،و از برنامه‏ هايي در بعد منطقه‏ اي تا برنامه‏ هاي ملي،گسترده است. اهميتي ندارد كه برنامه‏ ريز توريسم در چه مقياسي كار مي‏ كند،بلكه‏ مهم محاسبهء تمام اجزاي ساختاري،عناصر،اصول و فرايندهايي‏ است كه تشريح شد.بدين بدين طريق،امكان دست‏يابي توسعهء توريسم‏ متعادل و پايدار وجود خواهد داشت.

نيمه درست-نيمه غلط و ملاحظات

گان در سال 1994،يك سلسله از سوءتفاهم‏هايي را درمورد توسعهء توريسم ذكر مي‏كند كه برنامه‏ ريزان بايد در طراحي‏ شان در نظر داشه باشند:

تبليغ به معناي توسعه و برنامه‏ ريزي توريسم است؟

خير چنين نيست!اين سوءتفاهم را قبلا نيز چندبار توضيح‏ داده‏ ام،ولي ارزش تكرار كردن دارد كه تبليغ فقط قسمتي از ساختار توريسم موفق است و فقط يكي از چهار جزء اصلي عرضهء توريسم‏ محسوب مي‏شود.

توريسم يك صنعت است؟

خير نيست!توريسم از صنايع متعددي شامل:هوانوردي، جايابي،تهيهء غذا و نوشيدني،جاذبه‏ ها و مشاغلي كه دامنهء آن‏ها از چند شركت بين المللي تا مشاغل كوچك متعدد گستردگي دارد، تشكيل يافته است.حكومت يعني بخش عمومي،بازيگر عمدهء ديگري در توسعهء توريسم است.حكومت‏ ها جاذبه‏ هاي متعددي از طريق تأمين«كالاهاي عمومي»،برنامه‏ هاي تبليغاتي براي مناطق، راهنمايي‏ ها و گاهي يارانه‏ هاي لازم،به‏ وجود مي‏ آورند.بخش‏ غيرانتفاعي داوطلب نيز در اين مورد عمل مي‏ كند.از نمونه‏ هاي خيلي‏ متداول در اين زمينه،موزه‏ هاي تاريخي شهرستان‏ ها هستند.

توريسم يك صنعت پاكيزه است؟

خير نيست!توريسم مي ‏تواند موجب آلودگي،ازدحام بيش از حد،تراكم،تخريب منابع طبيعي و فرهنگي،آلودگي ذخاير آب، از بين رفتن چشم‏ اندازها و مناظر و دورنماها با توسعهء طبيعي بزرگ‏تر از حد،و لطمه‏ هاي فرهنگي به عادات و ارزش‏ ها شود و متأسفانه‏ هم مي‏ شود.برنامه‏ ريزي توريسم بايد روي اين موضوعات خيلي‏ حساسيت به خرج دهد و بكوشد،تأثيرات ناميمون را پيش‏بيني كند و قبل از توسعه،آن‏ها را تخفيف دهد.

توريسم منجي اقتصاد روستايي و شهرهاي كوچك‏ است؟

نه لزوما!روستاها و شهرهاي كوچك بايد دسترسي منطقي به‏ بازارهاي توريستي داشته و مكان مناسبي براي جذب باشند تا به‏ مكان‏ هاي موفق توريستي تبديل شوند.روستاها و شهرهاي كوچك، هوشمندانه همسايه‏ هاي بزرگ شهري خود را كه در فاصلهء يك تا يك‏ و نيم ساعت رانندگي از آنان قرار دارند،به عنوان بازارهاي توريسم‏ خود درنظر مي‏گيرند و جاذبه‏ ها و عرضهء محصولاتي را كه مي‏توانند توريست‏ ها را جلب كنند،توسعه مي‏ دهند.

توريسم همه‏ جا پتانسيل دارد؟

خير ندارد.درمورد برخي مكان‏ ها،تمام تكان‏هاي جهاني نيز نخواهند توانستي بر يك فقدان ذاتي منابع طبيعي و فرهنگي كه بايد جاذبه‏هاي توريستي در آن ايجاد شود،غلبه نمايند.در مكان‏هاي‏ ديگري،هيچ احساسي مشخصي از مكان وجود ندارد و يا به جاي‏ اعتبار و منحصر به فرد بودن توسعهء تجاري يكنواختي ديده مي‏شود. در برخي مكان‏هاي ديگر نيز،ساكنان محلي به توسعهء توريسم‏ علاقه ‏اي ندارند و بدون حمايت محلي،توسعهء موفقيت‏آميز،حتي‏ در بهترين حالت مشكل خواهد بود.



۷ بازديد

سقايي : در همين وبلاگ و در پست هاي قبلي ( اينجا) در رابطه به اشتباه ها و تعاريف غلطي كه در رابطه با گردشگري مبتني بر طبيعت در مباحث گردشگري كشور وجود داشته پرداختم متاسفانه اين اشتباه ها و تعاريف غلط در حال گسترش است. در زمينه هشدار در رابطه با اين تعاريف غلط به يادداشت زير برخوردم كه نوشته مزدك در بي كي است كه آن را در پست به صورت كامل مي آورم شايد نقطه آغازي باشد بر شكل گيري مباحثي در اين زمينه و رفع اين اشتباه ها و تعاريف غلط و در همين اينجا از كساني كه يادداشت يا نظري در اين زمينه دارند دعوت مي كنم كه مطالب خود را در اين رابطه با ايميل اينجانب ارسال كنند تا با نام خود آنها در اين وبلاگ قرار گيرد.

___________________________________________________________________

به مناسبت روز جهاني گردشگري، و نيز تاكيد برنامه‏هاي دولتي بر گسترش گردشگري بر مبناي طبيعت و با توجه به مخاطرات و مشكلاتي كه تجربه طبيعت گردي بدون آگاهي و زيرساخت هاي مناسب در كشور و درسطح جهاني ايجاد شده، اين مطلب نگاهي دارد به نكاتي كه در تجربه طبيعت گردي در كشور ما مورد غفلت قرار گرفته است.

همان‏طور كه بارها تاكيد شده‏است، در ايران، پديده‏ها، ابزار و فناوري‏ها زودتر از فرهنگ استفاده از آن وارد كشور مي‏شود كه پديده طبيعت‏گردي هم در اين دسته قرار گرفته است. يعني هنوز نه تعريف درستي از اكوتوريسم و طبيعت‏گردي و تفاوت ميان اين دو ارائه مي‏شود، و نه برنامه آموزشي مشخصي براي آن‏ها وجود دارد.
متاسفانه اكوتوريسم نه تنها در رسانه‏ها، غلط تعريف مي‏شود، بلكه اين اشتباه فاحش به حوزه كنفرانس‏ها و حتي نشريات علمي كشور نيز كشيده شده است. به طوري كه چند وقت پيش واژه‏هاي عجيبي مانند اكوتوريسم شهري و روستايي، و اكوتوريسم پايدار را در برخي نشريات علمي ديدم كه جاي تاسف دارد. حتي اين موضوع به «كميته ملي اكوتوريسم» كشور سرايت كرده و نام آن را «كميته ملي طبيعت‏گردي» ناميده‏اند كه اشتباه است. اكوتوريسم يك فعاليت، پديده و نوعي فلسفه است كه اگر بخواهيم آن را ترجمه كنيم، «بوم‏گردي» واژه مناسبي براي آن خواهد بود. همان طور كه طبيعت‏گردي معادل واژه Nature tourism يا Nature-based tourism است (اين مباحث به طور مفصل در مقالات تخصصي علمي اينجانب بحث شده است). بدين ترتيب ما هنوز در تعريف واژگان مشكل داريم كه خود عامل بسيار ابهام‏ برانگيزي در تعريف و مرزبندي دقيق فعاليت‏ها در طبيعت است...
نكته دوم آن است كه متاسفانه وقتي چيزي به صورت نادرست تعريف شود، مدعيان زيادي هم پيدا مي‏كند كه در مورد مباحث اكوتوريسم و در كل، طبيعت‏گردي نيز اين اتفاق رخ داده است. به اين معنا كه گشت و گذار در طبيعت يك موضوع است و برنامه‏ريزي و مديريت علمي آن موضوعي ديگر اما اين تفاوت ها در شرايط كنوني به وضوح ناديده گرفته شده است.
متاسفانه در برخي موارد افرادي كه در زمينه تورگرداني در طبيعت و راهنمايي طبيعت‏گردي باتجربه هستند (كه واقعا هم به حضور و تجربه گرانقيمت آن‏ها در اين گونه موارد، نياز فراوان است)، در نبود (يا كنار گذاشتن سليقه‏اي) كارشناسان خبره، وارد مباحث تخصصي مي‏شوند و بدون آن كه از مسائل محيط‏زيست و پيامدهاي گردشگري، يا ظرايف اقتصاد و روانشناسي طبيعت‏گردي چيزي بدانند، يا حتي به ويژه از مباحث مديريتي محدوده‏هايي مانند پارك‏هاي ملي و مناطق حفاظت‏شده اطلاعي داشته باشند، در اين حوزه جايگزين متخصصان اصلي ميشوند.
اين افراد گاهي چنان برنامه‏هاي اجرايي براي اكوتوريسم در يك پارك ملي حساس و شكننده ارائه مي‏كنند كه انسان را به شك مي‏اندازند كه نكند واقعا سال‏ها در مناطق مختلف ايران كار عملي كرده‏اند و زير و بم واكنش‏هاي اكوسيستمي و مديريتي را مي‏دانند!
اين مسئله به ويژه از آن رو اهميت دارد كه متاسفانه دربسياري از اين به اصطلاح طرح‏هاي اكوتوريستي شاهد اين موارد هستيم. علاوه بر اين افراد زيادي كه كارشناس رشته‏هاي مختلف و نامرتبط هستند نيز در اين موضوع دخالت مي‏كنند و مشكل‏آفرين مي‏شوند. با اين روند، احتمالا بر سر طبيعت‏گردي و اكوتوريسم همان بلايي خواهد آمد كه بر سر فرايند ارزيابي اثرات محيط زيستي (EIA) آمده است.
مسئله سوم در بحث طبيعت گردي در ايران مشكل آگاهي اندك گردشگران ايراني از اكوتوريسم و نيز طبيعت‏گردي است كه به شدت، محيط ‏زيست ايران را تهديد مي‏كنند. برخلاف تصور همگان، فعاليت‏هاي گردشگري بي‏برنامه و بي‏ضابطه، نه تنها پيامدهاي محيط‏زيستي كمتري نسبت به فعاليت‏هاي صنعتي ندارند، بلكه پيامدهاي آن‏ها با توجه به دوره‏ زماني بلندمدت، بسيار بيشتر و مخرب‏تر است. به عبارت ديگر، منطقه گردشگري، به ظاهر سالم ولي در باطن در حال تخريب است، زيرا درست مانند فعاليت موريانه‏ها تدريجي و پنهاني است. متاسفانه با حضور طبيعت‏گردهاي ناآگاه و گسترش تب گردشگري در طبيعت، كه آن را «تعطيلات با يك كوله‏پشتي» مي‏نامم، فشار بسيار زيادي بر مناطق طبيعي ايران وارد مي‏آيد، به طوري كه بااطمينان مي‏توان گفت بسياري از مناطق بكر و طبيعي كشور در معرض آسيب‏هاي پنهان ناشي از حضور گردشگران ناآگاه از مسائل محيط‏زيستي هستند. اين موضوع دقيقا به همان موضوع «نبود فرهنگ استفاده» برمي‏گردد كه در بالا به آن اشاره شد.
نكته چهارم دراين زمينه فقدان برنامه دقيق مديريتي در مقاصد اكوتوريستي ايران است. بيشتر مناطق طبيعي ايران كه به عنوان مقصدهاي اكوتوريستي و طبيعت‏گردي مطرح هستند، برنامه دقيق مديريتي براي حضور طبيعت‏گردها ندارند. اين مساله به ويژه در مورد مناطق مديريتي سازمان حفاظت محيط‏زيست، و سازمان جنگل‏ها، مراتع و آبخيزداري كشور بيشتر صدق مي‏كند، چون بسياري از جاذبه‏هاي طبيعي كشور در محدوده اين گونه مناطق قرار دارند، به اضافه اين كه از اكوسيستم حساس‏تري نيز برخوردارند.
اجراي ناقص يا عدم اجراي برنامه‏هاي جامع و تفصيلي طرح‏هاي پارك‏داري (در صورتي كه وجود داشته باشند)، مشكلات بسيار زياد ناشي از تعارض توسعه و محيط‏زيست در مناطق حفاظت شده، و نيز دانش ناكافي مديران مناطق نسبت به اين مساله، باعث شده مديريت طبيعت‏گردي در پارك‏ها به خوبي برنامه‏ريزي نشود.
علاوه بر اين، مشكل قانوني و حقوقي بزرگي در مورد درآمدزايي پارك‏ها و مناطق حفاظت شده در ايران وجود دارد يعني متولي مديريت پارك نمي تواند درآمد حاصل را به خود اختصاص دهد و اين درآمدها به خزانه دولت واريز مي‏شود. اين موضوع باعث مي‏شود مشكلات ناشي از فعاليت‏هاي طبيعت‏گردي دوچندان شود. بدين ترتيب فعاليت‏هاي اكوتوريستي و طبيعت‏گردي در ايران، نه تنها درآمدي براي خود منطقه ايجاد نمي كند، بلكه با اين روند بخش‏هاي حساس اين مناطق را به نابودي مي كشاند.
در يك جمع‏بندي كلي مي‏توان گفت مديريت اكوتوريسم در ايران از دو مساله رنج مي برد: يكي تعريف نادرست از اين مفهوم و درنتيجه فعاليت‏هاي بي‏قاعده و قانون بخش متولي گردشگري (بخش اثرگذار)، و ديگري نداشتن برنامه هاي مدون دقيق از سوي بخش متولي محيط‏زيست (بخش تاثيرپذير). از اين رو لازم است با همكاري اين دو بخش و نيز ساير بخش‏هاي ذينفع، تعريف و چارچوبي دقيق براي اين فعاليت‏ها مشخص شود و سپس مديريت و برنامه‏ريزي آن انجام شود.
يادآور مي‏شوم بخشي از اين مباحث در مطالعات فاز اول «سند ملي طبيعت‏گردي» ايران ارائه شده است كه نگارنده با نگاهي به اين سند، قدري به بهبود وضعيت آينده اكوتوريسم و طبيعت‏گردي اميدوار شد. البته اين موضوع كه اين سند يا موارد مشابه آن چقدر ضمانت اجرايي داشته باشند يا اصولا درست اجرا شوند، بحث ديگري است كه در يادداشت‏هاي ديگر به آن خواهيم پرداخت. تا آن زمان بايد اميدوار بود تب «تعطيلات با يك كوله‏پشتي» اندكي فروكش كند و به طبيعت اندكي مجال استراحت و بازيابي بدهد.


۹ بازديد
نويسنده : مايكل اي.كليمنبع : مجله رشد آموزش جغرافيا ، تابستان 1381 ، شماره 62قسمت اولمقدمه طراحي راهبردهاي توسعهء توريسم،جزئي از عمل برنامه‏ريزي‏ است كه در آن،بيش‏تر برنامه ‏ريزان متخصص،داراي تجربه يا اطلاعات دست اول ناچيزي هستند.اغلب برنامه‏ ريزان از جاذبهء جهاني توريسم به عنوان يك فعاليت اقتصادي آگاه هستند،اما عدهء كمي از آن‏ها از فوريتي كه در جهان دههء 1990 و پس از آن،درمورد تلفيق فرايندهاي برنامه‏ ريزي با مشاركت عمومي،تجزيه و تحليل‏ سود و زيان،تجزيه و تحليل راهبردي و برنامه‏ ريزي اجرايي،و توسعهء توريسم وجود دارد،آگاهي دارند. تا اواخر دههء 1970،برنامه‏ ريزي توريسم،تقريبا به طور انحصاري به عنوان مسألهء جذب بازديدكنندگان به يك محل خاص‏ مطرح بود.به ويژه،اسراف و ولخرجي دولت‏ ها،بازاريابي استاني‏ و ملي و برنامه‏ هاي تبليغاتي در رقابت براي جذب توريست‏ ها در اولويت بودند.به اين برنامه‏ هاي تبليغاتي هنوز هم اهميت داده‏ مي ‏شود و حكومت‏ ها باز هم بيش‏تر دلارهاي اختصاص يافته به‏ توسعهء توريسم را خرج آن‏ها مي‏كنند. از نظر بسياري از مردم محلي،توريسم موضوعي ضد و نقيض‏ است.هم خوب است و هم بد.هيولاي دعوت نشده‏اي ات كه‏ در جامعه فرود مي‏ آيد و در بهترين شرايط،سود اقتصادي مي‏آورد اما يان امر به قيمت تخريب اجتماع و فشار بر زيرساخت‏ ها و جامعه‏ صورت مي‏ گيرد.وقتي كه من به عنوان يك برنامه‏ ريز كاربري زمين‏ روي«زيستگاه هاباي»در شمال شرق«آريزونا»3كار مي‏ كردم،بارها از مردم شنيدم كه مي‏ گفتند:«افرادي كه به اين‏جا مي‏ آيند تا مراسم ما را تماشا كنند،خيلي بي ‏نزاكت هستند...».و يا:«من واقعا خوشحال‏ مي‏ شوم،اگر آن‏ها فقط پولشان را بفرستند و خودشان اصلا تشريف‏ نياورند!» و نبايد از اين اظهارات شگفت‏ زده شد.جريان توريست به‏ «هاباي»در سال 1990،سالانه 50 تا 90 هزار نفر تخمين زده شد و احتمالا از آن زمان تا به حال نيز افزايش يافته است.در مقابل،كم‏تر از 10 هزار نفر از مردم بومي در اين زيستگاه زندگي مي‏ كنند.به‏ علاوه،«هاباي»براي پذيرش اين همه ديدارگر مجهز نيست.در اين‏ زيستگاه،تنها 2 متل كه روي هم رفته داراي 55 اتاق هستند و 2 رستوران قابل استفاده وجود دارد.يان دو رستوران،40 مايل از همديگر فاصله دارند.از 12 روستاي«هه اباي»،تنها يكي از آن‏ها داراي تور سياحتي پياده و داراي راهنماي دهكده است.3 راهنما از كارمندان روستا هستند و از مؤسسات خارج از روستا مزد مي‏گيرند. تور،هزينه‏اي ندارد؛هرچند كه بخشش‏ها(مثلا پرداخت انعام)قبول‏ و تشويق مي‏شوند.تو الت‏هاي عمومي اندكي در نقاط مختلف‏ زيستگاه وجود دارد. حكومت قبيله ‏اي«هاباي»برنامه‏اي براي ترويج توريسم در زيستگاه ندارد.در عوض،ادارات قبيله‏اي مختلفي مسؤول‏ جوابگويي به پرسش ‏هاي اتفاقي پستي يا تلفني هستند.باوجوداين، در مركز،در ادارات دولت ايالتي در«فنيكس،آريزونا»،توريزم با حرص و ولع تبليغ مي‏شود و از مردم مي‏خواهند،به يان زيستگاه‏ بروند و سرخپوستان را ببينند.( البته همراه اين تبليغات،برنامه‏اي نه‏ چندان مخفي هم براي خرج پول‏ هاي آن‏ها وقتي كه در ساير قسمت‏هاي آريزونا هستند،تدارك ديده مي‏شود).اين تبليغات در سطح جهاني انجام مي‏شود.تا آن‏جا كه من اطلاع دارم،حكومت‏ قبيله‏ اي«هاباي»هرگز اجازهء چنين كاري را به دولت ايالتي نداده‏ است.بااين‏حال،هر سال توريست‏ ها مي‏ آيند و مردم«هاباي» مقاومت مي‏ كنند و غر مي‏زنند. وضع«هاباي»همواره بدين منوال نبوده است.تا چندي پيش، مقدم ديداركنندگان-كه آن زمان خيلي زياد نبودند-در زيستگاه گرامي‏ بود و از آن‏ها براي شركت در بخش‏هاي عمومي و مراسم قرباني‏ (سرخپوستان)استقبال مي‏كردند.الان چنين نيست.اين يكي از تناقض‏ هاي متداول در توريزم است:رشد تقاضا كه مآلا بر عرضه‏ حاكم مي‏ شود،بنوبهء خود هر نوع طرز تلقي مثبت ساكنان محلي را درمورد توريست‏ ها از بين مي‏برد. «كليرگان»اظهار مي‏دارد:«جوامع و مناطق مورد توجه‏ توريست‏ ها عموما فاقد تخصص درمورد روابط بين توريسم و مكان‏هاي ويژه هستند.» او ادامه مي‏دهد:«برنامه ‏ريزان مي ‏توانند، در سطح ويع‏تري آموزش جامعه را به عهده گيرند،توريسم را به‏ شهر و برنامه‏ هاي جامعه پيوند دهند و در حمايت و محافظت از منابع‏ اجتماعي،فرهنگي و طبيعي كه در معرض برخورد توريست‏ ها قرار دارند،پيشگام باشند.» توريسم چيست؟ انواع توريسم اجزاي ساختاري يك برنامهء توريسم عناصر طراحي محيطي يك برنامهء توريستي مباني برنامه‏ريزي و توسعهء موفقيت‏آميز توريسم فرايند طراحي برنامهء توريسم مقياس‏هاي برنامه‏ريزي توريسم نيمهء درست-نيمه غلط و ملاحظات.توريسم چيست؟از نظر كمّي،توريست شخصي است كه به دلايل غير شغلي، بيش از 50 مايل(80 كيلومتر-م.)مسافرت مي‏ كند و شب را دور از محل معمولي يكونتش مي‏گذراند.براساس اين تعريف يا اين‏گونه‏ تعاريف است كه بيش‏تر آمارهاي مسافرتي(حركت از مبدأ و هزينه‏ ها) جمع‏ آوري و محاسبه مي‏گردند. از ميان تعدا كثيري از تعريف ديگر درمورد توريسم،درمورد اين‏كه چه توريسمي مي‏تواند به يك برنامه‏ ريزي موفق منجر شود، دو ديدگاه از اهميت برخوردارند:اول،ديدگاهي است كه مي‏ گويد توريسم يك تجربهء شخصي بشري است.برخي مردم‏شناسان از اين‏ فراتر مي روند و عقيده دارند،توريزم واقعا يك تجربهء فرهنگي، انساني و معنوي است.دومين ديدگاه اين است كه توريسم يك‏ فعاليت اقتصادي-صادراتي است.به عنوان يك تجربه تجربه‏ هاي شخصي توريست،كليد موفقيت هر راهبرد توريسم‏ است.اغلب،روياي تجربه ‏اي غيرمنتظره در جايي غير از منزل يا محل كار است كه مردم را تحريك مي‏كند تا مسافرت كنند و به‏ توريست تبديل شوند.همچنين،تكرار تجربه‏ هاي خوشايند است‏ كه توريست را وادار مي‏كند،دوباره به مكاني بازگردد يا به وي الهام‏ مي‏دهد كه درمورد يان مقصد عالي به ديگران توضيح دهد.از اين‏رو،استراتژي موفق توريسم بايد شرايطي فراهم كند كه‏ توريست‏ ها تجربه‏ هاي خوشايندي داشته باشند؛وگرنه مردم نخواهند آمد و يا براي بار دوم باز نخواهند گشت. يك تئوري مردم‏شناسي‏ مي‏ گويد:توريسم تجربه‏ اي مشابه‏ تجربهء مذهبي است.از آن‏جا كه تجربهء توريسم از نظر زماني براي‏ بيش‏تر مردم محدود است و براي آن‏ها در مكاني خارج از معمول‏ زندگي‏شان اتفاق مي‏افتد،احساسات فوق العاده غيرمعمول آن‏ها، با مكان مقصد توأم مي‏شود.وقتي شخص سفري را آغاز مي‏كند، زندگي معمولي خود را از طريق انتقالي مانند پرواز يك هواپيما، ترك مي‏ كند و حسي متعالي به او دست مي‏دهد.او در اين مكان‏ غيرعادي مرموز،تجربه‏ اي مي‏كند و سپس از طريق انتقالي ديگر، مثل فرود هواپيما،به زندگي معمولي‏اش بازمي‏ گردد.اغلب همراه‏ با يان آخرين انتقال،اندوه از دست دادن آن‏مكان اسرارآميز و روابط عاطفي شديدي كه در آن‏جا تجربه شده است،به وجود مي‏آيد. وقتي مردم در زمان و فضاي غيرمعمول خود،در مكان اسرارآميز هستند،قوانين زندگي عادي آن‏ها معمولا به هم مي‏ خورد يا كاملا برعكس مي‏شود.آن‏ها مي‏توانند در جست‏وجوي سرنوشت خود، در موقعيت‏ هاي شانسي و تصادفي باشند،آنچه را كه نديده و نمي‏ شناسند تجربه كنند و از اسم كوچك اشخاص استفاده كنند.به عنوان يك فعاليت اقتصادي به توريسم مي‏توان به عنوان مورد خاصي از فعاليت اقتصادي‏ -صادراتي نگريست.مورد خاص،زيرا به جاي اين‏كه كالا و محصولات خدماتي براي خريدار فرستاده شوند،خريدار براي يافتن‏ و تجربه كردن،به سوي كالا و خدمات مي‏ آيد.يان پديده‏اي است‏ كه مي تواند به عوارض نامطلوبي‏ مانند:تراكم،آلودگي،جرم و جنايت منجر شود.همين نكته ريشهء ضد و نقيض بودن توريسم است‏ و مرغي را كه تخم طلايي«سودآوري اقتصادي توريسم»را مي‏گذارد،بيمار مي‏كند.انواع توريسم به منظور تشريح درست انواع توريسم،طبقه‏ بندي‏هاي متفاوتي از آن مطرح شده است.يك طبقه‏ بندي صوري‏ روي جاذبه‏ هاي نوع اول‏ متمركز است؛يعني روي توليد توريسمي كه در حال بازاريابي و سفارش‏ دادن است.طبق اين طبقه‏ بندي،انواع توريسم شامل موارد زير است: اكوتوريسم (Ecotourism) توريسم طبيعت (Nature Tourism) توريسم ماجراجويانه (Adventure Tourism) رفتن و ماندن (Getaway and Stay) توريسم فرهنگي (Cultural Tourism) طبقه‏ بندي ديگر،طبقه‏ بندي ترتيبي‏است كه براساس آن حجم‏ توريست‏ ها را درنظر مي‏ گيرند.اين طبقه‏ بندي طيف وسيعي از انواع‏ توريسم،از«توريسم انبوه» يعني تعداد زيادي توريست تا «اكتشاف كننده»،يعني آن توريست منفرد كه به تنهايي مسافرت‏ مي‏ كند،را شامل مي‏ شود.براي تجسم اين طيف وسيع مي‏توان گروه‏ مردمي را كه از 47 اتوبوس ديزلي بدبو در مراكز خريد جنب«كليساي‏ نوتردام»خالي مي ‏شوند( البته حالا ديگر اين‏طور نيست)،تا آن‏ جوانكي كه با كوله‏ پشتي كثيفش به تنهايي در فلات«تبت» پشت‏ كوه«اورست»جلوي اتومبيل ‏ها را مي‏ گيرد،درنظر گرفت. هر كدام از يان تقسيمات داراي انتظارات متفاوت از تجربه‏ هاي‏ توريسم،و نيز نيازهاي خدماتي و مسافتي هستند و براساس اين‏ انتظارات هدف‏ هاي بازاريابي ويژه‏اي را دنبال مي‏ كنند و برنامه‏ هاي‏ تبليغاتي و توسعهء خاصي را درنظر مي‏ گيرند.اجزاي ساختاري يك برنامهء توريسم گان‏ ساختار توريسم را بر حسب مفاهيم عرضه و تقاضا تعريف‏ كرده است.اهميت تجزيه و تحليل وي از ساختار توريسم اين است‏ كه نتيجه مي‏ گيرد،توريسم موفق برنامه ‏ريزي در هردو ناحيهء اقتصادي‏ (هم عرضه و هم تقاضا)را درنظر دارد و نه فقط يكي از آن‏ها را.در ايجاد تقاضا و عرضه،بايد موازنه صورت گيرد،وگرنه پروژه‏ ها و برنامه‏ ها شكست خواهند خورد.تقاضا «تقاضا»در مدل گان به معني«جمعيت»است.اولين اثر جمعيت‏ در بازار توريسم،با فراهم بودن دو منبع مشخص،يعني زمان و پول، اتفاق مي‏ افتد.توريسم در سطح جهاني بازار بالقوه‏اي است كه قطعا كم‏تر از 10 درصد جمعيت جهان را شامل مي‏شود.محاسبهء جمعيت‏ توريست بالقوه در تقسيمات بازار ويژه-كه برنامه ‏هاي تبليغاتي و بازاريابي به خاطر آن آماده مي‏ شوند-براي بسياري از مشاوران‏ بازاريابي و تبليغاتي به منزلهء پول نقد است.اين كار مستلزم پژوهش‏ عملي و تجزيه و تحليل پيچيدهء چند متغيره،از نتايج است.عرضه گان«عرضه»را تركيبي از 4 عنصر مي‏داند:حمل و نقل، جاذبه‏ها،خدمات و اطلاعات و تبليغات.حمل و نقل را بايد در دو سطح ملاحظه نمود:اولي پيوند بين مكان‏ هاي مبدأ و مقصد توريست ‏ها،دومي شبكهء حمل و نقل در منطقهء مقصد.فرايند كامل‏ برنامه‏ ريزي بايد تهيه و تدارك تمام جنبه‏ هاي زيربنايي فيزيكي، شامل:حمل و نقل،آب،فاضلاب،انرژي و ارتباطات را در اين‏ جزء شاختاري درنظر بگيرد. جاذبه‏ ها و خرده جاذبه‏ هايي كه گان مطرح مي‏كند،به دو طريق‏ در برنامه‏ ريزي موفق توريسم نقش بازي مي‏ كند:يكي جاذبه‏ هايي كه‏ اغلب يك فرد را جذب مي‏ كنند تا به مقصد ويژه‏اي كه درمورد آن‏ خيال‏ پردازي كرده است،مسافرت كند؛و دوم بخشي از تجربهء حقيقي توريسم در منطقهء مقصد.خدمات،جزء مهم ديگر تجربهء توليد توريسم(جلب جهانگرد)را تشكيل مي‏دهند.كانون توجه اين‏ جزء يافتن محل اقامت و مؤسسات مربوط به غذا و نوشيدني‏ها و كاركنان آنهاست.در اين‏جا،طراحي مناسب،سليقهء خوب،و كاركنان تربيت شده،اغلب اجزاي كليدي هستند. آخرين جزء ساختاري گان،اطلاعات و تشويق است.اين‏ اهميت دارد كه هر قسمت از بازار توريسم را با مطالب اطلاعاتي و تبليغاتي كه براي بازديد اشتياق ايجاد مي‏كنند و توريست را به مقصد مي‏ آوردند،پر كنيم.بدبختانه اين جزء در برناه‏ ريزي سنتي توريسم، به طور بسيار بدي از موازنه خارج است.درواقع،منابعي كه بايد صرف آموزش و ساير مسائل شوند،به اين جزء اختصاص داده‏ م شوند. البته اين امر نسبت به 10 تا 20 سال پيش كم‏تر شده است. جنبهء ديگر اين جزء،به كارگيزي علائم خوب در منطقه،براي راحتي‏ و حركت صحيح مردم است.عناصر طراحي محيطي يك برنامهء توريستي وينتر بادم‏ از سه عنصر اساسي و يك سلسله اصول و مباني كه‏ بايد در برنامهء توريسم مورد ملاحظه قرار گيرند،بحث مي‏ كند.اين‏ عناصر عبارتند از:ساكنان محل،ديداركنندگان و قلمرو ديداري. بيش‏تر اوقات،برنامه‏ ريزان از ساكنان محلي غفلت كرده‏ اند.ساكنان‏ محلي قسمتي از تجربهء توريست‏ ها هستند.فرهنگ آن‏ها در احساس‏ مكان توسط توريست‏ ها مشاركت مي‏ كند.اما ساكنان محلي به‏ «محرميت»نيز احتياج دارند.آن‏ها نمي‏ توانند همواره در نمايش‏ حاضر باشند.نقطهء ديگر برنامه ‏ريزي اين است كه توسعهء توريسم‏ بايد به نحوي اتفاق بيفتد كه براي ساكنان محلي نز به اندازهء ديداركنندگان قابل دسترس باشد؛يعني توسعه بايد در توان مالي هر دو طرف باشد. وينتر بادم،درمورد ديداركنندگان مي‏گويد:«هدف موفق در مورد ديداركننده آن است كه بيش‏تر با كيفيت ديداركننده سر و كار داشته باشد تا با تعداد آن،ديداركنندهء كيفي آن است كه ديدار را احتمالا تكرار كند و به محيط ديداري(هم طبيعي و هم ساخت بشر) احترام بگذارد.»اين بيان ايجاب مي‏كند كه بازار به تقسيمات مشخص‏ در برنامه‏ريزي توريسم و جذب ديداركنندگان مطلوب آن تقسيم‏بندي‏ ببپردازد و در نتيجه،در دلارهاي تبليغاتي صرفه‏ جويي شود و ساير اجزاي توريسم توسعه يابند.


۱۱ بازديد
در بيشتر موارد توسعه گردشگري غالباً به صورت «خود به خود» و بدون برنامه‌ريزي صورت مي‌گيرد هر چند مواردي وجود دارد كه گردشگري به صورت سنجيده با استفاده از استراتژي قطب رشد برنامه‌ريزي مي شود اين استراتژي شامل ايجاد امكانات گردشگري در مكان هايي است كه از نظر استراتژيكي به عنوان مراكز ترويج توسعه گردشگري وتوسعه اقتصادي مناسب هستند. سلسله مراتب بدين گونه است. 1ـ انتخاب يك مكان مناسب (قطب رشد) به وسيله دولت، معمولاً در منطقه‌اي كه از نظر اقتصادي مناسب است و براي فراهم آوردن نوعي توسعه گردشگري از قبل مناسب تشخيص داده شده است.2ـ از طريق فعاليتهاي دولتي وفراهم آوردن انگيزه‌ها، سرمايه‌گذاري دولتي و خصوصي در ناحيه تزريق مي‌شود. معمولاً سرمايه‌گذاريها به صورت فراهم آوردن امكانات زيربنايي به صورت سوبسيد است.3ـ اين سرمايه‌گذاري افراد، خدمات حمايتي و ديگر امكانات زيربنايي گردشگري را جذب مي‌كند و غالباً به وسيله محرك­هاي پيوسته دولتي ايجاد مي‌شود.4ـ رشد اقتصادي نهايتاً به صورت خودكفا و مستقل از گردشگري صورت مي‌گيرد. زماني كه بازار محلي جدا از فرصت هاي گردشگري ايجاد مي‌شود، سرمايه‌گذاري­هاي جديدي صورت مي‌گيرد. در اين نقطه به تدريج محرك ها كنار گذاشته مي‌شوند. در همين زمان سودمندي‌هاي اقتصادي از قطب‌هاي رشد به مناطق افراد نشت مي‌كند.معمولاً زماني كه برنامه‌ريزي گردشگري «مقصدگرا» است يعني مقصد جاذبه گردشگري مورد نظر برنامه‌ريزي‌ها مي‌باشد، استراتژي قطب رشد مورد استفاده قرار مي‌گيرد.


نويسنده :امير هوشنگ امينيرويارويي با مشكل بيكاري و ضرورت و فوريت ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد از جمله‏ مسايل و موارديست كه رفته‏رفته آشكارا هم‏ مشكل‏آفرين و هم اجتناب‏ناپذير مي‏شود. بنابراين،ترديد نيست كه براي رويارويي با آن‏ بايستي به گونه‏اي سنجيده و عملي به راهيابي‏ نشست و به حكم علم و تجربه،يكي از اساسي‏ترين راه‏هاي رويارويي با بيكاري،كمك به‏ ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد از طريق توسعه‏ توريسم ملي مي‏باشد-فعاليتي كه اعم است از توريسم داخلي و خارجي،1فعاليتي كه‏ عمده‏ترين،كارآترين،موثرترين و در نهايت‏ تنها در توسعه توريسم است كه همواره‏ سود حاصل از دادوستد بين كشورهاي دارا و ندار،به كيسه كشور ندار يا كمتر دارا سرازير مي‏شود.اشتغالزاترين زيربخش خدمات بازرگاني مي‏باشد و به عبارت ديگر،فعاليتي است كه به حكم علم و تجربه،در صورت فراهم‏بودن شرايط و امكانات‏ لازم كه هم اكنون كشور فاقد آنهاست،در سنجش‏ با هر نوع فعاليت ديگر اقتصادي،اجتماعي و يا فرهنگي،در هر جامعه‏اي،در اثرگذاري بر توسعه‏ متعادل اقتصادي،توزيع متعادل درآمد و ثروت و در نهايت ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد و... به‏ويژه در جامعه‏هاي عقب افتاده،روبه‏رشد و يا در آستانه صنعتي شدن از جايگاهي ويژه برخوردار است.خلاصه آنكه تنها در اين رشته از دادوستد و يا بازگاني بين كشورهاي دارا و ندار است كه‏ همواره سود حاصل از آن به كيسه كشور ندار يا كمتر دارا سرازير مي‏شود.در اين رشته از فعاليت‏ وجوه حاصل از صادرات خدمات توريستي كه‏ بهترين نوع از انواع صادرات است و به صادرات‏ نامريي مشهور است،و افزون براين،بسان خود توريست همواره در حركت است و موجبات توزيع‏ متعادل درآمد و ايجاد سرمايه و پس‏انداز و به تبع آن فرصت‏هاي شغلي جديد را فراهم‏ مي‏سازد.ناگفته نماند كه اقتصاددانان متخصص در فعاليت‏هاي توريستي،ضريب تكاثر يا فزاينده‏ سرمايه‏گذاري در اين رشته از فعاليت را در جامعه‏هاي مشابه ايران رقمي بين 7 تا 10 مي‏دانند،رقمي كه فوق العاده بالاست و آثار آن‏ صرفنظر از اينكه در توليد ملي و توسعه متعادل‏ منطقه‏اي فوق العاده موثر است،بيشترين اثر را در ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد دارد.به‏هرحال،با توجه به نقش و كاربرد توريسم ملي در توسعه اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي و به‏ويژه نقش تعديلي آن در رشد و توسعه اقتصادي مناطق مختلف،تحصيل درآمد ارزي و ايجاد زمينه براي سرمايه‏گذاري‏هاي‏ مكمل در رشته‏هاي گوناگون و نهايتا تاثير آن در كمك به افزايش نرخ رشد اشتغال،ذكر چند نكته‏ ديگر ضرورت دارد كه به آن‏ها اشاره خواهد شد:-ايران،افزون بر موقعيت مناسب جغرافيايي، از انواع جاذبه‏هاي طبيعي و اكتسابي(كه هر كدام‏ به تنهايي مي‏تواند يك كشور را به عنوان بازاري‏ قابل عرضه به جريان توريسم بين‏المللي وارد كند)برخوردار است.متوسط اقامت توريست‏هاي‏ داخلي و خارجي در ايران نيز به لحاظ وسعت‏ سرزمين،تنوع آب و هوا،پراكندگي آثار باستاني و تاريخي،مراكز زيارتي و...به عنوان يكي از عمده‏ترين عوامل رشد و توسعه توريسم در سطح بالايي قرار دارد،كما اينكه در گذشته‏ نزديك(1355)متوسط اقامت توريست‏هاي‏ خارجي در ايران 5/18 شب محاسبه شده بود كه‏ در مقايسه با متوسط اقامت در ساير ممالك‏ فوق العاده بالاست.اما بايد توجه داشت كه توسعه توريسم و به‏ويژه توريسم خارجي-همانگونه كه اشاره شد- مستلزم شرايط و امكاناتي است كه در حال حاضر مهيا نيست.بنابراين،لازم است براي رشد و توسعه توريسم ملي به گونه‏اي همه جانبه،صحيح‏ و منطبق با اصول و موازين برنامه‏ريزي توريستي‏ و با اولويت دادن به گشت‏وگذارهاي داخلي، (به تصوير صفحه مراجعه شود) اقتصاددانان ضريب تكاثر سرمايه‏گذاري‏ در صنعت توريسم را در جامعه‏هايي چون‏ ايران بين 7 تا 10 مي‏دانند.با توجه به تنظيم اوقات فراغت مردم،به‏ويژه‏ جوانان اقدام كنيم.ناگفته نماند كه تكيه بر گروه‏ جوانان از آن جهت حايز اهميت است كه در هرگونه برنامه‏ريزي اجتماعي و فرهنگي،تنظيم‏ اوقات فراغت جوانان به عنوان سازندگان آينده‏ جامعه همواره مورد تاكيد است.-برنامه‏ريزي جهانگردي جز در موارد خاص‏ سياستگذاري ملي،تبليغات ملي و هماهنگي آن‏ (كه بايد در دست دولت و متمركز باشد)نمي‏تواند در برنامه‏ريزي كلي ملي مورد عمل قرار گيرد،زيرا توريسم از نقطه نظر برنامه‏ريزان-خاصه‏ برنامه‏ريزان عمران ناحيه‏اي و اصولا دست‏اندركاران برنامه‏ريزي توسعه توريسم-تنها در سطح مناطق مي‏تواند نتايج مطلوبي را عايد كند.-بايد توجه داشت كه اصولا برنامه‏ريزي‏ توريسم به لحاظ ارتباط مستقيم با ساير فعاليت‏ها،فوق العاده پيچيده است و تحقق آن جز به دست كارشناسان متبحر صاحب علم و تجربه‏ در مسايل توريستي عملي نيست.با توجه به آنچه عنوان شد،به نظر مي‏رسد كه‏ گفتاري هرچند كوتاه درباره توريسم خالي از فايده‏ نباشد،زيرا ترديد نيست كه دولت براي رويارويي‏ با بيكاري و ايجاد اشتغال ملزم به توجه بيش از حد به اين رشته از فعاليت خواهد بود،فعاليتي كه‏ در سنجش با هر نوع فعاليت ديگر اشتغالزاتر مي‏باشد.بنابراين،گفتار خود در اين‏باره را بدينسان آغاز مي‏كنيم كه:آنچه مسلم است،از دوران باستان تاكنون‏ همواره سه نوع انگيزه اصلي و اساسي محرك‏ انسان‏ها در تغيير موقت محل اقامت آنان و انجام‏ سفرهاي كوتاه يا طولاني و خطرناك بوده است: انگيزه‏هاي ديني،تفريحي و علاقه(علايق‏ سياسي و بازرگاني)و كنجكاوي.به جرات‏ مي‏توان مدعي شد كه در دوران باستان،اولين و اساسي‏ترين انگيزه سفر احساسات ديني بوده‏ است و مردم براي ديدن اماكن مقدسه به‏ سفرهاي طولاني دست مي‏زدند.همين انگيزه، چيني‏ها پيرو«بودا»را براي سفر به هندوستان و پيمودن هزاران فرسنگ راه برانگيخته است. يونانيان و روميان هم در دسته‏ها و گروه‏هاي‏ عظيم به معبد«دلفي»سفر مي‏كردند تا به‏ پيشگويي‏هاي«اراكلس»گوش فرا دهند.حس كنجكاوي نيز از جمله انگيزه‏هاي سفر است كه همواره از دوران باستان وجود داشته و انگيزه سفرهاي طولاني براي شناسايي آداب و رسوم و سنن قبايل و ملل ديگر بوده است. داستان‏هاي نقل‏شده توسط جهانگردان‏ سفرنامه‏نويس كه معروف‏ترين آنها«هرودت» است،گاهي تنها مدرك موجود و مبني بر وجود تمدن‏هاي بزرگي است كه ناپديد شده‏اند،ولي‏ كاوش‏هاي باستان‏شناسي وجود آنها را ثابت كرده‏ است.بازي‏هاي المپيك هم طي حدود 1200 سال‏ (از سال 776 قبل از ميلاد تا 393 بعد از ميلاد مسيح)نه تنها يونانيان،بلكه روميان را نيز از سراسر امپراتوري و حتي از سرزمين‏هاي‏ دوردست به خود جلب مي‏كرده است.علاوه‏ بر اين،در دوران باستان خاصيت شفابخشي آب‏ چشمه‏هاي معدني هم يونانيان و روميان را به اميد شفا و سلامت به خود جلب مي‏كرده است.در امپراتوري‏هاي ايران و روم وجود جاده‏هاي‏ خوب و سهولت و امنيت مسافرت در پرتو قدرت‏ امپراتوري‏ها و وجود سرويس‏هاي منظم ارابه و كالسكه‏راني،مردم مرفه را به ديدار نقاط جالب و متنعم از آرايش و زيبايي مناظر طبيعي تشويق‏ مي‏كرد و گروهي را نيز براي خوشگذراني به رم و يا ساير نقاط سوق مي‏داد.رفته‏رفته اين نوع‏ مسافرت‏هاي تفريحي نيز براي خود جايگاه‏ مشخص و مهمي را احراز كردند.در قرون وسطا زيارت دوباره اهميت خود را بازيافت،زيرا اروپاي قرون وسطا مصادف بود با توسعه مسيحيت كه تشويق كننده افراد به سفر براي اداي فرايض ديني است.علاوه‏براين،در خاور دور نيز بوداييان براي زيارت معابد به‏ سفرهاي خود ادامه مي‏دادند و در سده هشتم‏ ميلادي مكه نيز به صورت يكي از عمده‏ترين‏ مراكز جلب زايران ممالك اسلامي درآمد.در دوران باستان ايجاد شرايط و امكانات لازم‏ براي همزيستي مسالمت‏آميز بين قبايل و دول‏ مختلف ضرورت ايجاب مي‏كرد كه نمايندگان دول‏ همسايه و يا دور از يكديگر همواره در سفر باشند. افزون بر اين،جاذبه و تصور كسب سودهاي كلان‏ از طريق دستيابي به كالاهاي كمياب بازرگانان را بر آن مي‏داشت تا در جستجوي كالاهاي مناسب‏ به نقاط دور دست سفر كنند.به عنوان مثال، يونانيان مستعمراتي را در سواحل درياي سياه، درياي مديترانه تا«مارسي»ايجاد كردند و با اهالي‏ اطراف به تجارت پرداختند.تجار رومي نيز در جستجوي كهربا به سواحل بالتيك و به دنبال‏ فولاد به«ويستولا»و براي يافتن روي به جزاير بريتانيا رخنه كردند و به‏هرحال،مبادلات‏ بازرگاني در كليه جهات صورت مي‏گرفت.در قرون وسطا بي‏فاصله پس از سقوط حكومت روم و هرج‏ومرج ناشي از آن و در نتيجه، هجوم اعراب و تركان عثماني و بالاخره،مجارها، براي مدتي سفرهاي بازرگاني در اروپا محدود شد، اما در هر حال،نقل و انتقال افراد و مبادله‏ نمايندگان سياسي بين ملل مختلف متوقف نشد. در اين دوره،سفر تجار و بازرگانان بخش عمده‏ سفرها را تشكيل مي‏داد.هزاران بازرگان براي‏ شركت در بازار مكاره«سنت دنيس»و«شامپاني»و «آخن»در حركت بودند.بازرگانان اروپايي،ايراني، ارمني،بلغاري،مصري،روسي،و عرب شهر قسطنطنيه را به عنوان محل ملاقات و مبادله‏ كالاهاي تجاري خود انتخاب كرده و مدام به‏ سوي اين قرارگاه در سفر بودند.موضوع در خور اهميت اين كه در اين دوره، (به تصوير صفحه مراجعه شود) توسعه توريسم موكول به برقرار بودن دو شرط اساسي است:سرمايه-اوقات فراغت‏ زياد.بازرگانان فقط تجار ساده نبودند و در ميان آنها روشنفكراني مانند«ماركو پولو»تاجر ونيزي و يا «ابراهيم يعقوب»تاجر عرب و نويسنده«تاريخ‏ يعقوبي»نيز وجود داشتند كه با اطلاعات جديدي‏ به كشور خود باز مي‏گشتند و سفرنامه‏هاي جالبي‏ نيز از خود به جاي گذاشته‏اند.در قرون وسطا گروه زيادي از مسافران را دانشجوياني تشكيل مي‏دادند كه وضعيت آنها از لحاظ كم و كيف حايز اهميت فراوان است.اين‏ دانشجويان براي آموختن و استفاده از تعاليم‏ استادان و دانشمندان معروف رهسپار شهرهايي‏ مانند رم،پاريس،نجف و قاهره مي‏شدند.در واقع، در قرون وسطا سفر از انحصار بزرگان و اشراف‏زادگان خارج شد و به بركت امكانات‏ مذهبي و استحفاظي،انجام سفر براي افراد عادي‏ نيز مقدور گرديد.البته بايد توجه داشت كه‏ اين گونه سفرها در قرون وسطا بيشتر به صورت‏ پياده يا با استفاده از الاغ و اسب و شتر و گاهي نيز با ارابه صورت مي‏گرفت.سده شانزدهم يا آغاز دوران جديد،مصادف‏ بود با اكتشافات بزرگ كه به ظهور امپراتوري‏هاي‏ بزرگ از يك سو،و سقوط جمهوري بازرگاني‏ درياي مديترانه از سوي ديگر منجر شد.اين‏ اكتشافات علاوه بر ايجاد تغييرات اساسي در امر مسافرت بازرگاني،سبب شدند كه مسيرهاي‏ بازرگاني گذشته رها شوند و نوع،نحوه و شكل‏ تجارت نيز دستخوش تغييرات اساسي شود.با تجديد حيات علمي و ادبي اروپا(رنسانس) جامعه جديدي از مسافران،متشكل از افراد مشتاق ديدار اماكن تاريخي و معروف،افراد خواهان تفريح و گشت‏وگذار و بالاخره افراد كنجكاو و محقق كه براي آمختن دست به سفر مي‏زدند،به وجود آمد و شهرهاي بزرگي مانند پاريس،رم و وين مردم مالك مختلف را به خود جلب مي‏كردند.از اواسط قرن نوزدهم،با اختراع راه آهن، توريسم با انقلابي عظيم مواجه شد،زيرا سده‏ بخار داراي سه اثر اساسي(سرعت،افزايش‏ ظرفيت حمل و نقل و بالاخره كاهش هزينه)بود كه در نتيجه،موجب افزايش تعداد افرادي شد كه‏ دست به سفر مي‏زدند.با اين حال،بايد اذعان كرد كه توريسم در سده نوزدهم هنوز موفق به‏ شكل‏گيري نشده بود،زيرا توسعه توريسم مستلزم‏ برقرار بودن دو شرط اساسي«سرمايه»و«اوقات‏ فراغت»زياد است كه در آن زمان هنوز در اختيار توده‏هاي وسيع جامعه‏هاي انساني،به‏ويژه‏ كارمندان و كارگران و بالاخره مزدبگيران قرار نداشت.اما در سده بيستم با وضع قوانين‏ اجتماعي خاص و فراهم‏شدن امكانات لازم براي‏ گسترش توريسم،توريسم به صورت پديده‏اي‏ اجتماعي در سطح وسيعي از كشورهاي پيشرفته و متمدن پا به عرصه وجود نهاد.رشد و توسعه توريسم بين‏المللي طي هفتاد سال اخير نتيجه عوامل چندگانه‏اي بوده است كه‏ اهم آنها عبارتند از:افزايش سطح درآمد،افزايش‏ طول اوقات فراغت از كار،پيشرفت و توسعه‏ وسايل حمل و نقل،كاوش‏هاي عظيم و پرارزش‏ جغرافيايي و بالاخره طول مدت اقامت در منطقه‏ يا كشور پذيراي جهانگرد.اين عوامل كلا«و تواما» سبب شده‏اند كه توريسم بين‏المللي در سطحجهاني و سياست و گشت‏وگذار داخلي در سطح‏ كشورها توسعه يابد و براي نخستين بار در سال‏ 1937 در«كميسيون اقتصادي جامعه ملل»مورد توجه قرار گيرد و براي آن تعريفي ارايه شود.در سال 1950 هم«اتحاديه بين‏المللي آژانس‏هاي‏ رسمي مسافرتي»به ارايه تعريف جديدي از توريسم پرداخت،اما در حال حاضر،تعريف مورد قبول كليه اعضاي سازمان ملل،تعريفي است كه‏ در سال 1954 از سوي اين سازمان مطرح شده و به شرح زير مورد تاييد قرار گرفته است:«توريست‏ شخصي است كه به دلايل قانوني-غير از مهاجرت-به كشور وارد مي‏شود و در آنجا دست‏كم بيش از 24 ساعت و حد اكثر يك سال‏ اقامت مي‏كند.»روشن است كه اين تعريف درباره توريسم‏ داخلي هر كشوري نيز صادق است.در اينجا بايد يادآور شويم كه در مبحث توريسم به سفري«سفر توريستي»اطلاق مي‏شود كه اولا موقتي باشد، ثانيا اختياري و در ثالث به قصد تحصيل‏ دستمزد صورت نگيرد.دكتر پل برن اكر (PAUL BERNECKER) اقتصادشناس و عضو «موسسه تحقيقات توريسم وين»در توصيف‏ توريسم و فعاليت‏هاي توريستي مي‏نويسد: «هنگامي كه گروهي از افراد يك كشور به‏طور موقت و به منظور گذران اوقات فراغت و تعطيلات خود،براي ديدن آثار باستاني،تاريخي، شركت در مسابقات و مجامع،زيارت،تفريح و يا ديدن فاميل و دوستان و يا هر قصد ديگري محل‏ اقامت عادي خود را ترك گويند و به نقطه ديگري‏ سفر كنند،فعاليت‏هاي توريستي آغاز مي‏شود.»در بررسي اقتصاد ملي ممالك همواره با نوعي‏ فعاليت برخورد مي‏كنيم كه اصطلاحا توريسم‏ ملي عنوان مي‏شود و متشكل است از گشت‏وگذارهاي داخلي و هدف‏هاي توريستي، به اضافه سهم كشور از جريان توريسم بين‏المللي، به عبارت ديگر،توريست‏ها يا مسافراني كه در قالب تعاريف مورد قبول درباره توريسم به كشور وارد مي‏شوند از يك‏سو،و مسافرت‏هايي كه از طرف افراد كشور با هدف‏هاي توريستي به خارج‏ از كشور انجام مي‏پذيرد،از سوي ديگر.از آنجا كه مسافرت اتباع كشور به خارج و هزينه‏هاي مربوطه تنها در انجام محاسبات ملي‏ مي‏تواند اثربخش و قابل بررسي باشد،لذا وقتي‏ از صنعت توريسم ملي يك كشور گفتگو مي‏شود، مراد همان مجموعه مسافرت‏هايي است كه در داخل كشور انجام مي‏پذيرند و اصطلاحا مي‏توان‏ آنرا ايرانگردي‏2ناميد كه اعم است از سفرهايي‏ كه توسط ايرانيان و افراد مقيم كشور در داخل‏ (به تصوير صفحه مراجعه شود) دولت براي رويارويي با بيكاري و ايجاد اشتغال ناگزير است كه به فعاليت در رشته‏ توريسم بيش از پيش توجه كند.كشور با هدف‏هاي توريستي انجام مي‏پذيرد و سفرهاي مسافران خارجي به داخل كشور.به‏هرحال،مجموعه فعاليت‏هاي صنعت‏ توريسم كشور داراي اركاني دوگانه است.اين‏ اركان به عامل و معلول توريسم يا OBJECT و SUBJECT توريسم معروف هستند.«عامل توريسم»ركن اساسي توريسم است و به‏ شخص-يا اشخاصي-اطلاق مي‏شود كه عمل‏ توريستي از وي سر مي‏زند.بنابراين،عامل‏ توريسم«انسان»است،انساني كه در كانون‏ رويدادهاي توريستي قرار دارد و تامين نيازها و تحقق انتظارات و تصورات او نمايشگر كليه‏ رويدادهاي اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي است‏ كه پديده توريسم به دنبال دارد.«عامل توريسم» به عنوان«تقاضا»بستگي كامل به كم‏وكيف اين‏ عامل دارد،زيرا«تقاضا»از لحاظ وسعت عمل‏ داراي انواع محلي،منطقه‏اي،داخلي و بين‏المللي‏ است.ناگفته نماند كه«عامل توريسم»در توريسم‏ ملي هر كشور از دو گروه تشكيل مي‏شود:عامل‏ داخلي و عامل خارجي كه به تقاضاي داخلي و خارجي نيز معروفند و توجه به آنها در برنامه‏ريزي‏هاي توسعه توريسم حايز اهميت‏ فراوان است.اما«معلول توريسم»به كشور پذيراي توريست‏ يا اصولا به هر جاذبه‏اي اطلاق مي‏شود كه بتواند براي تغيير موقت محل اقامت دايمي و عادي‏ اشخاص ايجاد انگيزه كند.بنابراين،اگر«عامل‏ توريسم»تقاضاي بازار توريسم باشد،معلول‏ توريسم«عرضه»اين بازار خواهد بود.بايد توجه‏ داشت كه«معلول توريسم»داراي انواع گوناگون‏ است و مي‏تواند به صورت واحد يا دسته‏جمعي‏ مورد توجه باشد،مانند:جاذبه توريستي،وسايل‏ حمل و نقل،موسسات خدمات توريستي و بالاخره مسيرهاي توريستي كه بحث درباره آنها در اين مختصر نمي‏گنجد.اما آنچه نبايد از نظر دور بماند،اين است كه‏ در صنعت توريسم،سرمايه ملي توريسم هر كشوري همانا جاذبه‏هاي توريستي آن كشور است،يعني جاذبه‏هاي فرهنگي(مانند:محل‏ها و نواحي جالب باستانشناسي،آثار و ابنيه تاريخي، موزه‏ها،مظاهر فرهنگ جديد،موسسات سياسي‏ و فرهنگي،مكان‏هاي ديني و...)سنت‏ها(مانند: جشنواره‏هاي ملي،هنر و صنايع دستي،موسيقي، فرهنگ عامه،آداب و رسوم بومي و...)مناظر زيبا (مانند دورنماهاي چشمگير و نواحي زيباي‏ طبيعي،پارك‏هاي ملي،حيات وحش،حيوانات و پرندگان،سواحل دريا،مراكز كوهستاني و...) پذيرايي و تفريحات(مانند:مشاركت در ورزش و تماشا،پارك‏هاي سرگرمي و تفريح،باغ وحش و آكواريوم‏ها،سينما و تاتر،زندگي شبانه،طبخ و وسايل اقامت و...)ساير جاذبه‏ها(مانند آب و هوا، مراكز درماني چون چشمه‏هاي آب معدني، جاذبه‏هاي خريد و اختصاصي و ارزاني و...)اين‏جاذبه‏ها يا به صورت مهيا وجود دارند و يا اينكه مهيا نيستند و عرضه آنها مستلزم‏ سرمايه‏گذاري است و هر كشور با توجه به‏ موقعيت جغرافيايي،سياسي،اجتماعي و اقتصادي‏ مي‏تواند از جاذبه‏هاي توريستي مهيا و نامهياي‏ خود در هر يك از دو رشته«توريسم ملي»يا «جهانگردي ملي»بهره‏مند شود.توريسم داخلي به تحقيق موثرترين عامل‏ جذب و حركت سرمايه‏هاي داخلي،به‏ويژه‏ سرمايه‏هاي سرگردان و فعال در زمينه‏هاي‏ غير توليدي و زيان‏بخش در سطح كشور است كه‏ علاوه بر رونق‏بخشيدن به كار و پيشه و فراهم‏سازي زمينه‏هاي لازم براي‏ سرمايه‏گذاري‏هاي مكمل در كليه بخش‏ها، به‏ويژه بخش كشاورزي،ورزش،مسكن روستايي، ميان‏راهي و كوهستاني،قوي‏ترين عامل در توسعه متعادل اقتصادي،اجتماعي و فرهنگي‏ است و نهايتا با ايجاد فرصت‏هاي شغلي جديد، تعديل نسبي درآمدها را نيز درپي دارد.با بررسي اجمالي فعاليت‏هايي كه براي توسعه‏ توريسم ملي ايران طي دوران گذشته به عمل‏ آمده،ملاحظه مي‏شود كه فعاليت جدي در خصوص رشد و توسعه توريسم ملي از دوران‏ برنامه عمراني سوم با تشكيل«سازمان جلب‏ سياحان»آغاز شد،با اقداماتي از قبيل:احداث يك‏ رشته مهمانسرا در شهرهاي فاقد تاسيسات‏ (به تصوير صفحه مراجعه شود) پذيرايي مورد نياز،احداث اردوگاه‏هاي توريستي و فراهم‏آوردن پاره‏اي تسهيلات توريستي،آموزش‏ خدمات توريستي و...در همين دوره،با توجه به اهميت توسعه‏ توريسم اقدامات ديگري هم به عمل آمد و طرح‏هاي جامع توريستي كشور،طرح جامع‏ توسعه كرانه‏هاي جنوبي درياي خزر،مراكز توريستي استراحتي و بهداشتي(مانند مراكز توريستي آب‏هاي معدني آب اسك لاريجان، سرعين اردبيل،محلات و همچنين مراكز توريستي كلاردشت،دشت نظير،كرند،مراكز كوهستاني و ساحلي)تهيه شد كه متاسفانه‏ هيچكدام به موقع اجرا درنيامد.زيرنويس‏ها(1)روشن نيست به كدامين دليل،واژه فارسي‏ معادل توريسم را گردشگري انتخاب كرده و بكار مي‏برند،آنهم واژه‏اي كه به انواع توريسم اطلاق‏ مي‏شود و با كمي تامل و تفكر ملاحظه خواهد شد كه توريسم داراي انواع متفاوتي است،مانند: توريسم درماني،توريسم تجاري،توريسم مذهبي‏ و...كه به هيچ روي داراي صفت گردشگري‏ نمي‏باشند.اين واژه را به عنوان معادل فارسي‏ توريسم،نمي‏توان به كار برد.بنابراين،بهتر مي‏بود اگر فرهنگستان ادب همان واژه‏ جهانگردي را به عنوان معادل فارسي توريسم‏ انتخاب مي‏كرد و يا واژه ايرانگردي كه معادل‏ توريسم داخلي انتخاب شده است،در حالي كه‏ ايرانگردي هم توريسم داخلي و هم توريسم‏ خارجي را شامل است و لذا بكارگيري ايرانگردي‏ به عنوان معادل توريسم داخلي نادرست است و بايستي اصلاح شود.اين نكته از اين جهت در اينجا به ميان آمد كه بحث درباره آن همانند هر موضوع ديگر مستلزم آشنايي با اصول و مباني‏ اين رشته از فعاليت است كه تا حدودي در اين‏ گفتار به آن اشاره خواهد شد.


۷ بازديد

همانطور كه در مدل باتلر توصيف شد، توسعه گردشگري از مراحلي مي‌گذرد. زماني كه الگوهاي مكاني گردشگري مطالعه مي‌شوند، اين روند مشاهده مي‌شود كه تمركز بالاي گردشگري در درون مراكز بزرگ شهري و در نواحي است كه مجاور جاذبه‌هاي گردشگري هستند. براي توضيح اينكه اين الگوها چگونه بوجود آمده و در طول زمان تكامل پيدا مي‌كنند،‌ درك مفاهيم زير اساسي است. انتشار مكاني فرآيند پخش شدن ابداعات، ايده‌ها، از يك نقطه مبدأ به ساير نقاط است. انتشار مكاني مي‌تواند به صورت سلسله مراتبي يا به صورت مسري صورت مي‌گيرد.

در انتشار سلسله مرتبي، پديده مورد نظر ابتدا در بزرگترين شهر و به تدريج در شهرهاي بعدي با توجه به سلسه مراتب پخش مي شود. اين فرآيند از طريق گسترش شبكه‌هاي ارتباطي و خطوط حمل ونقل صورت مي‌گيرد در رابطه با گردشگري تمركز فعاليت‌هاي گردشگري در شهرهاي بزرگ مي‌‌تواند نمايانگر پديده انتشار سلسله مراتبي باشد. اين مربوط به مشاهدات است كه در رابطه با كشورهاي مختلف صورت گرفته است. ابتدا در بزرگترين شهر يك كشور فعاليتهاي گردشگري متمركز مي‌شود و اغلب شامل مكانها و رويدادهايي مي‌شود كه گردشگران به آن علاقه نشان مي‌دهند. شهر غالب اولين شهر در فعاليت گردشگري بين‌الملل است و مركز جاذبه گردشگري داخلي و گردشگري خارجي است.

با تكامل سلسله مراتب شهري كشور، همين اثر به شهرهاي بعدي در اين سلسله مراتب منتقل مي‌گردد با پيشرفت سيستم حمل و نقل شهري يكپارچگي بين اجزاء سيستم به وجود مي‌آيد. هرچند، در بعضي موارد، صنت گردشگر ممكن است سبب پيشرفتت سلسله مراتب شبكه شهري شود زماني كه به عنوان يك فعاليت محرك سبب پيشرفت توسعه شهري شود در طول زمان گردشگري به سطوح پايين‌تر سيستم شهري گسترش پيدا مي‌كند. اين گسترش مي‌تواند به صورت برنامه‌ريزي شده با بكارگيري استراتژي‌هايي از قبيل استراتژي قطب رشد يا به صورت غيربرنامه‌ريزي شده صورت گيرد. اثرات انتشار مسري مي‌تواند بدنبال اثرات انتشار سلسله مراتبي به دو طريق صورت گيرد:

1ـ با رشد شهرها، بازارهاي محلي گردشگري رشد مي‌كند واين منجر به توسعه حوزه‌هاي نفوذ فراغتي در اطراف اين شهرها مي‌شود.

2ـ نوع دوم انتشار مسري شامل گسترش فعاليت‌هاي گردشگري است كه در فاصله يك روزه از شهر قرار دارند. بنابراين مشابه با انتشار سلسله مراتبي گسترش صنعت گردشگري ابتدا بر حاشيه‌هاي نواحي گردشگري موجود تأثير مي‌گذارد و بعدا گسترش مي‌يابد.

موانعي براي انتشار گردشگري وجود داشته باشد. يكي از واضح‌ترين موانع نبود جاذبه‌هاي گردشگري است كه قادر به جذب گردشگري فراتر از مرحله «كشف» نيست. موانع ديگر مقاومت جامعه، موانع سياسي و موانع آب و هوايي است. برعكس، عواملي كه مي‌تواند جاذب يا شدت بخشنده فرآيند انتشار باشد شامل ناحيه وسيعي از پتانسيل‌هاي گردشگري از قبيل سواحل ودره‌هاي زيبا، شبكه‌هاي حمل ونقل در سطح بالا. بايد ذكر كرد كه شبكه حمل و نقل جاده‌اي انتشار مسري را تسهيل مي‌بخشد، در حالي كه شبكه خطوط هواپيماي انتشار سلسله مراتبي را تسهيل مي‌بخشد.


۸ بازديد

دامنه نوردي يكي از زير شاخه هاي اكوتوريسم است كه در يك الگوفضايي از گردشگري در طبيعت تبلور مي يابد كه در منابع مختلف اكوتوريستي كمتر بدان پرداخته شده است. به زبان ساده زماني كه افراد درباره ي دامنه نوردي فكر مي كنند عمدتا به طبيعت٬ فضاي باز بزرگ٬ سفري با كوله پشتي يا با چادرمي انديشند. اين فعاليت در اكثر افراد به عنوان وسيله رهايي و برگشتن  به طبيعت است٬ به علاوه روشي مفيد براي دستيابي به تمرين فيزيكي مناسب است و منجر به فراموش شدن همه گرفتاري هاي زندگي شخصي و مسائل روزانه است.

دامنه نوردي به عنوان ورزش و فعاليتي تفريحي محسوب شده كه در بستر طبيعت انجام گرفته و به نوعي اكوتوريسم اطلاق شده كه علاوه بر مقرون به صرفه بودن براي سلامت فيزيكي انسان ها بخصوص افرادي با مشاغل كم تحرك مفيد واقع مي شود. دامنه نياز چنداني به تجهيزات ويژه ندارد و از اين جهت فشار زيادي را بر بدن تحميل نمي كند و يك فرد مي تواند بدور از فشارهاي جانبي حاصل از تجهيزات ويژه كه در كوهنوردي با آن روبرو هستيم به راحتي به فعاليت جسمي خود و پياده روي مشغول شود. هرچند در برخي مواقع دامنه نوردي در بين كوه ها و تپه ها مي تواند فشار جسمي را فرد را افزايش دهد ولي هيچگاه قابل مقايسه با فشار جسمي حاصل از صعود به ارتفاعات بالا نيست. مناسب ترين تعريفي را كه مي توان از دامنه نوردي ارائه داده عبارت است : «  دامنه نوردي به عنوان گونه اي از اكوتوريسم  نوعي پياده روي در طبيعت محسوب مي شود كه با اهداف و انگيزه هاي تفريحي و تمدد جسم و روان انجام مي گيرد»

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA /**/

در دامنه نوردي٬ مسافرت با اهميت تر از مقصد است. اين فعاليت مي­تواند با يك پياده روي در روز تعطيل در پارك همراه باشد و يا شامل مسافرت سه هفته اي  در دامنه كوه را در برگيرد. واژه هاي زيادي وجود دارد كه اغلب براي دامنه وردي به كار برده مي شود و وابسته به شرايط دامنه نوردي٬ مدت دامنه نوردي و ناحيه مربوطه است. پياده روي٬ سفر با كوله پشتي٬ قدم زدن در بيشه زار٬ سلانه سلانه راه رفتن و كوه نوردي صرفا اصطلاحاتي هستند كه به عنوان نوسانات يا شيوه هاي دامنه نوردي تعبير مي شوند. در اكثر اشكال اصلي٬ همه اين فعاليت ها به پياده روي خلاصه مي شوند. چنانچه قادر به گذاشتن يك پا در جلوي پاي ديگر باشيد در اين صورت مي توانيد به پياده روي و دامنه نوردي بپردازيد. دامنه نوردي در يك سطح پيشرفته تر ميتواند به عنوان يك مرحله آغازين براي يادگيري توانايي هاي بقا و ماندگاري٬ كمپينگ٬ كوه نوردي٬ صخره نوردي٬ مهارت هاي جهت يابي  و تغييري در ساير شيوه هاي فضاي باز محسوب شود. يك دامنه نورد ماهر و با تجربه در واقع يك كارشناس فضاي باز٬ با دانش و سلامت جسمي است كه ذهنيت فكري كاملا متعادلي دارد و با طبيعت سر و كار دارد. علاوه بر اين نشانه هايي را از خود بر جاي مي گذارد.

زماني كه افراد درباره ي دامنه نوردي فكر مي كنند عمدتا به طبيعت٬ فضاي باز بزرگ٬ سفري با كوله پشتي يا با چادرمي انديشند. اين فعاليت در اكثر افراد به عنوان وسيله رهايي و برگشتن  به طبيعت است٬ به علاوه روشي مفيد براي دستيابي به تمرين فيزيكي مناسب است و منجر به فراموش شدن همه گرفتاري هاي زندگي شخصي و مسائل روزانه است. دامنه نوردي فعاليتي تفريحي است كه در آن به قدم زدن زدن مي پردازيم٬  به اين دليل كه علاقه مند به آن هستيم  نه اينكه مجبور به انجام آن باشيم. دليل مهيا نمودن يك سفر از شخصي به شخص ديگر يا از موقعيتي به موقعيت ديگر متفاوت است.گردشگران با انگيزه هاي مختلفي به دامنه نوردي مي پردازند برخي از انگيزه ها و دلايل دامنه نوردي به شرح زير است :

ـ  دامنه نوردي فعاليت بدني فوق العاده اي است كه روي هم رفته٬ تا حد زيادي وضعيت جسمي انسان  را بهبود مي بخشد. حركت پياده روي طبيعي اثرنسبتا كم اما تمرين بدني كارآمدي را برايتان مهيا مي سازد و ميتواند  مرتبط  با اكثر مكان­هاي زيباي روي زمين٬ گياهان شگفت انگيز٬ حيات  وحش٬ سواحل٬ بيابان­ها٬ جنگل ها٬ جنگل هاي انبوه و كوه­ها باشد كه مجموعا به پيشرفت شرايط  دامنه نوردي متفاوت وجاذبه هاي منحصر به فردشان كمك مي كند.

ـ دامنه نوردي به آساني شروع مي­شود و نياز به تجهيزات تخصصي ويژه اي ندارد. يك جفت چكمه هاي مقاوم، چند لباس اصلي (فضاي آزاد ) و يك كوله پشتي كوچك مي­تواند به منظور مهيا شدن براي  يك روز دامنه نوردي اصولي كافي باشد. تكنيك قدم زدن شامل چيز  مهمي است كه ازدوران طفوليت و بچگي برخورداربوده ايد و به منظور انجام يك دامنه نوردي  اصولي نياز به آموختن چيز ديگري نداريد.

ـ دامنه نوردي فعاليتي است كه افزايش دانش و توانايي هايتان را آنچنان كه ارتقاء مي يابند برايتان ميسرمي سازد. در راحت ترين شكل آن٬ دامنه نوردي امكان استفاده از پياده روي سالم و قابل اطميناني است كه بي ترديد نشانه هايي را متمايز مي سازد. در بالاترين فرمش٬ كوه نوردي٬  مهارت هاي جهت يابي ٬ ماندگاري و بقا را شامل مي شود.

ـ دامنه نوردي مرحله ابتدايي از قلمرو كامل ساير فعاليت هاي مرتبط به فضاي باز است. اين ورزش اغلب بخشي از سنگ نوردي٬ كوه نوردي٬ كمپينگ و تعداد زيادي از فعاليت هاي كوهستاني/ فضاي آزاد ديگر را نيز در بر دارد.

ـ دامنه نوردي فعاليتي مربوط به تمام فصول سال مي باشد. در واقع قادر بودن به كوه نوردي در شرايط مختلف يكي از بزرگترين فعاليت هاي دلپذير و خوشايند است و علاوه بر اين از عوامل چالش هم محسوب مي گردد. شما مي توانيد در هر فصلي به دامنه نوردي برويد.

ـ دامنه نوردي روش خوبي براي گريز از مشكلات است و منجر به فراموش كردن فشار و استرس زندگي روزانه تان مي شود. اين فعاليت مي تواند به عنوان تجربه اي باشد كه با ديگران قسمت مي كنيد و يا چيزي كه همه آن را به تنهايي انجام مي دهيد. بسياري از اشخاص به منظور فعال نمودن ذهنشان يا فكر كردن درباره مسائل  به پياده روي مي پردازند. دامنه نوردي مي تواند روشي براي آرام شدن باشد يا به عنوان چيزي كه بتواند قابليت­ها يتان را بسنجد.

مناطق داراي قابليت هاي دامنه نوردي بسيار گسترده مي باشد ولي با اين وجود در مقياس ملي قابليت هاي دامنه نوردي را  مي توان در مناطق زير مشاهده نمود: « نواحي كوهستاني با ارتفاع متوسط افزون بر 2500 متر، مناطق جنگلي، مناطق ساحلي، مناطقي كه داراي يكي از آثار طبيعي ملي (ثبت شده در فهرست سازمان حفاظت محيط زيست و يا خارج از آن) همچون آبشار، غار ونظير اينها باشند و نيز آن دسته از مناطق طبيعي كه در جوار آثار تاريخي و فرهنگي واقع هستند.» در مقياس محلي قابليت هاي دامنه نورد عبارتند از « تمامي مناطق ييلاقي پيرامون شهرها اغلب روستاها و نيز هر كدام از چشم‌اندازهاي طبيعي كه امكان دسترسي آسان به آنها وجود دارد. در اين شمار هستند. به واقع بيشترين بخش از پهنه افزون بر يك ميليون و ششصدهزار كيلومتر مربعي كشور در صورت وجود انگيزه طبيعت گردي در ميان عامه مردم مي‌تواند به عنوان جاذبه طبيعي مورد استفاده قرار گيرند.».



۵ بازديد

تأثير نظريه‌هاي اقتصادي
صرفه‌جويي‌هاي مقياس، ناهمگني نسبي، و وابستگي شديد به گردشگري به علاقه‌اي نسبتاً شديد به همكاري منطقه‌اي در منطقه‌ي كارائيب منجر شده است. «با گردآوري منابع براي پرداختن به مشكلات منطقه‌اي، همكاري عملي، هم در ميان دولت‌ها و هم در سطوح عمومي و خصوصي، كليد بقاي اقتصادي آينده به نظر مي‌رسد» (Holder 1996, 146). بنابراين، در اين جا همكاري منطقه‌اي اين ادعا را كه محرك اصلي تلاش‌هاي جمعي سازمان‌هاي گردشگري ملي «عمدتاً صرفه‌جويي‌هاي مقياس متصور در بازاريابي و بازارپژوهي است» تأييد مي‌كند (Pearce 1992, 197). سازمان گردشگري كارائيب، با 32 كشور عضو، يك سازمان گردشگري منطقه‌اي نسبتاً فعال بوده است. براي مثال، اين سازمان حل يكي از مسائل اقتصادي و زيست محيطي جديد اين منطقه، يعني رشد منفجر شونده‌ي صنعت كشتيراني تفريحي، را به عهده گرفته است. سازمان گردشگري كارائيب در 1994 گزارشي را منتشر كرد كه در آن اثرات منفي كشتي‌هاي تفريحي را بر محيط زيست، از قبيل تخليه فضولات، برشمرده بود. اين گزارش حداقل تأثيراتي داشته است. چون صنعت كشتيراني تفريحي يكي از معدود حوزه‌هايي در گردشگري است كه در آن آثار خارجي قابل ملاحظه‌اي در آن سوي مرزهاي ملي آشكار است، همكاري بين‌المللي در اين حوزه اين عقيده را كه آثار خارجي مي‌تواند الگوهاي مديريت را توجيه و تبيين كند مورد تأييد قرار مي‌دهد. همچنين كشتي‌هاي تفريحي مشكلات درآمدي مهمي را مطرح مي‌كنند زيرا خطوط كشتيراني تفريحي در به جان انداختن دولت‌ها براي كسب نرخ‌هاي بهتر مالياتي مهارت دارند.
سازمان گردشگري كارائيب راهبردهايي را نيز براي بازاريابي منطقه تدوين كرده است، زيرا بودجه‌هاي بازاريابي بسياري از اعضاي آن بسيار اندك است كه به تنهايي نمي‌توانند تبليغات مؤثري داشته باشند. كنشگران خصوصي، نظير امريكن ايرلاينز، به بودجه‌هاي اين تلاش‌هاي منطقه‌اي كمك كرده‌اند. تأسيس حمل‌ونقل هوايي منطقه‌اي يكي از مسائلي است كه ضرورت آن به شدت احساس مي‌شود ولي اقدامات انجام شده تا امروز نتيجه‌اي نداشته است. سازمان گردشگري كارائيب نگراني‌هايي نيز از مذاكرات قريب‌الوقوع موافقت‌نامه عمومي تجارت خدمات دارد و آن را داراي پيامدهايي براي گردشگري مي‌بيند كه اعضايش كاملاً آمادگي پذيرش آنها را ندارند. بزرگ‌ترين نگراني آنان اين است كه مجبور شوند اجازه دهند شركت‌هاي بين‌المللي گردشگري جاي شركت‌هاي داخلي را بگيرند.
سرانجام، تلاش‌هاي گردشگري آسه‌آن، از ديگر تلاش‌هاي منطقه‌اي است كه ارزش بيان كردن دارد. آسه‌آن با ايجاد يك كميته فرعي در 1976 به همكاري در زمينه‌ي گردشگري رسميت داد. به علت رشد گردشگري در كشورهاي آسه‌آن در نيمه اول دهه‌ي 1990، اين سازمان توجهي بيشتر به اين بخش معطوف داشته است. «طرح ضربتي همكاري آسه‌آن در گردشگري» كه در 1995 تدوين شد، اين موارد را به عنوان اولويت‌هاي همكاري منطقه‌اي مشخص كرد: توسعه گردشگري پايدار، حفظ منافع فرهنگي و زيست محيطي، فراهم‌سازي حمل‌ونقل و زيرساخت‌ها، آسان‌سازي رويه‌هاي مهاجرت و توسعه منابع انساني (ASEAN 1998b). با توجه به بحثي كه در بخش بعدي اين مقاله خواهد آمد، بسيار جالب توجه است كه اين طرح هيچ اشاره‌اي به كوشش‌هايي در جهت كنترل گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان نمي‌كند و در هيچ يك از اسناد آسه‌آن نيز اشاره‌اي به اين مسأله وجود ندارد. اين طرح به طور خاص خواهان توسعه و تبليغ آسه‌آن به عنوان «يك مقصد گردشگري واحد و جمعي» است (ASEAN 1998, Section II, 8 a). افزايش مشاركت بخش‌هاي عمومي و خصوصي نيز يكي ديگر از اهداف اين طرح به نظر مي‌رسد. در سطح جهاني، يك سازمان ميان دولتي وجود دارد كه مختص گردشگري است، يعني سازمان گردشگري جهاني. اين سازمان در 1975 تأسيس شد، اعضاي آن به شدت با اعضاي سازمان جهاني تجارت يكي است. اين سازمان حدود 150 عضو وابسته از بخش خصوصي دارد و نمونه‌اي از اهميت مديريت مشترك خصوصي ـ عمومي در اين حوزه‌ي موضوعي است. سازمان گردشگري جهاني گردهم‌آيي¬هاي بيشماري برگزار و گزارش‌هايي را درباره‌ي موضوع‌هايي نظير پايداري و پيامدهاي زيست‌محيطي گردشگري منتشر مي‌كند. ولي برنامه‌ي آن صريحاً طرفداري از گسترش صنعت گردشگري است. اين سازمان «ضوابط اخلاقي جهاني گردشگري» را رسماً اعلام كرده است كه عباراتي نظير «گردشگري، وسيله‌اي براي احساس رضايت فردي و جمعي» و «حق گردشگري» را شامل مي‌شود (WTO 1999a). احتمالاً مؤثرترين فعاليت سازمان جهاني گردشگري ايجاد استانداردهاي حسابداري و جمع‌آوري اطلاعات بوده است.
شوراي بازرگاني سازمان گردشگري جهاني به شدت با مسأله ماليات گردشگري درگير بوده است (WTO Business Council 1988). چنان كه نظريه‌هاي اقتصادي به ما مي‌گويد، اين سازمان جهاني به مسائل آثار خارجي مي‌پردازد. به ويژه، اين سازمان به نفع هماهنگي نرخ‌هاي مالياتي در كشورها (و تحقق طرح‌هاي مالياتي در درون كشورها) فعاليت مي‌كند و استدلال مي‌كند كه نبود هماهنگي موجب پيدايش رقابت‌هاي ناعادلانه مي‌شود. مسائل آثار خارجي ديگري نيز توجه سازمان‌ گردشگري جهاني را به خود معطوف داشته است، از جمله استانداردهاي متفاوت سلامت و بهداشت غذايي كه برخي كشورهاي اروپايي را وادار ساخته است كه به شهروندان خود در مورد مسافرت به برخي مقصدها هشدار دهند (Regional Conference for Africa and the Mediterranean 1991).
شماري از ارگان‌هاي سازمان ملل متحد به موضوع‌هاي مرتبط با گردشگري سروكار دارند. همان گونه كه در سطور زير بحث خواهيم كرد، مسأله سوءاستفاده جنسي از كودكان تعدادي از مؤسسات سازمان ملل متحد، از جمله سازمان بين‌المللي كار و يونيسف، را درگير ساخته است. پيامدهاي زيست‌محيطي گردشگري نيز توجه سازمان ملل متحد را، زير عنوان توسعه پايدار، به خود جلب كرده است. سلسله مقالات و جلساتي به موضوع «گردشگري پايدار پرداخته و روش‌هايي را پيشنهاد كرده‌اند كه از طريق آنها دست‌اندركاران صنعت گردشگري بهتر مي‌توانند در ساختارهاي سياستگذاري و ابتكار عمل احتمالي اين صنعت براي حفاظت بيشتر از محيط زيست ادغام شوند. با وجود اين، معلوم نيست كه اين جلسات، كه با شدت و حدت در 1999 برگزار شد، فعاليت‌هاي بعدي يا اقداماتي در جهت مديريت عملي در اين زمينه را تشويق خواهد كرد.

در كل، مديريت فرامليتي گردشگري محدود است. سازمان‌هاي منطقه‌اي موجود به اين مسأله روي آورده‌اند، ولي تقريباً هيچ قدمي در جهت قاعده‌مند ساختن عملي برنداشته‌اند، اين سازمان‌ها بيشتر در بخش جمع‌آوري و نشر اطلاعات فعال بوده‌اند. فقط ساختار به شدت نهادي شده‌ي اتحاد اروپا گام‌هاي مشخص در جهت سياستگذاري برداشته است، با اين حال، حتي اين اقدامات آزمايشي و موقتي است. ماهيت آثار خارجي ميان مرزي تقاضا براي مديريت فرامليتي را محدود مي‌كند و در عوض، نگه داشتن آن [مديريت] در سطح ملي يا زيرملي ابراز اولويت‌هاي گوناگون را امكان‌پذير مي‌سازد. فقط زماني كه صرفه‌جويي‌هاي مقياس فشارهايي قوي براي برقراري همكاري بين‌المللي اعمال مي‌كنند، مثلاً در مورد دولت‌هاي بسيار كوچك كارائيب، ما پيدايش تشكيلات منطقه‌اي فعال را مشاهده مي‌كنيم. بنابراين ملاحظات اقتصادي طبق پيش‌بيني الگوهاي مديريت را شكل‌ مي دهند و ساختارهاي نهادي موجود نيز در اين شكل‌دهي بي‌تأثير نيستند.

گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان
همان طور كه از بحث سطور پيشين نمايان است، مديريت جهاني دربار‌ه‌ي مسائل گردشگري هنوز در مراحل ابتدايي است. مذاكرات موافقت‌نامه عمومي تجارت خدمات، گردشگري را به تعقيب يك بخش خدماتي شناخته است (Mukherigee 1999, 98, WTO 1994) و سازمان‌ گردشگر جهان اقداماتي اندك انجام داده است، ولي در قاعده‌مند ساختن و به نظم درآوردن اين صنعت در سطح جهاني كاري چندان صورت نگرفته است. تنها استثناي اين وضعيت، مورد گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان است كه ارزش بحث كردن دارد و پرسش‌هاي را درباره‌ي پيامدهايي مديريت در اين زمينه مطرح مي‌سازد. اين موضوع احتمال تأثيرگذاري تلاش‌هاي بين‌المللي بر قوانين داخلي را نشان مي‌دهد، آن هم در زماني كه توجه بين‌المللي به موضوع سوءاستفاده جنسي از كودكان بسيار شديد و سازمان‌يافته است و گروه‌هاي فشار موجودند، معهذا، اين موضوع نظريه‌هاي اقتصادي مديريت را زير سؤال مي‌برد. موضوع بررسي شده در اين مقاله تا اين جا همگي ماهيت اقتصادي داشته‌اند، از قبيل بازاريابي، پيامدهاي اقتصادي گردشگري بيش از حد و غيره. گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان، هر چند داراي پيامدهاي اقتصادي است، به دليل پيامدهاي اجتماعي‌اش توجه عمومي را به خود جلب كرده است. يك بررسي از تلاش‌هاي مديريتي در اين زمينه نشان مي‌دهد كه نظريه‌هاي اقتصادي تأثير تبيني اندكي دارند.
به طور خلاصه بايد بگوييم كه الگوي مديريت بدين شكل است: يك موافقت‌نامه جهاني با عنوان ميثاق حقوق كودك وجود دارد كه مي‌توان از آن براي پرداختن به مسأله گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان استفاده كرد. در چند سال گذشته، شماري از دولت‌هاي اعزام‌كننده گردشگر قوانيني را به تصويب رسانده‌اند كه طبق آنها مي‌توان افرادي را كه مرتكب سوءاستفاده جنسي از كودكان شده‌اند پس از بازگشت به كشورشان تحت پيگرد قانوني قرار داد. اين قوانين داراي دامنه‌ي فرامرزي است، زيرا هدف از تصويب آنها تحت تعقيب قرار دادن افرادي است كه در كشورهاي ديگر دست به اعمالي مي‌زنند كه ممكن است در آن كشورها قانوني باشد يا نباشد.
شماري از كشورها نيز در اين زمينه يادداشت‌هاي تفاهم دوجانبه با يكديگر امضاء كرده‌اند. به علاوه، سازمان‌هاي غيردولتي، نيروي اصلي در پس تصويب اين قوانين و رشد فزاينده‌ي اگاهي نسبت به مسأله گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان بوده‌اند. بنابراين، طبقه‌بندي تصوير كلي از نظر مديريت بسيار دشوار است، معهذا وضعيت غالب، وضع قانون در سطح ملي است. با اين حال قانونگذاري دامنه برون مرزي دارد، اغلب بر پايه تقويت تعهدات موافقت‌نامه‌هاي جهاني توجيه مي‌شود. نقش كنشگران خصوصي ـ سازمان‌هاي غيردولتي ـ در توجيه اقدام‌هاي واقعاً انجام گرفته مهم‌تر از كنشگران دولتي است.
بنابراين، گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان مسائل مفهومي دشواري را براي مطالعه مديريت مطرح مي‌كند. چگونه مي‌توان قانون برون مرزي را طبقه‌بندي كرد؟ آيا اين قانونگذاري صرفاً مديريت در سطح ملي است؟ آيا فرق مي‌كند كه اين مديريت در سطح ملي را بتوان تقويت يك ميثاق بين‌المللي دانست؟ چگونه موضوع‌هايي را طبقه‌بندي مي‌كنيم كه مديريت رسمي آنها در سطح دولت قرار دارد، ولي نيروي محرك آنها از سازمان‌هاي غيردولتي نشأت مي‌گيرد؟ بحث ما در اينجا نمي‌تواند به اين پرسش‌ها پاسخ دهد، ولي الگوي مديريت جالب توجه و مهم است و به نظر نمي‌رسد كه با نظريه‌هاي اقتصادي قابل توجيه باشد، و بنابراين در خور مطالعه است.
نگراني در مورد اين مسأله كه گردشگري خودفروشي را تشديد مي‌كند تاريخي بس دراز دارد. اين نگراني‌ها زماني به اوج رسيد كه گردشگري انبوه در آسياي جنوب شرقي در دهه‌هاي 1980 و 1990 رونق فراوان يافت. مسأله به ويژه آزاردهنده، رواج خودفروشي كودكان در تايلند، فيليپين و ساير كشورهاي منطقه بود. براي مثال، با آن كه سازمان‌ بين‌المللي كار از اتخاذ موضع در برابر خودفروشي به طور كلي امتناع مي‌ورزد و در بسياري موارد به قانوني ساختن و قاعده‌مند ساختن آن تمايل دارد، ولي در مقابل خودفروشي كودك موضعي بسيار سخت گرفته است. طبق برآوردها، تايلند بين 30،000 تا 50،000 در 1993 و فيليپين 75000 در 1997 كودك خودفروش داشته‌اند (Anonymous 1998). سازمان بين‌المللي كار گزارشي مهم درباره‌ي خودفروشي در آسياي جنوب شرقي در 1998 منتشر كرد. بر پايه اين گزارش «بخش خودفروشي» در آسيا «عملاً بين‌المللي شده» است زيرا بخش بزرگي از آن را تقاضاي مسافران بين‌المللي اداره مي‌كند (Internatinal Labour Organization 1998, 1). در كنفرانسي در مارس 2000 در فيليپين، كه به مسأله قاچاق انسان براي مقاصد خودفروشي اختصاص يافته بود برآورد كردند كه سالانه 250،000 آسيايي خريد و فروش مي‌شوند (Anonymous 2000).
در فيليپين، وقتي كه فرديناند ماركوس، رئيس جمهور پيشين، در دهه 1970 توسعه صنعت گردشگري را به عنوان يك اولويت درجه يك برگزيد، گردشگري جنسي ظاهر شد. «فاحشه خانه‌ها» مثل قارچ سبز شد و «شمار زنان پذيرايي‌كننده در مانيل كه براي آنان كارت بهداشتي صادر مي‌شد از حدود 1700 در اوايل دهه 1980 به بيش از 7000 در 1986» افزايش يافت (Ofreneo and Ofreneo 1995, 103). اواسط دهه‌ي 1980 يك نقطه عطف بود، زيرا گردشگري جنسي «آن چنان خبرساز شده بود كه اعتراض هماهنگ جمعيت‌هاي زنان را در فيليپين، ژاپن و ساير كشورهاي آسياي جنوب شرقي برانگيخت. در نتيجه افت قابل ملاحظه‌اي در گردشگري جنسي سازمان‌يافته و علني رخ داد و اشكال زيرزميني و پنهان‌تر گردشگري جنسي جاي آن را گرفت» (Ofreneo and Ofreneo, 1998, 103).
تايلند نيز يك روند اوج و سپس افت را در گردش‌هاي سازمان‌دهي شده براي بازديدكنندگان خارجي داشته است (Boonchalask and Guest 1993, 136). تحليل‌گران درباره‌ي سهم گردشگران در ميزان گسترش خودفروشي در تايلند متفق‌القول نيستند. برخي مي‌گويند كه تجارت خودفروشي در اين كشور بسيار بزر‌گ‌تر از آن است كه تقاضاي خارجيان آن را توجيه كند و توجه به گردشگري به عنوان يك عامل، به اين دليل است كه گردشگران خارجي معمولاً متمركز و قابل رؤيت هستند. برخي ديگر از تحليل‌گران استدلال مي‌كنند كه «سياست عمومي مرتبط با خودفروشي با نيم نگاهي به تأثير آن بر ورود گردشگر تدوين و اجرا مي‌شود و نه به بخش بزرگ‌تر تجارت خودفروشي كه پذيراي بازار داخلي است» (Bishop and Robinson 1998, 98). حكومت تايلند به طور كلي در تبليغ براي گردشگري بسيار فعال بوده است و برخي آن را متهم مي‌كنند كه گردشگري جنسي را، با كوچك نشان دادن خطر ايدز، تشويق مي‌كند (Boonchalask; and Guest 1998, 137). با وجود اين، به نظر مي‌آيد كه حكومت تايلند خط‌مشي سخت‌تري را، به خصوص در مورد خودفروشي كودكان، اتخاذ كرده است. در مقابل، برخي از حكومت‌هاي استاني تايلند به حمايت علني حكومتي از گردشگري جنسي ادامه مي‌دهند. اندونزي هم وضعيتي مشابه دارد، كه در آنجا حكومت‌هاي محلي گسترش سالن‌هاي ماساژ، كلوپ‌هاي شبانه و كلوپ‌هاي زنان عريان را به منظور جلب گردشگر ترغيب مي‌كنند (Lim 1998b, 183). در سال‌هاي اخير، كشورهاي بيرون از آسياي جنوب شرقي، از جمله برخي از كشورهاي آمريكاي مركزي و آفريقا، گردشگران سوءاستفاده كننده جنسي از كودكان را به خود جلب كرده‌اند.
اقدامات يك سازمان غيردولتي با عنوان اختصاري اكپات توجه بين‌المللي به مسأله گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان را شدت بخشيده است. اين سازمان كنگره‌هايي را درباره‌ي استثمار جنسي كودكان برگزار كرده است و در مورد اجراي برنامه‌هايي براي پايان دادن به خودفروشي با كشورها همكاري مي‌كند. اكپات گزارش‌هايي منظم درباره‌ي پيشرفت طرح‌هاي ملي در زمينه‌ي متوقف ساختن خودفروشي كودك منتشر مي‌كند (مثلاً نگاه كنيد به (WWW.ecpat. net/ Bluebook/ coRep/ Thailand. Htm. كارهاي اين سازمان، اقدامات سازمان‌هاي ميان‌دولتي را تغذيه مي‌كند. اكپات با موفقيت آگاهي در مورد اين مسأله را افزايش داده و بحث‌هايي را در سطوح بالا برانگيخته است. براي مثال، در جلسه‌اي درباره‌ي توسعه پايدار در يكي از كميسيون‌هاي سازمان ملل متحد در آوريل 1999، وقت بسيار زيادي صرف پرداختن به مسأله گردشگري جنسي (و نيز مسائل زيست محيطي) شد. (United Nations Commission on Sustainable Development 1999).
يكي از موفقيت‌هاي آشكار و اوليه اكپات تصويب قانوني در استراليا براي مجازات استراليايي‌هايي بود كه گردشگري جنسي را تبليغ مي‌كنند يا در آن دخالت دارند. اين قانون، در 1996، ظاهراً به نخستين پيگرد قانوني مردي كه متهم به تبليغ‌ گردشگري جنسي شده بود انجاميد (Hall 1998, 87). مباحثات اين قانون كه با اقدامات اكپات و اثرات بيماري ايدز و نيز اعمال يونيسف برانگيخته شده بود در دهه 1980 آغاز شد. گروه‌هاي درگير در اين مباحثات دولت استراليا وادار كردند تا حوزه‌ي قضايي ملي خود را به استراليايي‌هايي كه در كشورهاي ديگر به «استثمار جنسي فرامليتي» دست مي‌زنند تعميم دهد.
دامنه‌ي فرامرزي قانون پشنهادي پرسش‌هايي را در استراليا برانگيخت. پيشنهاد دهنده‌ي اين لايحه استدلال كرد كه اين قانون «مشاركتي چشمگير در توسعه تمهيدات نهادي بين‌المللي پيرامون حقوق كودكان است» (Hall 1998, 91). بحث درباره‌ي دشواري قابل اجرا بودن اين قانون و جمع‌آوري مدارك و شواهد همچنان ادامه دارد (Parliament of Australia 1994). جالب توجه است كه هيچ نماينده‌اي از سوي صنعت گردشگري در اين مباحثات شركت نكرد. سهم اكپات در تصويب اين قانون چشمگير بود. اين سازمان به مدت چند سال فعاليت‌هاي خود را برا روي سياستمداران استراليا متمركز ساخته بود، و در بسياري از سخنراني‌ها، سخنرانان در پارلمان مستقيماً به اكپات اشاره كرده‌اند.
اين سازمان در كشورهاي ديگر نيز درگير مبارزات مشابهي بوده و دستاوردهاي چشمگيري در تصويب قوانين داشته است. براي مثال، در اكتبر 1999، بيست و چهار كشور قوانيني را به تصويب رساندند تا بتوانند كساني را كه در خارج مرتكب جرايم جنسي بر عليه كودكان مي‌شوند مجازات كنند (International Tribunal for Children’s Right, 68).(8) برخي از كشورها، از جمله استراليا، فرانسه و ايالات متحده آمريكا، طبق همين قوانين افرادي را تحت پيگرد قانوني قرار داده‌اند و در كشورهاي ديگر وضع اجراي اين قوانين روشن نيست. اين قوانين هم افرادي را كه درگير فعاليت جنسي با كودكان مي‌شوند و هم تورگرداناني را كه گردش‌هايي به منظور ارتكاب عمل جنسي به كودكان سازمان مي‌دهند، هدف مي‌گيرد. اين قوانين ملي با دامنه برون‌مرزي كه حاصل تلاش‌هاي سخت و كنفرانس‌هاي بين‌المللي (نظير كنفرانس‌ استكهلم در 1966، نگاه كنيد به: (World Congress against Commercial ********ual Exploitation of Children 1996 است تا امروز تنها واكنش مهم محسوب مي‌شود.
در ايالات متحده آمريكا، تلاش‌هاي بيشتري براي همكاري ارتش و خطوط هوايي مهم در اين مسأله انجام گرفته است. نيروهاي ارتش آمريكا اغلب در مناطقي استقرار مي‌يابند كه خودفروشي كودكان رايج است، و در واقع، كساني اين نيروها را به خاطر تحريك چنين فعاليت‌هايي در وهله اول سرزنش مي‌كنند (Williams 1997, 154). گفت‌وگو با شركت‌هاي خطوط هوايي و اعمال فشار بر آنها بر اين تلاش متمركز شده است كه آنها را قانع كنند قوانين آمريكا را در اين زمينه به مشتريان خود اعلام كنند، و ويدئويي‌ را با هشدار درباره‌ي گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان براي آنها نمايش دهند. طبق قوانين آمريكا كساني كه در خارج از كشور مرتكب جرايم سوءاستفاده جنسي از كودكان شوند پس از بازگشت به آمريكا مي‌توان آنان را تحت پيگرد قانوني قرار داد.
قانونگذاري در سطح ملي اثرگذاري محدودي دارد. به خصوص، مشكلاتي در زمينه جمع‌آوري مدارك و گاهي استرداد افراد براي مجازات بروز كرده است. حل و فصل اين مشكلات مستلزم تعهدات چندجانبه يا همكاري دوجانبه است. تاكنون، با آن كه مباحثات بي‌شماري درباره‌ي سازوكارهاي چندجانبه احتمالي انجام گرفته است، تأكيد عملي بر امضاي يادداشت‌هاي تفاهم دوجانبه بين كشورهاي اعزام‌كننده گردشگر و آن كشورهايي كه در آنها گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان رخ مي‌دهد بوده است. براي مثال، بريتانيا و استراليا هر دو با فيليپين به امضاي يادداشت‌هاي تفاهم رسيده‌اند كه همكاري بين دستگاه‌هاي اجراكننده‌ي قانوني، كمك اقتصادي به فيلپين، كنترل مهاجرت، و ديگر اشكال مشورت‌هاي حكومتي را هموار مي‌سازد. ظاهراً آلمان نيز در پي امضاي قراردادهاي مشابهي است.
سازمان‌هاي غيردولتي، در حالي كه از مشاهده‌ي ظهور اقدامات دوجانبه و ملي خرسند هستند، بر برتري تعهدات منطقه‌اي يا جهاني بالقوه تأكيد مي‌كنند. برنامه‌هايي درباره رفاه كودك اكنون در سطوح منطقه‌اي و جهاني وجود دارد، بنابراين تأكيد بر اين است كه استثمار جنسي نيز در اين برنامه‌ها گنجانده شود. معهذا، نتايج منطقه‌اي تاكنون محدود بوده است. اتحاديه اروپا مدعي است كه اقداماتي را در جهت تحت پيگرد قانوني قرار دادن آن شهرونداني را از اين اتحاديه كه به مقاصد گردشگري سوءاستفاده جنسي از كودكان به خارج سفر مي‌كنند آغاز كرده است. ولي به نظر مي‌رسد اين تلاش‌ها از طريق قوانين ملي انجام مي‌شوند، براي مثال، بريتانيا اعلام كرده است سفر شاهد بازهاي شناخته شده را به كشورهاي مقصد اطلاع خواهد داد.
ميثاق حقوق كودك را در سطح بين‌المللي به عنوان نمونه‌اي مهم از «قانون سخت» كه مستقيماً با استثمار جنسي كودك برخورد مي‌كند تلقي مي‌كنند. مؤسسات سازمان ملل از جمله سازمان بين‌المللي كار، يونيسف و كميسيون حقوق بشر به اصطلاح «قوانين نرم» را در چارچوب برنامه‌هاي ضربتي در دهه‌ي 1990 به اجرا درآورده‌اند. اين تركيب قوانين سخت و نرم توجيه قانون¬گذاري در سطح ملي با دامنه‌ي برون‌مرزي را فراهم سازد، و اثربخشي تلاش‌هاي سازمان‌هاي غيردولتي را در سطح ملي افزايش مي‌دهد. سازمان گردشگري جهاني درباره‌ي اين موضوع كاملاً فعال بوده است، با اين حال تبليغات زيادي در اين مورد به راه نيانداخته است (از يك سازمان به شدت طرفدار گردشگري تعجب‌برانگيز نيست). اينترپول (پليس بين‌المللي)، به كمك گروه‌هايي كه در 1993 براي مطالعه موضوع‌هاي خاص اجراي قانون به وجود آمدند، يك هيأت كاري دائمي در مورد جرايم مرتكب شده عليه خردسالان تشكيل داده است (Muntarbhorn 1995, 5).
پيامدهاي تلاش‌هاي مبارزه با گردشگري سوءاستفاده‌ي جنسي از كودكان براي الگوهاي مديريت كدامند؟ نقش غالب سازمان‌هاي غيردولتي و قانونگذاري در سطح ملي با دامنه‌ي برون مرزي آشكار است. تلاش‌هاي منطقه‌اي اندك است، تلاش‌هاي دوجانبه تاكنون پراكنده بوده‌اند، ولي شايد دارند شتاب بيشتري مي‌يابند. ميثاق‌ها و بيانيه‌هاي جهاني افزايش يافته، و تكيه‌گاهي براي تلاش‌هاي ملي فراهم ساخته‌اند. ولي به نظر نمي‌رسد كه نظريه‌هاي اقتصادي در شكل‌گيري الگوهاي مديريتي تأثير زيادي داشته باشند، بلكه ميزان علاقه و نگراني اجتماعي و توانايي سازماني سازمان‌هاي غيردولتي در شكل دادن به اين الگوها از اهميت بيشتري برخوردارند. شايد، بتوانيم نقشي را براي آثار خارجي شناسايي كنيم، زيرا تقاضاهاي عملي براي به اجرا درآوردن قوانين برون مرزي نيازمند همكاري ميان‌مرزي است. تلاش‌هايي در اين جهت در حال ظهورند و دعوت به تلاش‌هاي بيشتر در اين زمينه در همه جا مشاهده مي‌شود. آيا اين تقاضاهاي عملي سرانجام به شكلي از مديريت فرامليتي بيشتري منجر خواهد شد يا نه پرسشي بي‌جواب باقي مانده است.

نتيجه‌گيري
از اين مرور كوتاه درباره‌ي مديريت در صنعت گردشگري به جمع‌بندي‌هايي رسيده‌ام كه در اين جا بيان مي‌كنم. وقتي با جنبه‌هايي از گردشگري سروكار داريم كه عمدتاً پيامدهاي اقتصادي دارند، نظريه‌هاي اقتصادي كاملاً نقش خود را بازي مي‌كنند. وقتي كه ميزان آثار خارجي ميان مرزي پايين است، به تقاضاي اندك براي مديريت در سطح بين‌المللي مي‌انجامد. وقتي كه آثار خارجي آشكار افزايش مي‌يابد، همان گونه كه در مورد كشتي‌هاي تفريحي در منطقه كارائيب مشاهده كرديم، مديريت بين‌المللي بيشتري ظاهر مي‌شود. آثار خارجي نيز طبق‌ پيش‌بيني در درون دولت‌ها عمل مي‌كنند، زيرا حكومت‌هاي ملي در مقصدهاي بسيار توسعه‌يافته و جاافتاده گاهي مداخله مي‌كنند تا توسعه بيش از حد اين بخش را محدود، و مسأله اقدام جمعي را در ميان مناطق درون كشور حل كنند.
تأثير ناهمگني تقاضاها براي كالاهاي عمومي محلي بر الگوهاي مديريت تأثيري بسيار قوي است. تلاش براي تحميل مديريتي يك شكل بر مقصدهاي گردشگري ناهمگن، چه در درون كشورها و چه در سطح بين‌المللي، به جايي نرسيده است. روابط متقابل جالب توجهي بين ميزان توسعه صنعت گردشگري و ناهمگني وجود دارد، يعني وقتي كه اين صنعت بسيار توسعه يافته است، مثلاً در هاوايي، حتي ميزان اندكي از ناهمگني به تمركززدايي وسيع مي‌انجامد. مي‌توانيم اين تأثير را مرتبط با صرفه‌جويي‌هاي مقياس تفسير كنيم كه ديگر عامل اقتصادي مهم تبيين‌كننده‌ي الگوهاي مديريت است. مقصدهاي كوچك با منابع قليل به منظور تبليغ به احتمال زياد با يكديگر متحد مي‌شوند، مداخله حكومت احتمالاً براي ايجاد زيرساخت‌ها انجام مي‌گيرد. بنابراين، ما نوعي از چرخه‌ي حيات در مديريت صنعت گردشگري را مشاهده مي‌كنيم. در مراحل اوليه توسعه به سرمايه‌گذاري‌هاي كلان نياز است كه صرفه‌جويي‌هاي مقياس چشمگير و مداخله حكومت را در سطح ملي ايجاد مي‌كند. وقتي صنعت گردشگري بيشتر توسعه مي‌يابد و مي‌توان به صرفه‌جويي‌هاي مقياس در سطوح پايين‌تري نائل شد، تمركززدايي معمولاً رخ مي‌دهد؛ اين فرآيند همچنين تقاضاهاي ناهمگني را برآورده مي‌سازند. وقتي كه توسعه گردشگري بسيار شديد است، حكومت ملي ممكن است، به دلايل آثار خارجي، باز هم مداخله كند.
بنابراين نظريه‌هاي اقتصاد مبنايي براي شناخت مديريت جنبه‌هاي اقتصادي گردشگري فراهم مي‌كنند. ولي براي دست يافتن به تصويري كامل از مديريت ما بايد همچنين نهادهاي سياسي داخلي، به ويژه فدراليسم، را مدنظر قرار دهيم. به طور كلي، دولت‌هاي فدرال داراي ساختارهاي مديريتي شديداً تمركززدايي شده در گردشگري هستند. مواردي كه در آنها مديريت در گردشگري با مديريت در نهادهاي سياسي به شدت متفاوت است آن مواردي است كه مديريت گردشگري ناسازگار و كم‌اثر است. به طور كلي، به نظر مي‌رسد كه مديريت جنبه‌هاي اقتصادي گردشگري، تا حدود زيادي، با عوامل كاركردي نظير صرفه‌جويي‌هاي مقياس و ناهمگني قابل تبيين است.
وقتي كه به جنبه‌هاي اجتماعي گردشگري مي‌پردازيم، به نظر مي‌آيد كه اين تصوير پيچيده‌تر مي‌شود و نظريه‌هاي اقتصادي تأثير اندكي در آن دارند. جنبه‌هاي اجتماعي گردشگري كه در اين مقاله مدنظر قرار داديم گردشگري سوءاستفاده‌ي جنسي از كودكان بوده است. ما به الگويي پيچيده و به لحاظ مفهومي چالش‌انگيز، همراه با يك ميثاق جهاني، قانونگذاري در سطح ملي با دامنه‌ي برون‌مرزي، چند قرارداد دوجانبه و فعاليت گسترده‌ي سازمان‌هاي غيردولتي برمي‌خوريم. اين مسأله نشان مي‌دهد كه وقتي تقاضا از سوي كنشگران كاملاً سازمان‌يافته به اندازه كافي قوي باشد، نوعي از مديريت در سطح بين‌المللي در گردشگري امكان‌پذير است. ولي آن شكلي كه اين مديريت به خود مي‌گيرد منحصر به فرد است، و با توسعه آن در طول زمان ارزش مطالعه بيشتري را دارد.

پي‌نوشت‌ها:
1ـ در اين مقاله واژه‌ي governance به صورت غيردقيق آن «مديريت» ترجمه شده است. اين واژه مفهومي تحليلي است كه پرسش‌هايي را درباره‌ي اشكال قدرت و اقتدار، الگوهاي رابطه و حقوق و تعهدات مطرح مي‌كند كه مي‌توانند حاكي از رويكردي خاص به حكومت كردن باشند. امروز اين مفهوم به صورت بسيار آشفته و بي‌قيد و بندي استفاده مي‌شود كه با طيفي از ديدگاه‌هاي نظري و روش‌هاي سياست‌گذاري مرتبط است. ولي آنچه كه از ادبيات مربوط به اين مفهوم مي‌توان يافت معناي «تغيير» است. اين واژه به اصطلاحي مختصر يا به اصطلاح قلم‌انداز مبدل شده است كه براي توصيف مجموعه‌اي خاص از تغييرات به كار مي‌رود. ردز مي‌نويسد: governance به معناي تغييري در معناي حكومت است، يعني فرآيندي جديد از حكومت كردن. يا شرايطي تغييريافته از قاعده‌ي بسامان، يا روشي جديد كه با آن حكومت اداره مي‌شود». (نگاه كنيد به:
64.p 7991, sserP ytisrevinU nepO: mahgnikcuB (ecnanrevoG gnidnatsrednU sedohR. W. A.R
واژه‌ي governance را به فارسي اداره، مديريت و حكومت‌گري نيز ترجمه كرده‌اند/م.
2ـ در اقتصاد، آثار خارجي، هزينه‌ها يا منافعي هستند كه در يك مبادله با در سيستم تبادلات محاسبه نمي‌شوند. براي مثال، وقتي كارخانه‌اي آب رودخانه را آلوده مي‌كند و هزينه‌ي اين آلودگي را ديگران متحمل مي‌شوند، اين پديده، يك اثر خارجي است. واژه‌ي externalities را در فارسي منافع يا هزينه‌هاي فعاليت‌هاي خارجي نيز ترجمه كرده‌اند/م.
3ـ spillover effects، پيامد امري كه بر منافع گروه‌هاي ديگر مردم يا ساير تصميم‌گيرندگان اثر مي‌گذارد/م.
4ـ economies of scale، عامل يا عواملي كه سبب مي‌شوند، هزينه متوسط توليد يك كالا همگام با افزايش توليد آن كاهش يابد. براي مثال، اگر كارخانه‌اي با دو برابر كردن توليد، هزينه‌ها را كمتر از دو برابر افزايش دهد، در اين وضعيت صرفه‌جويي‌هاي مقياس انجام گرفته است. دو نوع صرفه‌جويي‌هاي مقياس وجود دارد: صرفه‌جويي‌هاي داخلي و صرفه‌جويي‌هاي خارجي/م.
5ـ Prisoner’s dilemma، يكي از مفاهيم اصلي نظريه بازي‌هاست. معضل زنداني وضعيتي است كه در آن گزينه‌هايي متعدد در برابر تعدادي از كارگزاران اقتصادي وجود دارد و هر يك از آنان مي‌تواند گزينه‌اي را برگزيند و اگر گروهي عمل كنند احتمالاً رفتار انتخابي متفاوت خواهد بود/م.
6ـ جزاير مالديو موردي ديدني از تلاش حكومت براي ايجاد موازنه بين انگيزه‌هاي اقتصادي و فرهنگي ارائه مي‌كند. حكومت 30 جزيره‌ي بي‌سكنه را براي توسعه گردشگري به ويژه براي گردشگران اروپايي كنار گذاشته و اميدوار است اين راهبرد «ايجاد قلمرو بسته» هم‌ارز خارجي به كشور خواهد آورد و هم از آلودگي جمعيت مسلمانان با آداب و فرهنگ اروپايي جلوگيري خواهد كرد (Richter and Richter 1985, 214).
7ـ يكي از انگيزه‌هاي مديريت در سطح عمومي و ملي به اجرا درآوردن قانون كارتل‌هاست. اگرچه اين انگيزه را در اين مقاله مدنظر قرار نداده‌ام ولي سزاوار توجه بيشتري است. يافتن اين موضوع كه آيا مديريت فرامليتي ممكن است همان انگيزه را داشته باشد يا نه، موضوعي بسيار جالب توجه خواهد بود.
8ـ اين كشورها عبارتند از: استراليا، اتريش، بلژيك، كانادا، چين، دانمارك، فنلاند، فرانسه، آلمان، ايسلند، ايرلند، ايتاليا، ژاپن، هلند، زلاندنو، نروژ، پرتغال، اسپانيا، سوئد، سوئيس، تايوان، تايلند، بريتانيا و ايالات متحده آمريكا.

/**/
۱۱ بازديد
يكي از مهمترين تصميمات بازاريابي ، قيمت گذاري است. قيمت ، نگرش مصرف كننده را نسبت به محصول تعيين مي نمايد و تا حد زيادي بر ساير عوامل  تركيب بازاريابي تأثير مي گذارد.

شركت ها مي توانند يكي از سه نوع استراتژي قيمت گذاري را انتخاب نمايند.اولين استراتژي اين است كه شركت ، محصول خود را به قيمتي معادل قيمت رايج در بازار بفروشد و در مورد شرايط ديگري به جز قيمت ، رقابت نمايند.دنبال نمودن اين استراتژي باعث ممانعت از كاهش قيمت ها به منظور جلب مشتري مي گردد.

دومين استراتژي عبارتست از فروش محصول به قيمتي پايين تر از قيمت رايج در بازار .شركت هايي كه اين استراتژي را دنبال مي كنند سعي در كسب شهرتي در مورد ارزان فروشي دارند . چنين شركت هايي براي موفق شدن نياز به اطمينان در اين مورد دارند كه تقاضا داراي كشش است .در غير اين صورت سود اينگونه شركتها به بهاي زيان شركتهاي رقيب بدست آمده و جنگ قيمت ها آغاز مي گردد.اين استراتژي اگر با خذف خدمات همراه باشد موفق تر است .

سومين استراتژي عبارتست از قيمت گذاري محصولات به نرخي بالاتر از بازار صورت گيرد. دنبال نمودن اين استراتژي بايد همراه با ارائه بهترين خدمات و مشخصات محصول باشد تا قيمت بالاتر را در نظر مشتري موجه جلوه دهد . چنين استراتژي بر كيفيت تأكيد دارد كه بسياري از مصرف كنندگان آن را تابعي از قيمت مي دانند و سود بيشتري نصيب توليد كنندگان مي نمايد.همچنين پول بيشتري رابراي فعاليتهاي پيشبرد فروش ، فراهم  و ارائه خدمات  بهتري را امكانپذير مي سازد.اگر چه قيمت بالاي محصول موجب افزايش هزينه ها گشته و انتخاب كالا ياخدمت جانشيني را تشويق مي كند مع الوصف شركت هاي ،گردشگري بسياري از اين استراتژي استفاده نموده اند.

بعضي از شركتها دو يا سه استراتژي قيمت گذاري را به منظور جذب مصرف كنندگان در قسمت هاي مختلف بازار دنبال مي نمايند . در دهه اخير صنعت تسهيلات اقامتي از روش مذكور استفاده نموده است.

عوامل موثر بر سياست هاي قيمت گذاري

مدير بازاريابي گردشگري مي بايست عوامل زير را كه بر سياست هاي قيمت گذاري تأثير دارد ، مورد ملاحظه قرار دهد.

1-كيفيت كالا

كيفيت كالا رابطه « قيمت ـ ارزش » را تعيين مي نمايد. پر واضح است كالايي را كه مزاياي بيشتري داشته و نياز مصرف كننده را در مقايسه با كالاي رقيب بيشتر ارضاءنمايد ميتوان به قيمت بالاتر به بازار عرضه نمود.

2- وجه تمايز كالا

يك كالاي استاندارد بدون هيچ گونه وجه تمايز فرصتي را براي كنترل قيمت ارائه نمي نمايد در حاليكه يك كالاي جديد و متفاوت را مي توان به قيمت بالاتر به بازار عرضه كرد.

3- وسعت رقابت

قيمت گذاري كالاي مشابه با كالاي رقبا مي بايست با توجه به قيمت آن كالاها انجام گيرد. قيمت كالا تاحد زيادي موقعيت آن را در بازار تعيين مي نمايد.

4-روش توزيع

قيمت كالا مي بايست شامل حاشيه سود مناسبي براي گردانندگان تورها ، نمايندگان مؤسسات مسافرتي و يا فروشندگان شركت باشد .

5- خصوصيات بازار

لازم است كه نوع و تعداد مصرف كنندگان احتمالي را مورد توجه قرار دهيم.اگر تعداد مصرف كنندگان كم باشد ، قيمت مي بايست به ميزاني تعيين گردد كه تعداد كم مصرف كنندگان را جبران نمايد. اگر چه مي بايست قدرت خريد و عادات خريد مصرف كنندگان را مد نظر داشت .

6-هزينه كالا و خدمت

واضح است كه قيمت مي بايست در دراز مدت بيشتر از هزينه ها باشد.در قيمت گذاري بايستي از هزينه ها و شرايط بازار به عنوان راهنما استفاده نمود.

7- هزينه توزيع

در قيمت گذاري مي بايست هزينه هاي توزيع را نيز در نظر گرفت .متأسفانه در اكثر موارد تخمين اين هزينه ها مشكل تر از ساير هزينه ها است.

8-حاشيه سود مطلوب

حاشيه سودي كه در قيمت كالاها منظور مي گردد مي بايست بيش از سود ناشي از ساير سرمايه گذاري ها باشد تا، ريسك اينگونه فعاليتها را جبران نمايد.

9- فصلي بودن

اكثر كالاها يا خدمات گردشگري فصلي هستند و علت آن ناشي از الگوهاي سال تحصيلي و عادت به تعطيلات رفتن است. در نتيجه جنبه هاي فصلي بودن بايد در قيمت گذاري ملحوظ گردد.

10- قيمت هاي مخصوص پيشبرد فروش

استراتژي خوب در اكثر مواقع عبارتست از ارائه قيمت هايي براي معرفي محصول .اين استراتژي مي بايست به دقت برنامه ريزي گردد تا به مقصود برسد.

11- ملاحظات رواني

معمولا قيمت هايي كه به 9 ختم مي گردد از قبيل 19 ، 99 ، 9/29 تأثير مثبت بر مصرف كنندگان دارد و باعث مي گردد كه آنان به طور مساعد پاسخ دهند.لذا در قيمت گذاري كالاها مي بايست اين گونه ملاحظات رواني در نظر گرفته شود.

12- قيمت گذاري در بالاترين حد

متداول ترين فلسفه هاي معمول در قيمت گذاري كالاها يا خدمات عبارت از قيمت گذاري در بالاترين حد و قيمت گذاري به منظور نفوذ در بازار است.در استراتژي قيمت گذاري در بالاترين حد ، قيمت كالا در بالاترين حد ممكن تعيين مي گردد و تلاش به منظور جذب كل بازار صورت نمي گيرد بلكه تنها قسمت پر در آمد بازار ، مد نظر است.هدف از اين استراتژي ، فروش كالا به بالاترين قيمت در حد ممكن است، لكن پس از مدتي فروشنده مي بايست يا به علت مقاومت مصرف كنندگان و يا رقابت مستقيم از طرف ساير توليدكنندگان قيمت خود را كاهش دهد.اين استراتژي هنگامي مناسب است كه كالا يا خدمت مشخصات ذيل را داشته باشد:

الف- بدون كشش بودن قيمت

ب- عدم وجود جانشين نزديك

ج- كشش زياد فعاليتهاي پيشبرد فروش

د- وجود بخشهاي متمايز بازار از نظر قيمت

 13- قيمت گذاري به منظور نفوذ در بازار

اين استراتژي عكس روش مذكور است و فروشنده سعي در كاهش قيمت تا حد ممكن به منظور نفوذ در بازار دارد .قيمت پايين كالا باعث مي گردد كه طبقات مختلف امكان ابتياع آن را داشته باشندكه در اين صورت فروشندگان سهم وسيعي از بازار را به خود اختصاص خواهند داد.هنگامي كه از اين استراتژي استفاده مي گردد  قيمت تعيين شده به صورت قيمت دائمي در ميايد و باعث مي شود كه هزينه هاي ثابت ديرتر تأمين شده  و حجم توليد براي رسيدن به نقطه سر به سر افزايش يابد.اين استراتژي در صورت وجود عامل ذيل توصيه مي گردد.

الف- كشش زياد قيمت

ب- صرفه جويي ناشي از حجم زياد توليد(صرفه جويي هاي ناشي از توليد در مقياس زياد)

ج- محصول به سهولت در الگوهاي خريد مصرف كننده قرار گيرد.

 ماخذ :