مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

مركز خط توليد دستگاه تصفيه روغن سوخته موتور

۵ بازديد

بازايابي گردشگري

استراتژي هايي كه بوسيله تورگردان استفاده مي شود براي ارتباط داشتن با عموم است و بر روي ماهيت خدمات تأكيد مي كند . بنابراين هر دو نوع هم فرآيند بازاريابي و هم مشتري به صورت متفاوتي در گردشگري عمل مي كنند. در بازاريابي گردشگري ، بازارياب بايد دو بعد را در نظر داشته باشد در وهله اول رضايت ساكنان محلي از كسب سود از جريان گردشگري و در بعد دوم حاصل شدن رضايت از تجربه گردشگري ، از سوي بازديدكنندگان مي باشد. از اين رو بازاريابي گردشگري وابسته به « نه P» مي باشد كه در زير به ان مي پردازيم. در واقع درس بازايابي گردشگري بر محور آموزش اين « نه P» استوار است.

1 ـ  قيمت (Price) : مشخص كردن قيمت خدمات/ محصول از عملكردهاي بازاريابي است . زيرا رفاه مالي يك شركت به اندازه فاكتورهاي كيفيتي و رقابتي در محصول / خدمات تاثير گذار است . قيمت گذاري شامل شرايط مورد فروش از قبيل در دسترس بودن يا اعتبار داشتن براي مشتري مي باشد.

2 ـ محصول( Product ):  عبارت است از تركيب خدمات و سرويس كه يك شركت پيشنهاد مي كند، آن چه كه به مشتري براي خريد پيشنهاد مي شود. بنابراين تركيب خدمت/ محصول براي تصوير يك شركت يا عملكرد بازاريابي حياتي است.

 3 ـ مكان (Place):  مكان جايي است كه مشتري قادر باشد در ان محصول عرضه شده را مصرف نمايد.در تور از انواع متفاوت و زيادي از واسطه گران براي رزروكردن يا پرداخت كردن براي خدمات گردشگري استفاده مي شود، از قبيل كارگزاران سفر و كلي فروشان، بدون واسطه گران اين فرآيند براي مشتري سخت و طاقت فرسا خواهد بود. يك اتوبوس مدرن تور نمي تواند هر مسافري را از خانه اش سوار كند همانطوري كه يك بوئينگ 717 نمي تواند از مقابل هر خيابان مورد نظر مسافر پرواز كند. خدمات گردشگري بايد براي رزرو و پرداخت به آساني دسترس باشد زيرا توزيع واقعي حمل و نقل غير قابل انعطاف است.

4 ـ  تبليغات و آگهي (Promotion ): تبليغات به همه سطوح ارتباطي با مشتري به منظور افزايش نتيجه فروش خدمات / محصولات اشاره دارد . تبليغ در معناي گسترده تركيب ارتباط را نمايش مي دهد.

5 ـ مشاركت (Partnership) :  يك عامل سفر در يك جزيره هم وابسته به عوامل ديگر سفر است . بنابراين مهم است كه طرح ريزي شود در چندين كاري، لازم است كه اكثر سازمان ها با توجه به شراكت خود در زمينه بازاريابي مشاركت داشته باشند.

6 ـ بسته بندي (Packaging) :  مشاركت مفهوم بسته بندي را پيش مي آورد زيرا عوامل چندين سفر مورد نظر با هم ديگر فروخته مي شود تحت يك قيمت، و همه نوع سفر را با هيجان تر و ترغيب كننده تر مي سازد تهيه كنندگان عامل سفر اين اجازه را به كارگزاران سفر و تور گردان ها مي دهند هرچند كه در راه هاي متفاوت، عوامل با همديگر بسته بندي مي شود، تحت يك قيمت فروخته مي شود، و به عنوان واسطه گران عمل مي كنند، و براي همه خدمات شان يك هزينه دريافت مي كنند.

7 ـ موقعيت يا جايگاه (Positioning): هرتور و شركت مسافرتي در وقت اضافي موقعيت مطلوب را بر پا مي كند يا يك ارتباط با ارزش از سطح قيمت كه بوسيله مشتريان به يك شكل متبوع بايد نگريسته شود . بهترين جايگاه براي يك تور گردان بدست آوري بازار (بازارهاي) هدف است.

8 ـ برنامه ريزي (Programming) :  برنامه ريزي به طور مفهومي شبيه بسته بندي است. در برنامه ريزي، بازارياب تلاش مي كند كه نمايش (حد محصولش را به عنوان جزء سازده ولازم در هر نمايش منظم از فعاليت ها يا تنوع خدمات كه در يك مقصد پيشنهاد شده است بازارياب بسته بندي نمي كند رده يا بيشتر از محصول را سفر را تحت يك قيمت مي فروشد) . اما نمايش دادن يك محصول خدمات در يك روشنايي متبوع جزئي از نمايش منظم خدمات است . مثال واضح در مورد بروشورهاي هتل است كه نشان مي دهد در نزديكي آن يك زمين گلف وجود دارد اما مالك آن نيست.

9 ـ مردم(People):  مردم براي هر خدمتي مكانيسم محموله هستند . بدون مردم خوب، خدمات، پست و نامرغوب خواهد بود .بدون مردم، خدمت هم نمي تواند ارائه شود . بنابراين ، كارفرمايان در صنعت خدمات مهمترين امتياز را دارند.

 


۸ بازديد

برنامه ريزي گردشگري در شهر و منطقه

 

امروزه هدف از برنامه ريزي گردشگري ، ضرورت ايجاد طرح ( خلق نقشه هايي از اعمال ذهن براي رسيدن به يك آينده قابل پيش بيني و به انجام رسيدن  اين اعمال ذهني است ) و برنامه ريزي پايدار براي جلوگيري از اثرات مخرب فعاليت هاي گردشگري بر روي محيط ها و مناطق گردشگري ( شهرها ، روستاها و ... )  به دليل تجاري كردن مناظر و چشم اندازهاي طبيعي و جاذبه ها ي انساني و ترس از گذشته و عدم فهم درست از برنامه ريزي از يك طرف مي باشد و ديگر اينكه  اگر چه فعاليت هاي گردشگري به اهداف و اثرات اقتصادي بهتر دستيابي پيدا كرده ، لذا آن اهداف بايد براي رضايت مندي گردشگران و ارتقاء كيفي رفاه و زندگي جوامع محلي ( ساكنين ) و بشري بكار گرفته شود.گان ( Gunn ) در كتاب ( Tourism planning ) به منظور تبيين بيشتر برنامه ريزي گردشگري ، آن را در چهار گروه اصلي تقسيم كرده است كه در ذيل به شرح آنها مي پردازيم :

1 ـ  بخش تجاري

هر هتلدار و رستوراندار براي توسعه آينده و عملكرد گردشگري برنامه ريزي مي كند . يك سرمايه گذار جديد دنبال بهترين موقعيت از نظر مكاني مي گردد . عوامل مكاني در رابطه با زمينه هاي ديگر تجاري ، اندازه ، قيمت زمين فقط برخي از عوامل هستند كه موقعيت تجاري آينده را تحت تأثير قرار مي دهند . يك وظيفه مداوم اين اصناف بعد از تأسيس ، برنامه ريزي و طراحي محصولات ، خدمات و سطح كيفيت براي پيوستن به بخش بازار گردشگري است . برنامه ريزان و طراحان اصلي مالكان(صاحبان هتلها، رستورانداران و ...) و مديران هستند . گروه اصلي تجارت خدمات گردشگري اغلب به نام « صنعت مهمان نوازي » ناميده مي شود.  بهر حال دلايل زيادي مبني بر اينكه چرا بخش تجاري گردشگري متناسب با تعريف صنعت نيست، وجود دارد .

گردشگري فقط يك محصول خاص( مثل اتومبيل) توليد نمي كند ؛ گردشگري شامل انبوهي از محصولات مي شود . محصولات گردشگري ـ  تجارب ديدار كنندگان ، رضايت مندي آنها كاملاً با محصولاتي كه در صنعت توليد مي كند در تضاد است . خدمات حمل و نقل ، سيستم توزيع گردشگري ، بازارها را به سوي محصولات در مقصد حركت مي دهد . اين امر كاملاً عكس محصولات توليد شده اي كه در بازارها توزيع مي شوند است . اين واقعيت ، يعني اهميت مقصد، استراتژي هاي برنامه ريزي كاملاً متفاوتي را در مقايسه با صنايع توليد كننده مي طلبد . موقعيت كارخانه ها در برابر بازارهاي محصولات اهميت چنداني ندارند ، اما موقعيت هاي مقصد در جهت برآوردن نيازهاي بازار گردشگري از اهميت بسزايي برخوردارند .

همه مكان هاي تفريحي و گردشگري ممكن است داراي خصوصيات مشابهي باشند اما بخاطر منحصر به فرد بودن هر كدام از آنها ، مردم به آنجا مسافرت مي كنند . تمايزات مكانها ، موقعيت هاي مختلف ، الگوهاي توسعه اي ، تاريخ ، تنوع قومي ، سنت ها و ... وجود دارد كه برنامه ريزان موظفند هر كدام از اين كيفيتها و ويژگيهاي بخصوص را كشف و آنها را متمايز نمايند و براي توسعه اين ويژگي هاي خاص كه مطلوب بازارهاي گردشگري مي باشند ، برنامه ريزي كنند .

محصولات و توليدات گردشگري بسيار فاسد شدني تر از محصولات صنايع است. به عنوان مثال اگر كارخانه اي توليد كننده لباس بچه، متوجه شود كه بازار هدف آن، سالخورده شده است ، محصولاتش را به جامعه و مردم ديگري با نرخ مواليد بالاتر توزيع خواهد كرد ؛ اما سرمايه گذار گردشگري كه سرمايه اش را در يك هتل ، بندرگاه و يا پارك بكار گرفته است ، چنانچه بازار گردشگري، قصد عزيمت به جاي ديگري را داشته ، مسلماً اگر كار جابجايي سرمايه غير ممكن نباشد ، هزينه انتقال فيزيكي تسهيلات آن بسيار بالا خواهد بود. در واقع كار گردشگري و امور مربوط به آن بسيار پيچيده و مستلزم گروه كثيري وتركيب متفاوتي از تصميم گيرندگان را مي طلبد تا در مرحله طراحي نه تنها منافع بالقوه بلكه تأثيرات فراوان بر تصميمات خود را در اقامت با محيط پيرامون گردشگري و در ارتباط با ديگر مشاغل و نيز در زير ساختار اجتماعي جامعه در نظر بگيرند.

2- بخش عمومي به عنوان برنامه ريزان گردشگري

با وجود اينكه گردشگري يك صنعت است اما فقط با بخش تجاري احاطه شده است ؛ همچنين توسط گروه و بخش ديگري به نام بخش عمومي، اداره و رشد مي يابد . عموماً اولين نقش و وظيفه دولت،سرپرستي ، تصويب و اجراي قانون ، نظم و آمادگي براي دفاع و انتظامي مي باشد. به هر حال بيشتر كشورها براي گردشگري جايگاه و نقش خيلي مهمتري از نظم و مقررات در نظر گرفته اند . در اكثر كشورها ارتفاء گردشگري و بازاريابي يكي از وظايف دولت است . سالانه ميليون ها دلار صرف جذب گردشگران و بازديد كنندگان در كشورشان مي كنند . در تمام جهان ، دولت ها جذابيت هاي زيادي را مانند موزه ها ، مكان هاي باستاني ، ساخت هتل ها ، پارك هاي ملي و ... براي جذب گردشگر انجام مي دهند . بخش دولتي بيشتر زير ساخت هايي ،مانند منابع آب ، دفع فاضلاب، پليس ، آتش نشاني ، روشنايي خيابانها ، نيروگاه ها و ... را كه گردشگري به آنها وابسته است در اختيار دارد و آنها را مديريت مي كند .

اگر چه عوامل دولتي ممكن است ابتدا براي ساكنين بومي سياستگذاري وبرنامه ريزي كنند ، اما اين خدمات شهري براي گردشگران اهميت حياتي دارند . برخي از مناطق و تفريحگاهها خيلي براي گردشگران شناخته شده نيستند ؛ برنامه ريزي شهر به طور رسمي ، كد گذاري و منطقه بندي و يا چگونگي پيشرفت و توسعه گردشگري در ارتباط و عملكرد دولت بر روي برنامه ريزي گردشگري و توسعه آن مانند تصميمات بخش تجاري، ضروري است .

3- بخش غير انتفاعي به عنوان برنامه ريزان

سازمان هاي غير انتفاعي به عنوان بخش توسعه و طراحي اوليه از اهميت زيادي برخوردار هستند ؛ در همه جاي دنيا سازمان هاي داوطلب توسعه زيادي را در بخش گردشگري ايجاد مي نمايند . اكثر سازمان ها مثل بهداشت ، سازمان ها و نهادهاي ديني ، مذهبي ، تفريحي و سرگرمي ، تاريخي ، قومي و قبيله اي ، شغلي و حرفه اي ، باستان شناسي و طراحي سازمان هاي جوانان مكان ها و خدماتي را براي گردشگران تهيه و اداره مي كنند . در سال هاي اخير به جهت پيشرفت و گسترش و حمايت سازمان هاي غير انتفاعي ، تعداد جاذبه هاي طبيعي و فرهنگي افزايش يافته است . جوامع تاريخي و قديمي ارزش حفظ مناطق خود را فهميده اند و در كنار محافظت از بناها و مكانهاي تاريخي ـ  فرهنگي خود ، فضاها و ساختمان هايي را با سليقه گردشگران ساخته و پرداخته اند . بخش هاي غير رسمي مانند خانوارها و گروههاي داوطلب نيز نقش عمده اي در گسترش گردشگري بخصوص در گسترش و رشد ييلاق ها دارند به جاي دعوت از شركت هاي چند مليتي براي سرمايه گذاري مي توان از استعدادهاي محلي در شكوفايي گردشگري محلي كمك گرفت و از آنجاييكه هدف بيشتر آنها ايده آل خواهي است تا سود جويي، لذا از توسعه گردشگري ، منافع فرهنگي غير انتفاعي فراواني عايد مي شوند . اگر چه قوانين متنوع هستند ؛ اما بخش غير انتفاعي عموماً بخشي است كه در آن هزينه هايي بايد براي خدمات و محصولات در نظر گرفته شود ، اما ماليات بايد جزء هزينه هاي سرمايه اي محسوب شوند نه جزء سرمايه گذاري ها ؛ جاذبه هاي غير انتفاعي معمولاً مالياتي را از كمك ها و اعانات ، مجوزهاي صادره و مجوزهاي بنيادي دريافت مي كنند .

4- مشاورين حرفه اي

امروزه چندين گونه متخصص و كارشناس در برنامه ريزي گردشگري فعاليت مي كنند . آنها نقش سرمايه گذاري يا  مديريت را برعهده ندارند ، بنابراين برنامه ها و اطلاعات بدون غرض و عاري از تعقيب در اختيار برنامه ريزان و مديران مي گذارند . هيچ گروه ديگري به اندازه آنها نمي تواند در برنامه ريزي مؤثر واقع شود . اولين گروه كه همه به نوعي با آنها آشنا هستند معماران ساختماني مي باشند . پروژه هاي آنها به طور جهانشمول مانند هتل ها ، تفريح گاهها ، رستورانها ، استراحتگاهها ، جاذبه ها ، بناهاي يادبود ، پايانه هاي فرودگاهي ، تئاترها ، ميدانها و ... در همه جا فراوان يافت مي شوند . فرآيند معمولي طراحي از مشورت با مالكين ، گسترش برنامه طراحي ، خلق و طراحي ،سازه ، كامل كردن طراحي ها و ساخت جزئيات و نوشتن قرار داد ساخت شروع مي شود . معماران هم در بخش خصوصي و هم در بخش عمومي يافت مي شوند . بعد از معماران ساختماني ؛ معماران محطه ساز يا طراحان زمين ( شهر ساز ) هستند كه بسيار كار آنها به هم مرتبط است . آنها كارشناس زمين و مكان هستند . پروژه هاي آنها آميخته اي از استعدادشان و درك آنها از منابع زمين و استفاده آن از اين منابع است . گردشگري به طور عمده تحت تأثير كار اين گروه مي باشد . كه كارشان شامل طراحي مكاني اقامتگاهها ، بندرگاهها ، جاده ها ، مرمّت بناهاي تاريخي و برنامه هاي شهري و اجتماعي مي باشد . بيشتر پاركها در تمام نقاط جهان توسط اين گروه طراحي مي شوند . اين گروه از معماران ،كارشان با مشورت با مشتري و پيروي از تجزيه و تحليل نظرات كلي و جزئي آنها، برداشت و برنامۀ ساخت و طراحي نهايي را رائه مي دهند . آنها همينطور در عملكرد خصوصي و عمومي نيز شركت داده مي شوند .

محدوده و زمينه كار برنامه ريزي شهري ، فراهم كردن راهنمايي در خدمات ، خدمات شهري ، حمل و نقل و كاربري و استفاده زمين براي جامعه است . اغلب اين كار، مبناي منطقه بندي و قوانين قرار گرفته است . نقش آن نخست بر روي ساكنين محلي مي باشد ، چون درآمد حاصل از ماليات محلي صرف فعاليتهايشان مي شود . برنامه ريزي براي استفاده گردشگران و بازديد كنندگان هنوز يك فعاليت عمده نيست ، اما فرصت هاي زيادي براي فراهم كردن تركيبي بهينه و ارزشمند از استفاده گردشگران و ساكنان محلي ( بوميان ) وجود دارد .

مهندسين راه و ساختمان طرح ها وجزئيات پروژه هايي مانند پل ها ، اسكله ها ، فرودگاهها ، سواحل ، سيستم آب و فاضلاب و ...  كه مربوط به گردشگري است را آماه مي كنند .

تغيير عمده در بين اين كارشناسان در مورد گردشگري در تشريك مساعي آنها به عنوان تيم ها و گروههاي تخصصي است ، بيشتر افراد خبره به منظور دستيابي به تركيب لازم براي پروژه هاي خدمات معماران ، طراحان زمين ، مهندسين و افراد ديگر را با همديگر تركيب مي كنند . اغلب از متخصصين ديگر از جمله كارشناسان تاريخ ، باستان شناسان ، متخصصين زندگي حيوانات وحشي ، جنگلبانان ، طراحان و ... استفاده مي كنند .

از آنجا كه دانشگاه ها در برنامه ريزي درسي خود گردشگري را نيز گنجانده اند ، محققين و استادان راهنما در برنامه ريزهاي گردشگري، طرف مشورت قرار مي گيرند . آنها اغلب پيش زمينه هاي تركيبي از يك سري اصول مانند جنگل داري پارك ها ، تاريخ ، معماري و شهرسازي ، برنامه ريزي ، مردم شناسي ، اقتصاد ، بازاريابي و ... دارند . آنها چون طرف هيچ سودي محسوب نمي باشند لذا مي توانند واقعي تر عمل كنند. نهايتاً نقش مهم مردم بايد به كار خبرگان و متخصصين برنامه ريزي و طراحي اضافه شود . با رشد جهاني گردشگري ، گرايش مردم عامه با ارزش تر شده است . تجربه سفرهاي شخصي اين افراد غير متخصص يكي از داده هاي با ارزش براي هدايت و جهت دادن رشد فيزيكي ، تأثير محيطي و كيفيت خدمات گردشگري است .


۲۸ بازديد

گردشگر و زائر

 

زائر (Pilgrim) به افرادي اطلاق مي گردد كه با انگيزه هاي فقط مذهبي (سفرهاي تك منظوره) سفر مي كند.اين افراد مؤمنين و معتقدين مذهبي هستند كه به اماكن مقدسه براي انجام فرايض ديني ـ  مذهبي، قربت به خدا ، زيارت قبور امامان و رهبران مذهبي ،شفاعت ،اداء نذر ،ثواب ،شفا ،پاك شدن از گناه و نظير اينها بر اساس آموزه هاي ديني ـ مذهبي كه آموخته اند اقدام به به مسافرت مي نمايند ؛ اما گردشگران مذهبي(Religious Tourism)، ديداركنندگاني هستند كه در مراسم و زيارت قبور پيامبران ،امامان و رهبران ديني ـ مذهبي،فعاليتهاي مذهبي و نظير اينها شركت مي جويند و نيزازديگرمكان هاي گردشگري هم ديدن مي كنند.درواقع گردشگران مذهبي مسافرين وديدار كنندگاني هستند كه همزمان با انگيزه هاي مذهبي اوليه ، انگيزه هاي ديگر كه ممكن است براي انواع گردشگري عادي باشد در هم مي آميزد، و اهداف سفر آنها چند منظوره و چند نقشي يا چندكاركردي[1]  با اولويت مذهبي است.

به هر حال زائر وگردشگر مذهبي داراي مشتركاتي همچون سفري موقت و داوطلبانه از منطقه سكونت دائمي خود به مكاني ديگر ، متاثر از عقايد مذهبي و وجود حقايق جمعي ،عدم تبعيت از اوقات فراغت و شكست شيوه روزمره زندگي( تبعيت از ايام خاص مذهبي )، كاركرد ، اثرات و تشابهات اقتصادي ،تأثيرات اجتماعي و فضايي بر محيط و كالبد شهر و نظير اينها دارد ؛ و معمولاً اين سفرها توسط هيات هاي مذهبي سازماندهي مي گردد. از طرف ديگر تفاوت عمده زيارت با گردشگري مذهبي در انگيزه و نهاد وجودي آن دو نهفته است. گردشگري مذهبي از فرصت ها استفاده مي كند و به ديدن مكان هاي ديگر فرهنگي ـ تفريحي مي رود ، اما زائر، تمام وقت خود را در مكان مقدسه صرف اعمال و ديدن مذهبي ـ ديني مي كند و هدف مسافرت آن ،از معنويت دروني آن سرچشمه مي گيرد و سعي در ارتقاء اعمال مذهبي، ديني، پيمان هاي پيشين، شكر نعمت رسيده از طرف خدا ، شركت در مراسم مذهبي مهم وغيره دارد. زائر خود را يك گردشگر محسوب نمي كند و حتي اگر از امكانات رفاهي گردشگري هم استفاده كند ، رفتار او مشابه يك گردشگر نيست .

 هنگامي كه عنصر جذب گردشگر مربوط به بناي يادبود، مقبره يا گونه اي از ميراث فرهنگي با ماهيتي مذهبي (مسجد،كليسا،ديرو000)است ، ما معمولاً با گردشگران در فضاي مذهبي مواجه خواهيم بود؛ لذا  اينگونه گردش ها با هدفي فكري ، براي درك پديده مذهبي يا بطور معمولتر لذت بردن از عناصر هنري و زيبا شناختي مي باشند .از جمله نمودها گردشگري از نوع گردشگري فرهنگي(Culture Tourism) است. از آنجا كه مذهب عامل و مسئول اكثر ميراث هاي معماري ، هنري به وجود آمده توسط انسان ها در طي قرون گذشته است ، لذا تعجب آور نيست كه قسمت اعظم گردشگري فرهنگي را بايد به عنوان گردشگري در فضاي مذهبي(گردشگري مذهبي ـ  فرهنگي)دسته بندي كنيم .بر اين اساس به طور كلي بايد گفت كه گردشگري فرهنگي نقطه صفر(گردشگري كه تمام دستاوردهاي مادي وغير مادي ،مذهبي و غير مذهبي بشررا در طول تاريخ در دل خود دارد )  به طرف گردشگري مذهبي ارتقاء يافته و نقطه اوج و نهايي آن به تقدس و زيارت ختم مي شود.


[1]- multifunctional


۹ بازديد

تاريخچه هتلداري1

هتل داري به صورت امروزي نتيجه قرنها رشد فرهنگي واجتماعي است اين صنعت شايد يكي از قديميترين تلاشهاي تجاري در جهان باشد بطوريكه قدمت مسافرخانه ها به شش قرن قبل از ميلاد مسيح ميرسد . توسعه صنعت هتلداري متاثر از تغييرات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي در جامعه بوده ، و اولين مسافران آن دوران را بيشتر تجار و جنگجويان تشكيل مي دادند . از زماني كه نياز به مسافرت باعث اختراع چرخ و گاري گرديد اداره قديمي ترين مسافرخانه ها كاري بي درد سر نبود ولي با اين وجود توسط بعضي از خانواده ها انجام مي گرفت و آنان به تخصيص يك اتاق به مسافران جهت خواب و تهيه مواد غذايي مختصر ولي سالم و گوارا همراه با نوشيدني و حتي دادن اصطبل و امكانات مربوطه از مهمانان پذيرايي مي كردند، پذيرايي معمولاً توسط همسر يا دختر مهماندار انجام مي گرفت و كليه وسايل پخت و پز و آسايش و تفريح توسط زن و شوهر و خانواده اش فراهم مي گرديد .

 در قرن سوم ميلادي امپراتور روم جاده اي سنگ فرش در سرتاسر اروپا و به آسياي صغير را بنا نهاد و براي راحتي مسافران از اسپانيا تا تركيه در كنار جاده هاي اصلي اقامتگاههاي زنجيره اي احداث كرد . اين وضعيت كم و بيش براي صدها سال ادامه داشت تا اينكه ظهور انقلاب صنعتي در سالهاي 1700 ميلادي در انگلستان موجب پديدار شدن ايده هاي جديد و در نتيجه پيشرفت كار مسافرخانه ها و مسافرخانه داري گرديد . توسعه راه آهن ، اختراع كشتي بخار و توسعه خطوط كشتي راني به مسافرت اهميت بيشتري اعطاء نمود انقلاب صنعتي علاوه بر مسافرتهاي دولتمردان و سفرهاي تفريحي به مسافرتهاي شغلي نيز رونق بسيار بخشيد و بهمين دليل نياز ارائه به سرويس بهتر وسريعتر احساس ميشد ، تا اينكه قدمهاي اوليه براي تشكيل هتلداري به شكل امروزي توسط ملل اروپايي خصوصاً سوئيسي ها برداشته شد و اين صنعت متحول گرديد .

مسافرخانه هاي اوليه در اروپا و جايي كه بازرگانان و سربازان شب را در آنجا مي گذراندند براي اشراف نامناسب بود و بهمين علت بناهاي لوكس ومجللي با اتاقهاي مشخص و امكانات مناسب جهت رعايت بهداشت فردي براي اشراف ساخته شد . اين اقامتگاههاي جديد و زيبا تحت عنوان «هتل» كه كلمه ايست فرانسوي ناميده مي شود . رشد واقعي صنعت هتلداري در امريكا با افتتاح سيتي هتل[1]در شهر بندري و شلوغ نيويورك با جمعيتي حدود 30000 نفر در سال 1794 ميلادي آغاز شد. اين اولين ساختماني بود كه مخصوص يك هتل ساخته و آماده گرديد . ساخت اين هتل با 73 اتاق باعث رقابت شديد بين شهرهاي مختلف براي ساختن هتل هاي راحت و زيبا گرديد . از آن جمله مي توان سيتي هتل شماره 2 در بالتيمور، سن شن هاوس در فيلا دلفيا ، آدلفي ، هتل در نيويورك را نام برد بهمين ترتيب تعدادي از بهترين هتلهاي امريكا در اين دوره از زمان برپاگرديد . ركورد اقتصادي در دهه 1930 تاثير فاحشي بر صنعت هتلداري گذاشت بطوريكه احساس ميشد كه اين صنعت ديگر هرگز رونق دوباره نخواهد يافت ولي شروع جنگ دوم جهاني سبب شد دوباره رونق روز افزون يابد و اين ترقي تا اواخر  دهه 50 ادامه داشت . در اين زمان بود كه فكر ايجاد هتل زنجيره اي بين المللي در اذهان پديدار گرديد هنگامي كه رشد متل محدود به آمريكاي شمالي مي شد هتل هاي زنجيره اي بين المللي در تمام قاره ها توسعه يافتند و اين امر سبب گرديد  تا هتل داران شخص خود را در اين مسابقه چند بعدي و حتي چند مليتي شكست خورده ببينيد و سعي در ادغام خود در زنجيره ها نمايند، زيرا زنجيره هاي بين المللي از كارشناسان ، تكنولوژي و بازاريابي بسيار خوبي برخوردار بودند . ولي مالكان شخصي داراي چنين امكاناتي نبوده وبهمين علت جذب زنجيره هاي بزرگي چون هايت[2] ، هاليدي اين[3]، رامادا اين[4] و غيره شدند و در مقابل، زنجيره ها امكانات و خدمات زير را به مالكان شخصي مي دادند .

1- شراكتpartnership : تقسيم سهام و سود

2- حق امتياز داري : Francine : دادن نام و ايجاد رابطه با ديگر هتلهاي زنجيره

3-  مديريت Management  : دادن مديران حرفه اي و گروه فني در ازاي دريافت حق مديريت و همچنين سهمي از سود.

4-  بازاريابي Marketing : فروش فعال ، بالا بردن سود ، رزرو جا و غيره در ازاي پرداخت حق بازار يابي

امروزه هتلها كليه نيازهاي مهمانان را بر آورده ميكنند و آينده ، نويد رشد هرچه بيشتر و مدرنيزه تر شدن هتلها را مي دهد .

دوران طلايي هتل ها

در سال 1829 يك مهندس ساختمان بنام آي زيا راجرز Iseaah Rogers [5] عهده دار احداث يك هتل بزرگ در بوستون گرديد. اثر او بنام ترمونت هاوس[6] اولين هتل درجه يك امريكا بود كه وقوع انقلابي را در صنعت هتلداري اعلام نمود . ترمونت هاوس اولين هتل درجه يك با اتاقهاي اختصاصي و دربهاي قفل شونده كه هر اتاق نيز داراي دستشويي همراه با يك قالب صابون و يك پارچ آب بود. اطلاعات و خدمات شامل پرسنل تمام وقت و پادوهاي ملبس به يونيفورم كه به منظور رفاه و خوش آمدگويي به ميهمانان مشغول انجام وظيفه بودند و همچنين يك رستوران فرانسوي كه در لابي قرار داشته است مي گردد. ترمونت هاوس طلايه دار نسل جديدي از موسسات اقامتي معتبر بود كه متعاقب آن گراند پاسفيك[7]، پالمرهاوس[8]، شرمن هاوس[9]، در شيكاگو و پلانترز، در سن سوئيس و پاكستون (Paxton ) در اوهاما متجلي گشت.

در سال 1874 در سانفرانسيسكو بانكداري به نام ويليام چاپمن رالستون[10]، كه قبلاً نجار كشتي بود تصميم به ساخت مجلل ترين هتل دنيا گرفت . او طي دوران اكتشاف طلا به كاليفرنيا وارد شده ولي ثروت خود را از راه بانكداري بدست آورده بود. برجسته ترين اثر او هتل پالاس[11] ، كه در هفت طبقه بنا شده و شامل 800 اتاق مي شد كه مظهر انتقال سانفرانسيسكو از يك شهر كوچك غربي به يك شهر برجسته و داراي مرتبه بين المللي بوده است . نقشه احداث بنا همانند قصرهاي اروپايي طراحي شده و طبقات با سنگهاي مرمرين فرش شده بود. اين هتل داراي يك سقف گنبدي شكل از شيشه مات و سه مكان بزرگ جهت روشنايي و تامين هواي داخل اتاقها بود. 40000 فوت مربع سنگ مرمر براي سنگفرش بنا از 15 معدن مختلف تهيه گرديده و براي اتمام دكوراسيون داخلي، چوبهاي قيمتي از 13 كشور وارد شده بود. اين هتل مدرن و مجلل (پالاس هتل) داراي سيستم الكتريكي بوده و آب مورد نياز آن جهت مصارف بهداشتي و تامين آب لازم جهت اطفاء كننده هاي حريق و سيستم هواي مطبوع از چاههاي آرتيزين تهيه مي شد .

قصر و هتلهاي درجه يكي كه بنا شدند با افراط به سمت كسب ثروت بيشتر پيش رفتند ، چنانكه مانند هتلهاي اروپا نرخ آنها فراتر از ميانگين درآمد شهروندان متوسط گرديد .

يك اتاق و يك حمام در ازاي يك دلار و نيم

در اوايل قرن بيستم ميلادي نمونه جديدي از مسافران وارد عالم مسافرت شدند. (بازرگانان مسافر) كه يافتن محلي جهت اقامت ايشان مسئله بغرنجي بوده زيرا هتل هاي بزرگ و گران قيمت و مسافرخانه هاي قديمي كثيف و غير بهداشتي نظرآنان را تأمين نمي‌نمود.

اسورت ام استاتلر[12] شكل جديدي از مكانهاي اقامتي را با نام هتل تجاري جهت اقامت اين مسافران تاسيس نموده و اولين هتل او در بوفالوي نيويورك در ژانويه 1908 افتتاح شد. استاتلر از ايده اتاقهاي خصوصي و تميز الهام گرفته و حمام اختصاصي را نيز به آن اضافه نمود و براي امنيت بيشتر نيز در داخل هر ورودي يك لامپ روشنايي نصب و به كليه مسافران يك پارچ آب يخ رايگان و يك نسخه روزنامه صبحگاهي اعطاء گرديد . در اوايل قرن بيستم شعار تبليغاتي استاتلر «يك اتاق و يك حمام در ازاي يك دلار و نيم» بخوبي در ميان مسافران شناخته شده بود. طرح هاي معماري ، نظريات مهندسي و ايده هاي خدماتي وي اساسي براي ساخت و اداره كليه مكانهاي اقامتي از قبل گرفته تا ري زورت هاي[13] مجلل گرديد . بعد از جنگ جهاني هتل هاي بي شماري در شهرهاي بزرگ و كوچك احداث شد . در سال 1927 در شهر شيكاگو، هتل 3000 اتاقه استيونس[14] كه بعداً كنراد هيلتون[15] ناميده شد افتتاح گرديد و طي چندين دهه به عنوان بزرگترين هتل دنيا باقي ماند و كمي بعد از آن ساخت يك هتل مجلل در نيويورك به نام والدروف آستوريا[16] آغاز گرديد.

در سال 1929 در پي سقوط بازار بورس ركود بي سابقه اي گريبانگير صنعت هتلداري گرديد كه باعث ورشكستگي 85 درصد از هتلها شد . اما يك هتلدار به نام كنراد هيلتون بواسطه سرمايه گذاري هاي خود در صنايع نفت و گاز موفق به ادامه بقاي خود در صنعت هتلداري گرديد.

در هنگام نوجواني وي تجربه خود را با رفتن به ايستگاه قطار سن آنتونيو و اجاره دادن اتاقهاي اضافي خانه پدري به فروشندگان مسافر كسب كرد . نرخ هر شب اتاق با سه وعده غذاي گرم كه توسط مادر و خواهرش تهيه مي شد ، 2 دلار و نيم بود. هيلتون پس از اتمام دوران سربازي تصميم گرفت وارد دنياي تجارت شود و به همين دليل هتل متروكه موبلي[17] را در س. تگزاس[18] خريداري نموده و پس از ماهها بازسازي آن را به يك تشكيلات سود ده تبديل كرد .

در سال 1942 هيلتون هتل تاون هاوس[19] لوس آنجلس را خريد و يك سال بعد هتلهاي روزولت[20] و پلازا[21] را در شهر نيويورك به دست آورد و 7 سال بعد نيز به بزرگترين آرزوي دوران زندگيش يعني مالكيت والدروف آستوريا رسيد.

طي سالهاي بعد شركت هتلهاي هيلتون كه در سال 1946 تاسيس شده بود اقدام به خريد و احداث هتلهاي مجلل بسياري در سرتاسر دنيا نمود و وارد رقابتي فشرده با دو زنجيره بزرگ هتلداري آن زمان يعني شرايتون و استاتلر گرديد .

با پايان جنگ جهاني دوم صنعت هتلداري وارد عرصه جديدي شد. آمريكاييان تمايل بيشتري به مسافرت از خود بروز مي دادند. آنها با اتومبيل و همراه با خانواده خود شروع به سير و سياحت در داخل آمريكا كردند. براي اين مسافران كمپ هاي خانوادگي جهت گذراندن تعطيلات و همچنين تشريفات هتلهاي مجلل هر دو نامناسب بود. آنها نياز به اسكان در مكاني را داشتند كه به راحتي به راه هاي اصلي دسترسي داشته و داراي امكانات مناسب از قبيل پاركينگ نيز باشد. به همين دليل تا سال 1960 موتور هتل[22] كه امروزه متل[23] ناميده مي شود به يك بخش قدرتمند و دائمي در صنعت مهمانداري مبدل گرديد . اولين متلها ، كوچك و حدوداً داراي 50 اتاق بودند. اغلب آنها متعلق به زوجها بوده و توسط خود آنها نيز اداره مي شد كه به همين علت به داراييهاي پدر و مادرها معروف بودند. همزمان با رشد متلها اندازه و كيفيت آنها نيز گسترش يافت. به طوريكه تا سال 1960 يك متل متوسط داراي يكصد اتاق با پاركينگ اختصاصي براي هر واحد بود.

دو تن به نام هاي كيمونز ويلسون (Kemmons Wilson ) و هاوارد جانسون اولين پايه گذاران رشد متلها بودند و كاليفرنيا اولين مكان براي انقلاب در متل سازي بود. در طي سالهاي 1950 روند متل سازي در سراسر غرب و جنوب آمريكا بخصوص در فلوريدا و تگزاس گسترس يافت .

 


  City hotel[1]

[2] Hyatt

[3] holiday inn

[4] ramada inn

[5]  Iseaah Rogers

[6] T . House

[7]  Gerand Pasific

[8]  Palmer house

[9]  Sherman house

[10]  Wiliam Chapman Ralston

[11]  Palace Hotell

[12]  Ellsworth M.Statter

[13]  Resort

[14]  Stevens

[15]  Conrad Hilton

[16]  Waldorf Astoria

[17]  Mobley

[18]  S. Tegzas

[19]  Tawn House

[20]  Rosvelt

[21]  Plaza

[22]  Motor Hotel

[23]  Motel


۶ بازديد

گردشگري بعد از انقلاب ( 1385 ـ 1357 )

بعد از انقلاب اسلامي به دنبال تحولات فكري ـ فرهنگي كه در كشور ايجاد شد، تغيير بنيادي نيز در ساختار ، رويكرد و سياستهاي گردشگري كشور بوجود آمد. وزارت اطلاعات و جهانگردي در سال 1357 به وزارت ارشاد ملي و سپس به وزارت ارشاد اسلامي تغيير نام يافت و حوزه معاونت جهانگردي اين وزارتخانه ، سرپرستي امور جهانگردي را بر عهده گرفت. به دنبال تشكيل وزارت ارشاد اسلامي ، دفتر ايرانگردي و جهانگردي در معاونت سياحتي و زيارتي اين وزارتخانه ، به منظور ساماندهي و برنامه ريزي گردشگري ، آموزش ، درجه بندي ، نظارت ، نرخ گذاري تأسيسات اقامتي ، برقراري ارتباط با ارگانها و سازمانهاي بين المللي جهانگردي تشكيل گرديد . اين دفتر پس از مدتي برابر مصوّبه21 آبان 1358 شوراي انقلاب اسلامي با اهداف هماهنگي بين امور گردشگري، چهار شركت سهامي(شركت سهامي تأسيسات جهانگردي ايران ، شركت سهامي گشتهاي ايران ، شركت سهامي مركز خانه هاي ايران و شركت سهامي سازمان مراكز جهانگردي)را درهم ادغام كرده و به نام مراكز ايرانگردي و جهانگردي شروع به فعاليت كرد.اين سازمان با خط مش و اهدافي نو ، فعاليت خود را با بهره برداري از 144 واحد پذيرايي ، مهانسراها ، هتل و تأسيسات گردشگري سراسر كشور آغاز نمود.

در سال 1365وزارت فرهنگ و هنر با وزارت ارشاد اسلامي ادغام شد و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تشكيل گرديد و فعاليتهاي اين سازمان نيز در وزارتخانۀ جديد به همان شكل قبلي خود ادامه پيدا كرد. در سال1370 در سايه ايجاد فضاي نو كه پس از جنگ تحميلي؛ كشور پيدا كرده بود به منظور توسعه صنعت گردشگري ،ضمن تجديد نظر در تشكيلات حوزۀ معاونت سياحتي و زيارتي وزارتخانه، امور ايرانگردي و جهانگردي بر عهدۀ واحدهاي تابعه اين مركز، دفتر برنامه ريزي و امور فني اداره كل نظارت بر خدمات سياحتي و زيارتي ،مركز تحقيقات و مطالعات ايرانگردي و جهانگردي و مركز آموزش خدمات جهانگردي گذاشته شد. در اجراي سياستهاي دولت جمهوري اسلامي ايران به منظور توسعه فعاليتهاي اقتصادي و كسب درآمدهاي ارزي از منابع غير نفتي با توجه به توان بالاي كشور در زمينه جلب گردشگران خارجي، بازنگري در اهداف و وظايف ،حوزه معاونت امور سياحتي و زيارتي و سازمان مراكز ايرانگردي و جهانگردي بوجود آمد و اين دو بخش در سال 1367در يكديگر ادغام و سازمان ايرانگردي و جهانگردي با عنوان يكي از سازمانهاي تابع وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي تأسيس شد. اين سازمان جديد فعاليت خود را مجزاتر و با استقلال بيشتري پيگيري كرد. نهايتاً در سال 1383با پيشنهاد دولت وتصويب مجلس شوراي اسلامي طرح ادغام دو سازمان ايرانگردي وجهانگردي با سازمان ميراث فرهنگي از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و منفك شدن آن و به عنوان يكي از سازمانهاي زير مجموعه رياست جمهوري تحت عنوان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري مورد موافقت و اجرا شد.

گردشگري در برنامه هاي توسعه

پس از جنگ تحميلي ، ضرورت بازسازي كشور و برنامه ريزي اقتصادياجتماعيفرهنگي سرلوحه برنامه ها ي دولت گرفت. يكي از بخشهايي كه همواره مورد توجه برنامه هاي توسعه كشور با نقاط ضعف و قوت بوده؛ گردشگري ، بخصوص گردشگري فرهنگيمذهبي است. اين رويكرد با توجه به ساختار سياسي ، اجتماعيفرهنگي ، تاريخ و تمدن ديرينه اين مرزوبوم ، منابع و اهميت جاذبه هاي فرهنگي- مذهبي كشور، تبادلات فرهنگيسياسي، نياز به ارز و...بوده است. با اين مقدمه به بررسي جايگاه گردشگري با تكيه به گردشگري مذهبي- فرهنگي در برنامه هاي توسعه اقتصادي ،اجتماعي و فرهنگي مي پردازيم:

1- برنامه اول توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي(72- 1368)

سياستهاي كلي اين برنامه عبارت بود از:

1- توسعه وتقويت برنامه هاي تبليعاتي براي معرفي جاذبه هاي فرهنگي ، تاريخي و طبيعي كشور

برپايي كنفرانس ها ،نمايشگاهها ،جشنواره هاي فرهنگي هنري

سرمايه گذاري در زمينه ايجاد واحدهاي ارزان براي اقامت مسافران در جهت حمايت طبقات متوسط و كم درآمد كه اين سياست از جمله سياستهاي موفق برنامه بوده است.

راه اندازي و توسعه تورهاي داخلي

تسهيل در ورود و خروج ايرانيان مقيم خارج

راه اندازي تورهاي مخصوص جانبازان و معلولان

عملكرد برنامه نشان مي دهد ،سه سياست اخيرالذكر داراي نتايج مثبت بود و موفق نشان داده است.

آموزش نيروي انساني براي تربيت كادر متخصص

همكاري با سازمانهاي بين المللي و كشورهاي پيشرفته جهت كسب تجارت گردشگري

توسعه،ارزيابي و نظارت بر فعاليتهاي مراكز ايرانگردي در كشور

10- ايجاد تسهيلات گمركي و تسهيلات گمركي و تسريع در تشريفات مرزي

11- تشكيل شوراي عالي ايرانگردي جهانگردي؛

12- شركت فعال در نمايشگاهها و مجامع بين المللي؛

13-اقدام به تأسيس آموزشكده جهانگردي و برگزاري دوره هاي آموزش مديران

14- اسكان زائران در مجتمع هاي مسكوني به منظور صرفه جويي

15- تغيير روش در تداركات به منظور صرفه جويي

اهداف كمي برنامه :

1- افزايش تعداد گردشگران خارجي به 318000 نفر ؛

2- افزايش تعداد ايرانيان كه به خارج مي روند به 830000 نفر ؛

3- حصول 450 ميليون دلار درآمد ارزي ناشي از ورود گردشگران خارجي ؛

4- تمشيت امور 800000 نفر زائر حج و 472000 نفر زائر سوريه ؛

اهداف كيفي :

1- شناساندن فرهنگ و تمدن ايراني اسلامي به جهانيان و صدور انقلاب و آشنايي ايرانيان با تمدن ساير ملل

2- ايجاد زمينه آشنايي مردم با نقاط مختلف كشور و تحكيم و جذب اقوام مختلف ايراني ؛

3- افزايش در آمدهاي ارزي كشور از طريق جدب گردشگران و سودآور نمودن واحدهاي دولتي ؛

4- بهره برداري صحيح از تجهيزات و تأسيسات احداث شده و ساير سرمايه گذاريها ؛

5- ايجاد زمينه مناسب براي سفر ايرانيان به خارج و بهبود و توسعه مشيت زائران حج و عتبات عاليه ؛

2- برنامه دوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي (79-1374 )

برنامه دوم با يك سال تأخير نسبت به برنامه اول شروع شد ،دراين برنامه سعي شد، ضعفها و كاستي هاي برنامه اول را نيز پوشش دهد ،با اين ديد برنامه دوم تمهيداتي را نيز در جهت رشد و توسعه صنعت گردشگري درنظر گرفت .اعتبار در نظر گرفته شده براي صنعت گردشگري 5/991 ميليارد ريال بود كه 85 درصد آن از اعتبارات جاري و 15 درصد آن مربوط به اعتبارات عمراني در نظر گرفته شده است .در طي برنامه اعتبارات جاري 6/10 و اعتبارات عمراني 01/30 در صد رشد را نشان مي دهد .

عمده ترين خط مش هاي برنامه دوم ،ايجاد تمركز در امر برنامه ريزي و سياستگذاري امور ايرانگردي و جهانگردي ،تشويق بخش خصوصي به سرمايه گذاري ،واگذاري طرحهاي نيمه تمام به بخش خصوصي به منظور ارائه خدمات بهتر و توسعه و تقويت تبليغات براي شناساندن فرهنگ و جاذبه هاي گردشگري كشور .

بررسي نقاط قوت و ضعف برنامه دوم :

نقاط قوت :

1- حضور نسبتاً موفق در نمايشگاههاي گردشگري خارج از كشور و برگزاري مطلوب نمايشهاي گردشگري در داخل كشور ؛

2- ايجاد زمينه احياي قطب هاي سياحتي كشور ؛

3- باز پسگيري و بازسازي تأسيسات اقامتي سازمان ايرانگردي و جهانگردي ؛

4- بهبود و تمشيت امور زائران بيت الله الحرام و عتبات عاليه و زائرين سوريه ؛

نقاط ضعف برنامه :

1- ناتواني در جذب و آموزش نيروي انساني متخصص مورد نياز ؛

2- ناتواني در نگه داشتن سطح كيفي خدمات بخش گردشگري در حد استانداردهاي بين المللي ؛

3- ناتواني در جذب جهانگردان كشورهاي ثروتمند ؛

4- عدم موفقيت در زمينه گردآوري اطلاعات و آمار مورد نياز بخش ؛

5- ضعف در انجام تحقيقات و پژوهشهاي كاربردي ؛

6- كمبود مراكز اقامتي و پذرايي مطلوب و وسائل حمل و نقل مناسب ؛

7- ضعف در هماهنگي بين دستگاههاي اجرايي مؤثر در پژوهش ؛

مهمترين عواملي كه مانع تحقق كامل اهداف برنامه در ارتباط با افزايش ظرفيت مسافرپذيري شده است عبارتند از :

- فقدان انگيزه لازم براي سرمايه گذاري در ايجاد تأسيسات اقامتي با توحه به نرخ اشغال پائين واحدهاي اقامتي ،عدم اعطاي بخشودگي مالياتي به ميزان مورد نياز و عدم آزادسازي قيمتها ؛

- وجود مشكلات عديده اي در پرداخت تسهيلات بانكي به نرخ صنعتي به متقاضيان ؛

- عدم تكميل به موقع پروژه هاي تأسيساتي ؛

- تأخير يا عدم بهره برداري از واحدهاي تكميل شده به دليل عدم وجود بازده اقتصادي متناسب باهزينه هاي بهري برداري ؛ ( سازمان ايرانگردي و جهانگردي ،1380 ،ص 243 )

در حاليكه 1/94 درصد از اهداف برنامه دوم در سالهاي 1376 تا 1378 در ارتباط با تعداد گردشگران ورودي تحقق يافته است ،اما متوسط تحقق درآمدهاي پيش بيني شده 9/90 درصد بوده است .تركيب گردشگران ورودي به كشور ، سهم اند ك گردشگران ورودي از كشورهاي ثروتمند و كاهش متوسط گردشگران در كشور از مهمترين عواملي بوده اند كه مانع تحقق اهداف برنامه در ارتباط با د رآمدهاي ارزي حاصل از گردشگري شده اند.

3- برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي (1383 ـ 1379 )

برنامه سوم توسعه ، اولويت دادن به بخش خصوصي و ايجاد فضاي منا سب رقابتي و جلوگيري از رقابت غير اصولي بخشهاي دولتي از سياستهاي اصلي اعلام و سازمان ايرانگردي و جهانگردي و سازمان ميراث فرهنگي را موظف به ارائه طرح حمايت و هدايت بخش خصوصي و غير دولتي جهت سرمايه گذاري دراحياء بياها و بافتهاي تاريخي با مشاركت و دولت نموده و يكسال پس از تصويب برنامه سوم به تصويب هيئت دولت برساند. خطوط كلي برنامه جهت توسعه صنعت گردشگري در كشور در برنامه سوم توسعه عبارتند از :

1- برنامه ريزي براي مشخص كردن اهداف برنامه و تعيين راهكارهاي لازم ؛

2- شناخت كشورهاي جهانگرد فر صت و برنامه ريزي براي جذب گردشگر ؛

3- ايجاد فرهنگ گردشگري در بين مردم و گشترش آن به مدارس و دانشگاهها ؛

4- اعطاي تسهيلات مختلف در جهت توسعه گردشگري ؛

4-برنامه چهارم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي (1388-1384)

برنامه چهارم توسعه نسبت به ساير برنامه هاي قبلي توجه خاصي به گردشگري و ميراث فرهنگي نموده است؛ چنانكه موضوع يكي از بخشهاي ششگانه برنامه(بخش چهارم)موضوع صيانت ازهويت فرهنگ اسلامي-ايراني ،فصل نهم،توسعه فرهنگي ،مشتمل بر15ماده(118-104)،در فرارهاي مختلف اين بخش به كرات تأكيد بر توسعه آموزش،حمايت،حفاظت،پايداري و مشاركت بخش خصوصي ،تبادلات فرهنگي با تكيه به گردشگري ،فرهنگي و مذهبي شده است. با اين حال خطوط كلي برنامه چهارم راجع به توسعه گردشگري اينگونه تعيين شده است(روزنامه رسمي- قانون برنامه چهارم، صص20-1) :

الف)مكلف كردن دولت جهت رونق اقتصاد فرهنگي(ماده104)از جمله، اصطلاح قوانين و موانع انحصاري،تصويب و ابلاغ استاندارد بهره مندي تقاضاهاي فرهنگي ،گردشگري نقاط مختلف كشور، توسعه ساختاري و استفاده از معافيتهاي مالياتي و....است.

ب)مكلف كردن دولت جهت تعميق ارزشها، باورها، فرهنگ معنويت و نيز حفظ هويت اسلاميايران ،اعتلاي معرفت ديني و توسعه فرهنگ قرآني (ماده106)در اين زمينه اقداماتي همچون تهيه طرح جامع گسترش فضاهاي مذهبي و مساجد با همكاري سازمان تبليغات،اوقاف با همكاري سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ،تهيه طرح جامع و اجراي همگرايي مذاهب(گردشگري مذهبي).

ج)دولت موظف است به منظور حفظ و شناساندن هويت تاريخي ايران اقداماتي همچون (ماده109)حمايت از پژوهشهاي

علمي و بين رشته اي در زمينه ايران شناسي ، تاريخ تمدن و نظاير آن ، گردآوري و بررسي نظام يافته آداب و رسوم، فرهنگ ملي و بومي،شناسايي اصول و ضوابط شكل گيري معماري ايراني اسلامي در شهرها و روستاهاي كشور.

د)مكلف كردن دولت به منظور ترويج فرهنگ صلح در سطوح بين المللي(ماده110) كه نيازمند اقداماتي همچون مشاركت نهادها، مجامع منطقه اي و بين الملي و نيز تبادل نظر متفكران و دانشمندان و نهادهاي علمي- فرهنگي، اهتمام به معرفي جاذبه هاي فرهنگي- هنري- ايران ، عقد موافقت نامه هاي فرهنگي ،منطقه اي ،قاره اي و بين المللي.

ه)مكلف كردن دولت جهت متجلي و توسعه مفاهيم ونهادهاي هويت اسلامي و ايراني در ساختار سياسي،اقتصادي، اجتماعي و علمي و نيز تعامل اثر بخش، ميان ايران فرهنگي،تاريخي،جغرافيايي و زباني با رويكرد توسعه پايدار (ماده 113 ) ؛ كه نيازمند اقداماتي همچون طرح كاربرد نمادها ، نشانه ها ، آثار هنري ايراني و اسلامي درمعماري و شهرسازي و سيماي شهري، احداث موزه علوم و فناوري، پاركهاي علمي، موزه هاي فرهنگي تاريخي و...استفاده از ظرفيتها و مزيتهاي فرهنگي در تسهيل و بهبود روابط ومناسبات بين المللي ،كه مي توانند ازيك درصد از اعتبارات خود جهت احداث بناها و ساختمانهاي خود براي طراحي ، ساخت آثار هنري متناسب با فرهنگ ديني و ملي استفاده كنند.

و) مكلف كردن دولت جهت اهتمام ملي در شناسايي ، حفاظت ،پژوهش ، مرمت ، احياء بهره برداري و معرفي ميراث فرهنگي كشور و ارتقاء توان گردشگري ،توليد ثروت و اشتغالزايي و مبادلات فرهنگي در كشور (ماده 114 ) ؛ اقداماتي همچون حمايت از مالكين آثار تاريخيفرهنگي ، ايجاد و توسعه موزه هاي پژوهشي و تخصصي وابسته به دستگاههاي اجرايي ، شناسايي و مستند سازي آثار تاريخيفرهنگي در محدوده جغرافيايي اجرايي طرح ، توسط دستگاه مجري با نظارت و تايي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري ، ايجاد و تجهيز پايگاههاي ميراث فرهنگي در آثار تاريخي مهم كشور و مقايسه اصلي مرتبط با موضوع ميراث فرهنگي، شناسايي و حمايت از آثار فرهنگي تاريخي حوزه فرهنگي ايراني موجود در كشورهاي همسايه و منطقه ، جلب مشاركت بخش خصوصي وتعاوني نسبت به صدور مجوز تأمين و فعاليت موزه هاي خصوصي و تخصصي و مؤسسات مشاوره و كارشناسي مرتبط با موضوع ميراث فرهنگي وگردشگري، ارتقاء جايگاه بخش غير دولتي و افزايش رقابت پذيري در صنعت گردشگري از طريق اصلاح قوانين و مقررات و ارائه تسهيلات و تهيه ضوابط حمايتي ، تكميل نظام جامع آمار گردشگري با نظارت و هدايت مركز آمار ايران ، به منظور حفظ آثار و فرهنگ سنتي ، قومي ،ايلي، ملي و ايجاد جاذبه براي توسعه صنعت گردشگري در كشور، در استانها و يا شهرستانها نسبت به ايجاد دهكده توريستي، مراكز اطراقهاي تفريگاهي ايلي ، موزه و نمايشگاه اقدام نمايد.

ميزان ناخالص داخلي و ارزش افزوده بازرگاني طي برنامه چهارم توسعه اينگونه محاسبه شده است .

بنابراين سهم ارزش افزوده بخش خدمات از كل توليد ناخالص به ترتيب طي سالهاي 1384 تا 1388 عبارت است از: 48 ،4/48 ، 9/48 ، 3/48 ، 8/49 و 3/50 درصد پيش بيني شده كه ميزان رشد متوسط آن(9 درصد) نسبت به متوسط رشد ناخالص داخل( 8 درصد)بيشتر است .

چنانچه سهم ارزش افزوده بازرگاني ، رستوران و هتلداري را نسبت به بخش خدمات بسنجيم اين نسبت به ترتيب در سالهاي مذكور عبارتند از: 2/30 ، 7/30 ، 3/31 ، 9/31 ، 5/32 و 33 درصد پيش بيني شده كه متوسط رشد آن نيز 11 درصد هم از متوسط رشد بخش خدمات و هم كل توليد ناخالص داخلي بيشتر است .

حال اگر ميزان ارزش افزوده بخش بازرگاني ، رستوران و هتلداري را نسبت به توليد ناخالص كشور در طي برنامه بسنجيم اين نسبت به ترتيب طي سالهاي مذكور عبارتنداز: 5/14 ، 9/14 ، 3/15 ، 8/15 ،2/16 ، 6/16 درصد پيش بيني شده است كه از اين ارقام تنها نسبت به ارزش افزوده بخش نفت كمتر است و در ميان ساير فعاليتها رتبه دوم را بعد از نفت عهده دار است؛ با اين تفاوت كه ارزش افزده آن نسبت به نفت سير صعودي داشته ورشد متوسط آن نيز نسبت به نفت (3درصد ) حدود چهار برابر است(قانون برنامه چهارم ، 1384 ،205).


۹ بازديد

اصول توسعه جاذبه هاي گردشگري

براي توسعه جاذبه هاي گردشگري با ديدگاه ارزشيابي درخصوص مؤلفه هاي گردشگري و نيز با توجه به استراتژي و يكپارچگي آنها را طبقه بندي مي كنيم.

الف ـ  فهرست برداري :

هميشه جاذبه ها را نمي توان به سادگي تقسيم بندي كرد بخصوص وقتي كه به خصوصيات آشكار طبيعي يا مصنوعي در دسترس نباشد . بنابراين اولين قدم درراه توسعه جاذبه ها تهيه فهرستي از تمام آنهاست . جاذبه بالقوه جاذبه ايست كه از قبل وجود داشته ولي به عنوان مكاني جذاب شناخته نبوده است . بنابراين مشكل اصلي دراينجا نه تنها بازاريابي است بلكه تهيه اطلاعات و تفسيرهاي صحيح براي بازديد كنندگان است تا آنها بطور كامل از اين پديده آگاه شوند .

فهرست بندي هميشه كارساده اي نيست و معمولاً به وقت زياد و همكاري افراد زياد نياز مي باشد . جاذبه ها بايد مطابق دسته بندي كه در بالا توضيح داده شد طبقه بندي و فهرست بندي شوند .

ب ـ ارزيابي :

بعد از فهرست بندي هنگام ارزيابي فرا مي رسد . مركز گردشگري دانشگاه مي نسوتا پنج معيار را براي ارزيابي جاذبه ها مشخص كرده است :

1 ـ كيفيت  :گردشگران همانند ديگرمصرف كنندگان براي پول خود ارزش قايل هستند؛ لذا كيفيت  جاذبه ها (خدمات مهمان نوازي ، دسترسي و نظير اينها) تأثير مضاعفي براي حمايت از منابع و جاذبه هاي طبيعي و اجتماعي گردشگري دارد. بنابراين تأمين كيفيت مطلوب براي جاذبه ها ي يك منطقه از جمله برنامه هاي حمايتي از گردشگران است .

2 ـ اصا لت : اصالت منعكس كننده اعتبار مكان مي باشد. گردشگران ممكن است تجربه محدودي از محل داشته باشند و آنچه درباره محل مي دانند از منابع مختلفي كسب كرده باشند . اما با  ديدار واقعي از محل  منجر به آگاهي جدبد آنها  مي شود .جاذبه هايي كه به گردشگران ارائه مي شوند نمايشگر چنين اصالتي هستند. بسياري از اجتماعات موفق ،منحصر اً متكي به جاذبه هايي مانند كازينو ،پارك هاي آبي و غيره مي باشند .بااين وجود وقتي تصميم گرفته مي شود تا در جهت ساختن جاذبه هاي مصنوعي كه همگام با منابع و جا ذبه هاي  طبيعي واجتماعي است، پيش برويم ،آن مكان به سوي ريسك  بزرگي حركت خواهد كرد مكان هايي كه منحصراً بر جاذبه هاي غير اصيل متكي هستند بايد بطور مستمر رقيبان خود را ارزيابي كنند .جاذبه هاي غير اصيل براي موفقيت خود بايد مداوماً تغيير كنند ،خصوصيات توليد و جذب  خود رابا جريان بازار تطبيق دهند .آنها به احتمال زياد توسعه سريع خواهند داشت چون مطابق جريان بازار هستند .گسترش جاذبه هاي اصيل با شكل هاي متفاوت گردشگري و تأمين استراتژي ساز گارتر است و اصالت، آنچه را كه امروز وجود دارد نمايش مي دهد، پيشينه هاي فرهنگي تاريخي و طبيعي اصالت را شكل مي دهند. تقريباً هر جايي از قبل، براي خودش ويژگي داشته كه نمي تواند در جايي ديگر كپي و پياده شود .نكته جالب اينست كه آن جذابيت ها را متوجه شويم و آنها را به عنوان نمونه هايي از آن  منطقه خاص به نمايش بگذاريم. مثال هايي زيادي براي جاذبه هاي اصيل تفريحگاه هاي جمعي وجود دارد كه ميراث گذشته نژادو ساكنان را نشان مي دهند. مطابقت با فعاليت اقتصادي موجود نيز ممكن است به گسترش جاذبه هاي اصيل منجر شود. مزارع ، محل فروش ميوه ها و سبزيجات ، تورهاي همراه با تسهيلات به مزارعي كه آموزش كشاورزي مي دهند؛ همه مثال هايي از ادغام جاذبه هاي اصيل با فعاليت موجود اقتصادي است ؛در واقع استراتژي هاي گسترش اجتماع بر سطح و نوع تأثيرات اجتماعي وابسته مي باشد. بطور كلي هر چه از يك جاذبه اصيل دورتر شويم تأثيرات اجتماعي فرهنگي بالقوه بيشتر مي شود و همچنين بازگشت اقتصادي بالاتر خواهد بود.

3 ـ منحصر به فرد بودن : هرچه جاذبه هاي بيشتري به دنبال جذب گردشگر باشند ، منحصربفرد  شدن جاذبه، مهمترخواهد بود . همانطوركه اشاره شد سفر همراه با تغيير جا و روند كار است ؛ كپي كردن ازآنچه در مكان ديگر وجود دارد ،چيز جديدي به  گردشگر ارائه نمي دهد . هنگامي كه ليست جاذبه ها تكميل مي شود ممكن است تعداد زيادي ، جاذبه براي انتخاب ، پيش رو قرار داشته باشند . پيدا كردن آميخته اي از اين جاذبه ها كه تجربه اي به يادماندني را براي گردشگران به دنبال داشته باشد، جاذبه ها را به رقابت با يكديگر وا مي دارد.

منحصربفرد بودن تا حدي به اصالت بستگي دارد ولي اصالت يك منطقه نمي تواند عامل اصلي براي منحصربفرد بودن آن باشد ؛ بهرحال جاذبه هاي غيراصيل نيز مي توانند در گسترش منحصربفرد بودن مورد استفاده قرار گيرند. براي مثال گسترش كازينو در لاس وگاس ، ايالت نوارا ،آنجا را تبديل به مركز قماربازي درايالت متحده كرده است. با اين وجود استفاده از جاذبه هاي ساختگي غير اصيل براي كسب منحصربفردي ، ريسك بزرگي است.

4 ـ گسترش فعاليت : تمام جاذبه ها به حق انتخاب فعاليت نياز دارند . ارج نهادن به خصوصيات منحصربفرد يك منطقه يكي از كارهاي مهم است؛ اما وقتي مردم از راه مي رسند بايد سرگرم كارهاي تفريحي شوند . حتي ديدن مناظر نيز احتياج به بهبود امكانات حمل و نقل دارد، تا بازديد كنندگان در ناحيه بتوانند، جابجا شوند . هرچه انتخاب فعاليت بيشتر باشد ، شانس بيشتري براي افزايش طول اقامت و سود بيشتر وجود خواهد داشت . سئوال اصلي درهنگام بررسي فعاليتهاي يك جاذبه اين است كه آيا اين فعاليت ها با مكان مورد بازديد سازگاري دارند ؟ و آيا اين فعاليت ها به وحدت اجتماعي و محيطي ناحيه كمك مي كنند؟ و اين سئوال براي بسياري از گسترش جاذبه ها مناسب است و شامل جاذبه هايي كه از ابتدا غيراصيل و متكي به تسهيلات عظيم بوده اند ، مي شود. اگر پاسخ منفي باشد بايد يك اتفاق نظر عمومي قبل از توسعه محل ، ايجاد شود.

5 ـ قدرت جذب : قدرت جذب مكان ديدني را از روي بازديد كنندگان  آن مكان مي توان اندازه كرد ،از كجا مي آيند؟ چه مسافتي را براي  مسافرت طي مي كنند؟ و با چه وسيله اي مسافرت مي كنند؟ اينها سئوال هايي هستند كه بايد هنگام بررسي قدرت جذب مكان مورد نظر انجام گيرد . قدرت جذب براي جاذبه هاي موجود را به آساني مي توان ازطريق مطالعه نوشته مختصر بازديد كنندگان اندازه گرفت . تعيين قدرت جذب براي جاذبه هاي در حال برنامه ريزي و بالقوه به مطالعات بسياري احتياج دارد كه بعداً ، بحث خواهد شد .

جاذبه ها بايد به دو گروه عمده و فرعي تقسيم شوند . تعيين گروه عمده يا فرعي ازروي قدرت جذبي كه بر پايه تعداد بازديد كنندگان مي باشد ، ممكن است گمراه كننده باشد . بسياري از مواقع از جاذبه هايي كه بيشترين باز ديد كننده را داشته اند جاذبه فرعي را تشخيص ميدهند . اين پديده بيشتر در شهرهاي بزرگ روي مي دهد ؛ مثلاً هنگام استراحت در يك مأموريت شغلي ، افراد معمولاًبه بازديد از جاذبه هاي محلي مي پردازند . اين مكان هاي محلي ممكن است به مقدار كافي جذاب نباشند، اما نكته مهم تهيه فهرستي از انتخاب هاي متفاوت براي باز ديد كنند گان است .در مواردي كه جاذبه هاي اصلي ممكن است به آساني شناخته نشوند .بهترين راه بررسي و ارزيابي بازديدكنندگان، نه تعداد آنها مي باشد.


۹ بازديد

نقش تبليغات در گردشگري

تبليغات به عنوان مهمترين ابزار موفقيت در زندگي افراد ، ايجاب مي كند كه اين ابزار به عنوان شاخه هاي علمي، اجتماعي ، فرهنگي و ارتباطي به دقت مورد مطالعه قرار ‌گيرد و با نگاهي علمي ، هنري و كارشناسانه‌ترو تخصصي مورد استفاده قرار گيرد تا موفقيت و اهداف را به دنبال داشته باشد.

تبليغات به عنوان مهمترين ابزار موفقيت در زندگي افراد ، ايجاب مي كند كه اين ابزار به عنوان شاخه هاي علمي، اجتماعي ، فرهنگي و ارتباطي به دقت مورد مطالعه قرار ‌گيرد و با نگاهي علمي ، هنري و كارشناسانه‌ترو تخصصي مورد استفاده قرار گيرد تا موفقيت و اهداف را به دنبال داشته باشد. امروزه در صنعت گردشگري بايد از تبليغات به عنوان مهمترين ابزار بصورت حرفه‌اي استفاده كرد، زيرا موفقيت تبليغ براي ارزش‌هاي فرهنگي و گردشگري كشور مبتني بر درك صحيح و حرفه‌اي از تبليغات و ارزش‌هاي آن است. زيرا تبليغات حرفه‌اي مي تواند به عنوان ابزار برنده اي براي پيشرفت اهداف فرهنگي در داخل و خارج مد نظر قرار گيرد و در غير اين صورت ، هدر دادن وقت سرمايه و انرژي است. براي فعاليت‌هاي تبليغاتي در صنعت گردشگري در دنياي امروز بايد اين اعتقاد و ايمان به تبليغات نگريسته شود كه تبليغات هزينه بر نبوده، بلكه نوعي سرمايه‌گذاري بنيادي و اصولي براي پيشبرد اهداف سازماني و ملي است و در صورت اجراي صحيح و اصولي‌ مي‌تواند دستاوردهاي ارزشمندي را به همراه داشته باشد. در اين رابطه ، هدف و وظيفه تبليغات افزايش بزرگ " بازاريابي و بازار افزايي" است و هر گونه بي توجهي و عدم بهره برداري صحيح از اين ابزار، نه تنها عدم موفقيت را در پي داشته، بلكه موجبات عقب ماندن از رقابت ها و سبقت‌هاي بازار يابي جهانگردي ودر نهايت شكست و ورشكستگي در دنياي بازاريابي صحيح و اصولي در عرصه بين المللي را در پي خواهد داشت. توجه به انگيزه‌هاي گوناگون جهانگردان ، نشان دهنده آن است كه سياستگذاري تبليغات جهانگردي را مي‌توان در بخش (فرهنگي ، تجاري، خدماتي ، اقتصادي ، ورزش ، زيست محيطي، طبيعت گردشگري ، تحقيقات و ... برنامه ريزي كرد. البته ضروري است كه از قبل تعريفي از تبليغات و ابعاد آن داشته باشيم. "دان" و"استون " د ركتاب " نقش تبليغات بازرگاني در بازار يابي مدرن "تعريفي برا ي تبليغات ارائه مي‌دهند كه مي‌توان آن را از ديدگاهي نظام مند چنين مطرح كرد.
تبليغات ، عبارت از برون داده (
Putout) سازمان به صورت ارتباط غير شخصي (non-personal) و پرداختي (( Paid از طريق رسانه‌هاي مختلف به منظور آگاه سازي (inform) و يا اقناع (Persuade) بخشي از مخاطبان تشكيل دهنده عامه، به عنوان محيط سازمان.

 لذا با توجه به تعاريفي كه مطرح شد ، موضوع تبليغات را مي‌توان از چند ديدگاه بررسي كرد از جمله اين ديدگاه‌ها مي‌توان به موارد زير اشاره كرد.

ـ تبليغات در سطح كلان و با تكيه بر سياستگذاري‌هاي داخلي و خارجي .

ـ تبليغات در سطح فرد و بر اساس مسايل موضوعي

 ـ تبليغات در سطح كلان و بر اساس وسايل مختلف ارتباطي .

ـ تبليغات در سطح كلان و با بهره گيري از كمك‌هاي ارايه شده از سوي دولت .

ـ تبليغات در سطح كلان بر اساس نيازهاي تجاري از سوي بخش خصوصي

 پس بايد به اين نكته مهم توجه داشت كه توسعه گردشگري و تبليغات در فرايندي مشخص پيوند تنگاتنگي با يكديگر دارند. زيرا گردشگري در فرايند توسعه ، بخشي از ساختار توليد اقتصادي است كه مي تواند در كشورها در گسترش توليد و درآمد و ايجاد اشتغال نقش مهم و اساسي داشته باشد.

 اين بخش اگر چه نيازمند توجه و سرمايه‌گذاري كلان در دراز مدت مي باشد ، ولي بخش‌هاي صنعتي يا كشاورزي به دنبال سرمايه گذاري و سپس انتظار در آمد در دراز مدت نمي باشد، بلكه مي توان سرمايه گذاريهاي لازم و تربيت نيروي انساني را همپاي گسترش جهانگردي انجام داد كه در اين صورت درآمد و بازگشت سود مورد مصرف در كوتاه مدت بدست خواهد آمد. يعني صنعت گردشگري ، صنعت كم هزينه بر و زود بازده است. در اين رابطه ، تبليغات حرفه‌اي، عنصر لازم براي ايجاد شناخت در مخاطبان نسبت به فرم و محتواي موضوع جهانگردي وافزايش جذب جهانگردان ، سرمايه‌گذاري‌ها و ايجاد رفتارهاي انگيزه بخش بستگي به حجم فعاليت‌هاي تبليغاتي به صورت حرفه‌اي و با استفاده از آخرين شيوه‌‌هاي مدرن تبليغاتي است . در بحث تبليغات و پي آمدهاي آن در صنعت جهانگردي در قالب‌هاي نوشتاري ديداري ، شنيداري و هر يك در مرحله‌اي از برنامه‌هاي جهانگردي تاثير گذاري خاص خود را دارد . در زمينه و افزايش جذب جهانگردان هر كشوري عموما بايد توانايي آن رييس برنامه ريزي وعلاقه و نياز آن كشور به رشد و توسعه صنعت گردشگري را بررسي كرده و بعد از آن راهبردهاي برنامه ريزي شده و سپس راهبردهاي به تصويب رسيده را به مورد اجرا گذارد. پس بايد با پذيرش اين اصل و با درك صحيح و آشنايي كامل از بازارهاي هدف بايد موارد زير را در نظر داشت. تعيين اهداف تبليغ، پرهيز از سليقه گرايي و طراحي شكل و محتوايي گويا و رسا ، شناسايي رسانه‌هاي مناسب براي تبليغات ، اختصاص بودجه كافي ، بكارگيري روش‌هاي بديع و نو همگام با ارزش و فن‌آوري روز. شناسايي راه‌هاي رسيدن به تبليغات اثر گذار ، بهره برداري درست و صحيح از كانون تبليغاتي پس از انتخاب آن‌ها و ... پس قدر مسلم آن است كه در دنياي امروز ، تلاش‌هاي تبليغاتي و بازار يابي ، به مراتب از توليد و فروش مهم تر است. لذا اگر كشوري از امكانات و جاذبه‌هاي گردشگري زيادي برخوردار باشد، ولي روش هاي معرفي اين جاذبه‌ها پتانسيل‌ها و عرضه آن به بازا رخريدار(جهانگردان )، را در برنامه كلان خود قرار ندهد، به طور يقين موفق نخواهد بود. از سوي ديگر با توجه به مشكلات عديده اي كه در كشور ما بر سرراه رشد و توسعه صنعت گردشگري و جذب جهانگردان وجود دارد، نقش و اهميت بكارگيري تبليغات حرفه‌اي و مدرن و سرمايه‌گذاري‌هاي كلان در اين رابطه بسيار نمايان‌تر مي شود. از جمله اين مشكلات مي توان به پندارهاي غلط جهانگردان خارجي نسبت به ايران ، مشكلات اداري مانند تهيه رواديد، مشكلات گمركي ، مشكلات بيمه جهانگردان و اموال آنان در كشور ، مشكلات و ناهماهنگي بين دستگاههاي فرهنگي و تبليغي براي عرضه داشته‌ها و توانايي و جاذبه‌‌هاي گردشگري و....اشاره كرد.

 پس با توجه به مشكلات داخلي و خارجي كه بعضا به آن‌ها اشاره شد، تهيه يك برنامه بازاريابي وتبليغات جهانگردي و مشخص كردن اهداف و راهبردهاي بازارياب به عنوان اولين و اساسي ترين گام اقدام كرد.

 اهداف بازاريابي شامل بازارهاي هدف ، انواع و تعداد جهانگردان و طول مدت اقامت آنان است كه راهبردهاي بازاريابي بر اساس اين اهداف و بصورت بلند مدت ، ميان مدت و كوتاه مدت تعيين مي‌شوند.

 راهبردهايي كه موثرترين راه را براي رسيدن به اهداف مشخص تر مي‌كنند مي‌تواند عوامل زير را در بر‌گيرد .

 •تصوير سازي و ارايه تصوير مناسب از كشور به جهانيان .

 •شناسايي مشكلات موجود و همت در جهت برطرف كردن آن .

 •ارتباط ميان فعاليت‌هاي بازاريابي و جاذبه ‌ها و توسعه تسهيلات و امكانات .

 •بكارگيري روش هاي تبليغاتي موثر و حرفه ‌اي براي توسعه و ترويج صنعت گردشگري د ربعد داخلي و بين ‌المللي .

 •برنامه زمان بندي شده براي انجام فعاليت‌هاي تبليغاتي و ترويجي در بازارهاي مورد هدف


 


۹ بازديد
گردشگري و محيط جغرافيايي

 

محيط به عنوان يكي از اركان اصلي جريان گردشگري محسوب مي‌شود. از اين رو گردشگري و محيط (در ابعاد انساني و طبيعي) به طور متقابل به هم وابسته مي‌باشند. محيط، بسياري از جاذبه‌ها را شكل مي‌دهد و پيشبرد توسعه گردشگري به كيفيت محيط مورد بازديد وابسته است. علاوه بر آن، اجراي پروژه‌هاي گردشگري در مراحل مختلف همچون، انتخاب و تعيين محل، ايجاد امكانات دسترسي به محل‌هاي موردنظر، احداث هتل‌ها، مهيا‌نمودن تاسيسات زيربنايي، همگي در رابطه با محيط بوده و توجه به ابعاد محيطي در پروژه‌هاي گردشگري هميشه در اولويت قرار دارد (ميراب‌زاده، 1375، 44).

با گسترش گردشگري، استفاده از محيط براي بهره‌برداري نيز افزايش خواهد يافت و لاجرم براي بهره‌برداري بيشتر مرتباً مورد پردازش قرار گرفته و بازساخت‌هاي محيطي مداومي را پشت سر مي‌گذارد. بازساخت‌هاي محيطي با رويكرد به دورنمايي گردشگر در سطوح بالاتر، كيفيت تجربه گردشگري را مدنظر داشته و با بي‌توجهي به كنش‌هاي محيطي، تنها سودآوري آن را مورد توجه قرار مي‌دهد. به عقيده كازه (1380، 30) منابع موردنياز گردشگران عبارتند از:

1ـ منابع طبيعي؛ مانند آب و هواي مناسب، عوارض مختلف زمين (توپوگرافي) مانند كوه‌ها، تپه‌ها، درياچه‌ها، سواحل و مجموعه گياهان و جانوران.

2ـ منابع اجتماعي ـ فرهنگي؛ مانند فعاليت‌ها و جلوه‌هاي هنري، جشنواره‌ها وديگر موارد انساني كه شكل‌دهنده فرهنگ محيطي است.

3ـ منابع داراي ويژگي اقتصادي؛ كه برطرف‌كننده نيازمندي‌هاي خدماتي، تسهيلاتي و رفاهي گردشگران در محيط مقاصد گردشگري مي‌باشد.

پيرامون پردازش اين منابع محيطي و براي پاسخگويي به خواست گردشگران، درچاره‌چوب بازساخت‌هاي محيطي است كه در همه كشورهاي جهان، مهمان‌سراهاي بزرگ و مجهز، شبكه عظيم راه‌هاي هوايي، دريايي و زميني، فرودگاه‌ها، تاسيسات تفريحي در مراكز شهري و روستايي، در كنار دريا و رودخانه‌ها و كرانه كوه‌ها ايجاد شده است ]محلاتي، 1380، 11[. اين خود سبب شده است كه هر مقصدي كه مورد توجه گردشگران قرار گرفته، از نظر محيطي دچار تغييرات و گاهي چالش شود. تغييرات محيطي ناشي از گردشگري مي‌تواند پيامدهاي منفي و مثبتي را به دنبال داشته باشد.

پيرامون پيامدهاي مثبت بيشتر به كارآمدي گردشگري براي حفظ محيط زيست و افزايش سطح رفاه ساكنان محلي تاكيد مي‌كند. به گونه‌اي كه بنا به اظهار نظر سازمان جهاني جهانگردي (1379، 73) مي‌توان موارد زير را در چارچوب پيامدهاي مثبت گردشگري دريك محيط به شرح زير برشمرد. ( البته اين قيد را بايد بر آن نهاد كه اين امر وقبتي حاصل مي‌شود كه از طريق برنامه‌ريزي و آمايش سرزمين اقدام شود).

·     گردشگري، حفاظت از منابع طبيعي مهم و حيات‌وحش كه شامل مواردي از قبيل محيط زيست دريايي، توسعه پارك‌ها و زيست‌گياههاي ملي و منطقه‌اي مي‌شود را توجيه نموده و آن را تامين مالي مي‌نمايد. زيرا اين موارد عمده‌ترين جاذبه‌ها براي گردشگران به شمار مي‌روند. در مورد كشورهايي با منابع محدود براي محافظت از محيط زيست، اين نكته از مهمترين منافع گردشگري است.

·    گردشگري، حفاظت از اماكن باستاني و تاريخي كه جاذبه‌هاي گردشگري هستند را توجيه نموده و آن را تامين مالي مي‌كند. حتي بخش‌هاي تاريخي داخل شهرها و شهركها به دليل بهره‌بري گردشگري، مورد حفاظت و توسعه قرار مي‌گيرند.

·      گردشگري به بهبود كيفيت محيط زيست منطقه كمك مي‌نمايد. زيرا كه گردشگران علاقه‌مند بازديد از مناطق جذاب، پاكيزه و به دور از آلودگي هستند. گردشگري محرك‌هايي را براي پاكيزه‌ نگه‌داشتن محيط زيست فراهم مي‌سازد. اين امر از طريق كنترل آلودگي‌ هوا، آب، آلودگي صوتي وبصري، كاستن از تراكم و بهبود كيفيت كلي ظاهري از طريق طراحي ساختمان‌ها و محوطه‌سازي فراهم مي‌گردد. حتي خود طراحي و جانمايي شايسته امكانات گردشگري، مي‌تواند در جذاب‌ ساختن محيط زيست شهري و روستايي سهيم باشد. بهبود زيرساخت‌ها بخصوص در مورد تامين آب و سيستم دفع فاضلاب و زباله نيز در بهبود كيفيت زيست محيطي موثر است.

·     از آنجا كه ساكنين محلي و بخصوص جوانان، شاهد توجه و علاقه گردشگران به مسائل حفاظت از محيط زيست هستند، گردشگري سبب بالابردن آگاهي جوانان مي‌شود. آنگاه اين افراد بومي، اهميت حفاظت از محيط زيست را در مناطق خود بهتر تشخيص خواهند داد.

 


۸ بازديد

Tourism and Globalization

 

 

Tourism seems to be a good example how to destroy certain intact landscape fields mentioned above by global interest in a particular place. Rural landscape cannot defy a massive tourist influence. Rural landscape is in special situation. There is obviously no interest in nature protection because there are no wildlife areas, no natural parks. On the other hand, agricultural production itself does not represent a reason for protection, despite the fact that the view of rural landscape becomes still more and more multifunctional in Europe. Rural landscape becomes the natural-cultural heritage.

Looking back at the triangle mentioned at the beginning, i.e. Globalization, Democracy and Landscape, we observe that there is an emerging idea of integrated tourism, which could be in real harmony with the future of local landscape fields. „Integrated tourism can be broadly defined as tourism which is explicitly linked to the economic, social, cultural, natural and human structures of the regions in which it takes place, and which seeks to make optimal use of such structures. In practical terms, it is tourism with clear links with local/regional resources, activities, other production and service industries, and a participatory local community. Integrated tourism has the potential to provide ‘consumers’ with a distinctive local package of products, services and experiences“. (SPRITE, 1999, p.8)

Of course, it is the description of an ideal situation. What is interesting is the fact that the process of globalization works here as a hidden element at least in two features: Local communities can use global information tools to let the others know that they exists. They are even encouraged to do it and some of them are successful in terms of attracting people involved just in their landscape field. Second: local (rural) heritage, culture, products, crafts, lifestyle etc. - all these social and natural patterns become valuable and their values are growing just as an opposite model to global unification.

We think the crucial question of integrated tourism concerns the cohesive forces. Integrated tourism can really integrate local natural and social structure, can be a global positive agent affecting rural landscape; it can reinforce or reduce and destroy cohesive forces of certain landscape fields. There are many unknown factors dealing with the future. Global tools are fit for both alternatives of development: the skeptic and the optimistic.

But one of the factors is known: without community personally involved in a certain place, in itself and at current time, the cohesive forces are disturbed. Maintaining these forces seems to be the role of local community. But what about this ‘tourist community’ in terms of integrated tourism? Should they be henceforth only visitors, spectators, like in the theatre? We know cases of such ‘theatre performance’: landscape as a decoration, and people playing roles in historical costumes for the visitors; there is a potter, a basket master, a rural baker etc. Or should tourists be more involved in decision-making about this locality? Should they be more responsible for the visited place? And how to do it? Isn`t there a bit of confusion between tourists, i.e. people who want to spend their leisure time, and people integrated in a locality?

Can such kind of tourism be free of local social and cultural feedbacks? These questions can help us in better understanding of application of the promising idea of integrated tourism; despite the fact that we do not know all the answers yet.

We tried to discuss a similar question related to global society and changing responsibilities in terms of Global constitution during the Prague conference. The results are rather questions than some paragraphs of a new global constitution, but anyway, streaming for some regulation of global society appears. We think that there were several important formulations to whose benefit should global constitution be: the ‘citizen’; the ‘free person’; corporate actors playing in spaces between people? New world’s constitution could stress the following issues: space - free of boundary, time - future generation, social - human rights, housing, planning; cultural - qualities of environment and behavior; information - access to information; animals - animals’ rights. All these issues of Global constitution are applicable to the relationships among local community, tourists and landscape. On the other hand, the question how to make decisions, who is authorize to make them and where we are now in the process of establishing responsible global society still appears.

 


۶ بازديد

گردشگري و جهاني شدن

(تأملاتي ژئو اكونوميكي)

مهدي سقايي

مقدمه

پردازش مفهومي آنچه در طي دو دهه گذشته پيرامون تحولات تكنولوژيكي در جهان شكل گرفته است ، بسيار پيچيده و مشكل مي باشد. امروزه جهان با انباشتي از اطلاعات مواجه است كه در روندي از تحولات تكنولوژيكي ، جابجا مي شود و گاه در  چالش با سيبورگ‏هاي انساني پردازشگر جامعه سيليكوني است. از اين مي توان با تاسي به امانوئل كاستلز(1380) ، عصر حاضر را « عصر اطلاعات» ناميد و از منطق شبكه سخن گفت كه همتنيده در پيرامون فضاي جريان هاي جهاني شكل مي گيرد و در ديالكتيك بوم و جهان به كنشگري انسان ها فرصت مي دهد. يكي از اين جريان هاي جهاني كه امروزه در سطحي گسترده در فضاي جهاني كنش مي كند گردشگري مي باشد كه پيامدهاي خاصي را در ديالكتيك بوم و جهان برجاي مي نهد و در پيرامون اين پيامدها ، ضرورت پرداختن به خود را ضروري مي سازد.گردشگري در عصر حاضر بازنمود يك گنشگري گسترده در سطح جهان مي باشد و ميل به همه گير شدن دارد. گردشگران را امروزه در همه جاي دنيا مي توان مشاهده كرد و حتي به گردشگري مجازي پرداخت كه در فضاي جهاني « وب » به گردشگري مي پردازد. اين خود نشان از آن دارد كه حاد واقعيت تمامي عرضه هاي زندگي اجتماعي امروز جهان را تحت سيطره خود دارد و انسان در « هويت تمركز زدايي شده » در پي يافتن اصالت يعني بي اصالتي حاكم بر ايده زندگي ، در تمامي « جا» ها به جستجو مي پردازد.

در اين ميان انسان هيچ مرجع معّيني براي سنجش معيار براي ارزيابي جريان معاني حاصل در فضاي جهاني ندارد از اين رو سوژه ، هويت خود را به عنوان يك قطب ديالوگ از دست مي دهد. عصري كه در آن بعد از اعلام « مرگ خدا » توسط فردريش نيچه ، « مرگ انسان » نيز اعلام مي شود و پايان انسان بر آغاز واپسين انسان نويد مي دهد كه تنها هلاك شدن از شناخت را در سرلوحه تقدير خود دارد. انساني كه در پيرامون « فضيلت سرگرداني» به زندگي تشويق مي‏شود.

بر اين مبنا پردازش مفاهيمي در وضعيتي است كه در آن فضا و زمان ، تثبيت شدگي خود را از دست داده و وضعيتي لافضايي و لا زماني را شكل داده است.در اين وضعيت بر پايه نوآوري هاي تكنولوژيكي ، فضاي مجازي پديدار شده و شكل گيري حاد واقعيتي را پيرامون امر فضايي و زماني سبب مي شود. در ست در اين نقطه است كه وضعيت فرا ـ پسامدرن با به چالش كشيدن « امر واقع » به « امر ممكن » زمينه بروز مي دهد و تركيب اين دو امر در يك حادواقيت، بازشناخت آن دو را از يكديگر غير ممكن مي سازد.اين خود سبب شكل گيري « حس بي جايي» در فضاي مجازي مي شود و حتي در ابعاد اقتصادي به سرمايه داري اين امكان را مي دهد كه در سياليت حاصل، جولان داده و بر پايه يك اليگارشي مالي به كمك نوآوري هاي تكنولوژيكي فضاهايي واقعي را تحت سيطره درآورد و به يك دست سازي جهاني اقدام نمايد. بر اين مبنا براي صورتبندي گردشگري در اين عصر بايد بسترهاي تكنولوژيكي و اقتصادي كه به اين وضعيت فرصت داده بررسي شود.

بسترهاي تكنولوژيكي  

تحليل بسترهاي تكنولوژيك عصر حاضر بر بنيان تحولاتي قرار مي گيرد كه در روندي از انقلاب تكنولوژي اطلاعات شكل گرفته و پيامدهاي در زمينه شكل ها و فرايندهاي اجتماعي بر جاي نهاده است. تكنولوژي اطلاعات در برگيرنده روندي از نوآوري هاي تكنولوژيكي است كه بعد از جنگ جهاني دوم آغاز شد و از دهه1980  همراه با تجديد ساختار سرمايه داري‏ رو به گسترش نهاد. انقلاب تكنولوژي اطلاعات ، مفهوم توليد را دگرگون ساخت به گونه‏اي كه در شيوة توسعه متكي به اطلاعات منبع  توليد در تكنولوژي توليد دانش، پردازش اطلاعات و انتقال نمادها جاي دارد.در اين راستا كار دانش بر روي دانش به عنوان منبع اصلي بهره‏وري محسوب مي‏گردد.پردازش اطلاعات در چرخة ارتباط متقابل ميان منابع دانش تكنولوژيك و كاربرد تكنولوژي براي ايجاد دانش و پردازش اطلاعات، بر بهبود تكنولوژي پردازش اطلاعات به عنوان يكي از منابع بهره وري تاكيد مي كند.در اين ميان اگر صنعت گرايي به رشد اقتصادي ، يعني به حداكثر رساندن برونداد گرايش دارد؛ اطلاعات گرايي به توسعه تكنولوژي ، يعني انباشت دانش و سطوح پيچيده پردازش اطلاعات مي پردازد(كاستلز1،44،1380). براين مبنا نوآوري هاي تكنولوژيكي ، بنياني براي تحولات اقتصادي ـ اجتماعي فراهم مي آورند كه در اين عصر از اهميت بالايي برخوردار هستند.تاثير گذاري انقلاب تكنولوژي اطلاعات  در ابعاد كلي در بر گيرنده پردازش مفهومي آن مي باشد كه مشخص كننده بازخورهاي اين گونه از تكنولوژي در روند تحولات جهاني است.

بسترهاي اقتصادي  

اقتصاد نوين جهاني بر بستري از تحولات تكنولوژي شكل گرفته كه در چارچوب سرمايه داري سازمان نايافته ميل به گسترش تمامي فضاهاي تحت سيطره خود دارد. به گونه اي كه سرمايه داري با گذار از محدوديت هاي دولت ـ ملت، امروزه در فراسوي آن و در فضاي جهاني كنش مي كند و چرخه مصرف را براي كسب سود در تمامي فضاها(سنتي، مدرن و پسامدرن) به كار مي گيرد. آنچه كه در عصر فراـ پسامدرن پيرامون امر اقتصادي و سرمايه‏داري‏ داراي اهميت مي باشد، ميل به كام رسيده سرمايه داري براي جهاني شدن است. اگر سرمايه‏داري امروزه گستره اي جهاني يافته ناشي از تحولات تكنولوژيكي است كه در بالا مورد بحث قرار گرفت. جهاني شدن امروزه بيش از همه اقتصادي است اگرچه به رگه هاي فرهنگي نيز آغشته مي باشد ولي اين امر اقتصادي است كه فضاي تنفس جهاني مي طلبد. فرا ـ پسامدرن درست بر اين امر تاكيد مي كند. اگر جهاني شدن را در غالب مدرنيته محبوس كنيم وضعيتي پارادوكسي بين اقتصاد ملي و فرا ملي را ناديده گرفته ايم و اگر به پسامدرن تاكيد كنيم باز تفاوت بين اقتصاد بين المللي و اقتصاد جهاني را ناديده گرفته ايم. فرا ـ پسامدرن نشان دهنده خاصيت شيزوفرنيك حاد سرمايه داري را نشان مي دهد كه بي پروا به بلعيدن جهان مشغول است و اين در حالي است كه تخيل فرا سياره‏اي بسط يافته در حاد واقعيت امروزي نيز اين امر را تسهيل مي كند. در اين ميان گردشگري بر بنيان سرمايه داري سازمان نايافته ، يكي از جريان هاي سيطره مندي فضايي مي باشد. هرچند در فضامندي خاص خود چرخه مصرف را شكل مي دهد. با اين وجود منطق شبكه اي سرمايه داري معاصر تاكيدي بر فرا ـ پسامدرن و پرداختن به جهاني شدن در اين عصر مي باشد.

جهاني شدن   

جهاني شدن كه معادل  (Globalization  ) مي باشد بر تحولاتي اشاره دارد كه در عصر پسامدرن در پيرامون امر اقتصادي و امر فرهنگي رخ داده است. اين تحولات تا به امروز در عصر فرا ـ پسامدرن ، تغييرات بسياري را در مقياس سياره‏اي شكل داده است. اين امر در هزاره سوم در فرآيندي تكوين يافته ميل به يك دست سازي جوامع مختلف جهان در در اجتماعي يگانه دارد (Boylis,1997,15) وكه بتواند در راستاي بسترهاي تكنولوژيكي براي سرمايه داري بازار يك دستي را فراهم آورد. از اين رو جهان بايد به دهكده اي كوچك بدل گردد كه در آن جريان هاي مالي به سادگي جريان يابند و تحولات مكاني و زماني شكل گرفته، تسهيل كننده اين درهم فشردگي(Waterz, 2001, 67) و شكل دهنده چرخه مصرف و سود در مقياس وسيع مي باشند.از اين رو جهاني شدن را مي توان اين گونه تعريف كرد:« جهاني شدن عبارت است از فرآيند فشردگي فزايندة زمان و فضا در نتيجه جريان سرمايه، كه بواسطة آن مردم دنيا كم و بيش و به صورتي نسبتاً آگاهانه در جامعه جهاني واحد ادغام مي شوند»(گل محمدي،21،1381).‏اين تعريف از جهاني شدن نشان دهنده تاكيد بر امر اقتصادي مي باشد و نشان از شكل گيري اقتصادي نوين در عصر جهاني دارد.در اين راستا و با يك نگرش فراگير در زمينه جهاني شدن مي توان ويژگي هاي جهاني شدن و يا به عبارتي بازشناخت معرفتي آن را به صورت زير بيان نمود‏( Cohen , 2000, 24) ‏ :

·        تغيير مفهوم فضا و زمان

·        شباهت مسائل ايجاد شده براي همه ساكنين زمين

·        شبكه اي از نيروي فزاينده فراملي، سازمانها و شركتهاي بين المللي

·        افزايش حجم تبادلات و كنشهاي فرهنگي

·        همزماني تمام ابعاد در برگيرنده جهاني شدن

اقتصاد امروز جهان در زمينه جهاني شدن و بر بنيان هايي از تجارت آزاد و رويكردي به تعديل اقتصادي فضاهاي سرزميني ، در روندي از پذيرش «مزيت نسبي» ، فرصت هايي اقتصادي متفاوتي را در بخش هاي مختلف خود در زمينه اشتغال و درآمدسبب گرديده است(Weaver,2000,257 ) كه خود نشانگر رويكرد نوين سرمايه داري سازمان نايافته در شكل دادن به جريان سريع و ساده سرمايه به فراسوي مرزهاي ملي و‏شكل گيري پارادايم جديد توسعه منطقه اي در روندي از گذار به پسا فورديسم است‏كه در آن مناطق در رقابتي با بازارهاي جهاني قرار دارند(Francois,2002,14-15 ). شاخص هاي چنين اقتصادي را مي توان در قالب ارقام تجارت جهاني به ويژه افزايش ضريب صادرات در تجارت جهاني ، رشد مستقيم سرمايه گذاري خارجي و توسعه همه جانبه جريانات سرمايه بازجست.

بدين گونه «سرمايه‌داري از طريق پراكندن، تحرك جغرافيايي و واكنش‌هاي انعطاف‌پذير در بازار كار،‌ فرآيندهاي كار و بازار مصرف، قوي‌تر از گذشته سازمان مي‌يابد (Harvey, 1989, 159).در راستاي اين روند،‌هاروي در پيرامون اقتصاد جهاني شده با استدلال پيرامون «فشردگي فضا و زمان»، به تحرك و جابجايي مكاني و زماني سرمايه در عصر پسافورديسم مي‌پردازد. از نظر او، انباشت انعطاف‌پذير سرمايه با خلق احساس تراكمي و بي‌مقداري زمان و مكان، زمينه جابجايي سريع سرمايه را فراهم مي‌آورد. در جابجايي زماني،‌ كالاهاي توليد نشده در راستاي يك گونه از اليگارشي مالي (اوراق بهادار، قرضه و رهن) خريداري شده و در شيوه‌اي از سلف خري در انتظار افزايش قيمت آن در هنگام عرضه، به پيش خور كردن زمان پرداخته مي‌شود و ازاين طريق از شكل‌گيري انباشت انعطاف‌ناپذير جلوگيري شده و موجودي (يا كالاي در انبار) در زمينه توليد پسافورديسم به صفر مي‌رسد.

جاجايي مكاني نيز انتقال سرمايه را به نواحي فرادست محل انباشت سرمايه، يعني محلي كه در آنجا نياز به سرمايه‌گذاري وجود دارد، سبب مي‌شود و به گونه‌اي مدلي معكوس شده از مركز ـ پيرامون را پي‌مي‌ريزد ]توسعه شرق آسيا ناشي از همين جابجايي سرمايه است[. در اين راستا، صنايع سنگين با آلودگي فزآينده و كارگران يقه‌آبي به كشورهاي پيرامون انتقال يافته تا مكان و زمان آنها را از هم فرو پاشد. در حالي كه سرمايه‌داري مركزي با در اختيار گرفتن توليد غير مادي صنايع بزرگ ارتباطي در اطلاعاتي در پي حل مشكلات ناشي از انباشت خود بر مي‌آيد (دوپويي، 1379، 14). اين در حالي است كه جابجايي مكاني سرمايه خود در روندي كه تمركززدايي در زمينه‌هاي خاص همچون فناوري اطلاعات و ارتباطات، خودكار شدن و رايانه‌هاي ديجيتالي كه تكنولوژي پيشرفته تغييراتي را در آن به وجود مي‌آورد، عوض مي‌شود. بدين گونه استفاده از جابجايي زماني و مكاني سرمايه مازاد سرمايه را تنظيم مي‌كند. هر چند خود واجد تأثيراتي است كه در كشور و محل سرمايه‌گذاري رخ مي‌دهد.

بطور كلي و بر مبناي مسائل مطرح شده، جهاني شدن اقتصاد را مي توان به معناي افزايش معاملات بين المللي در بازارهاي كالا، خدمات و عوامل توليد همراه با رشد تعداد و حوزه فعاليت بازيگران فرامرزي همچون شركت ها، نهادهاي بين المللي و سازمان هاي غير دولتي دانست. جهاني شدن اقتصاد در برگيرنده عوامل مختلفي مي باشد كه از آن جمله مي توان به گسترش سرمايه گذاري هاي مستقيم خارجي، شركت هاي فرامليتي، يكپارچگي بازارهاي سرمايه جهاني و جابجايي سرمايه ناشي از آن، گستره فرا سرزميني سياست هاي دولتي، توجه سازمان هاي غير دولتي به مسائل جهاني و محدوديت هاي سياست هاي دولت كه ناشي از عضويت در نهادهاي بين المللي، اشاره كرد(Deardorff,2000,3 ).

در اين ميان مي توان عوامل موثر بر جهاني شدن اقتصاد را در يك رويكرد راهبردي به صورت زير بيان نمود :

·        پيشرفت تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات

·        ادغام مالي بازار جهاني

·        افزايش سرمايه گذاري هاي مستقيم خارجي

·        آزاد سازي اقتصادي

·        رشد تجارت بين المللي

·        شكل گيري نظام تجاري چند جانبه

بر مبناي آنچه ذكر شد جهاني شدن اقتصاد روندي را در برمي گيرد كه در طي آن ادغام در اقتصاد جهاني از طريق عوامل فوق شكل مي گيرد. مقررات زدايي‏هاي مختلف مربوط به تسهيل حركت عوامل توليد به ويژه سرمايه از مكاني به مكان ديگر، برچيدن مرزهاي تعرفه‏اي و حمايتي به منظور ادغام هرچه بيشتر بازارهاي ملي و منطقه‏اي در هم، برقراري نظام هاي حقوقي بين المللي و به ويژه در چارچوب فعاليت هاي گات به منظور تنظيم امور و پيشرفت هاي تكنولوژيكي به ويژه تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات كه اتصال بازارهاي مختلف را در اقصي نقاط جهان ممكن كرده است. بر اين مبنا هرچه متراكم ترشده زمان و مكان و درهم فشردگي آنها در غالب اقتصاد جهاني امكان پذير گرديده است.

گردشگري و جهاني شدن

گردشگري يكي از عوامل تسهيل كننده جهاني شدن محسوب مي شود. گردشگري به عنوان يكي از جريان هاي داخل منطق شبكه‏اي اقتصاد جهاني مي باشد كه در راستاي جريان سرمايه از مركز به پيرامون عمل مي كند.جهاني شدن اقتصاد بستري را فراهم مي آورد كه در رابطه اي مستقيم با جريان گردشگري قرار مي گيرد. گردشگري در الگو هاي فضايي سه گانه در فرآيندي از جهاني شدن به سوي شكل دادن به يك  «دهكده گردشگري » [1]در حركت است وبه مانند بازار آزاد مشتركي مي ماند كه تمامي كشورها درخور تلاش خود از آن بهره مي برند. اصول مشترك در اين دهكده گردشگري سيستم هاي رزرو و رايانه‏اي شدن جهاني مي باشد.رقابت جهاني و داد وستد گردشگري اصول اقتصادي و توزيع سودمندي از گردشگري را ديكته مي كند. در اين راستا گردشگري براي رسيدن به توازن بين دو بعد اتحاد تفاوت ها و تنوع ها تلاش مي كند.از اين رو گردشگري بر گزيده‏اي از چهره هاي مثبت جهاني شدن مي باشد؛ كه بر ويژگي ها و جذابيت هاي محلي شدن[2]تاكيد مي كند.

در اين ميان فرآيند جهاني شدن به برداشتن موانع و مرزها براي سفر به كشورهاي كمك كرده و از يك چشم انداز در زمينه گردشگري به ايجاد يك بازار مشترك با توزيع عادلانه نيروي انساني ، مادي و رفاهي براي همه مردم جهان منتهي مي شود. اين براي گردشگري به معناي رونق است به گونه اي كه دورنماي گسترده گردشگري در تغيير ماهيت مصرف و در چارچوب جهاني شدن مي تواند در برگيرنده موارد زير باشد(Meethan,2001,73) :

·  گردشگران داراي توانمندي بالاي مالي مي باشند، البته با توجه به گستره وسيع بازار در خرج كردن بهينه آن نيز وسواس به خرج مي دهند.

·  گردشگران با توجه به بسترهاي فراهم آمده بيشتر مايل به مسافرت انفرادي مي باشند

·  مقياس مسافرتي در بشيتر مواقع ، فاصله كوتاهي را براي مسافرت در برمي گيرد.

·  تمايل گردشگران با توجه به انباشت اطلاعات در فرآيند جهاني شدن حداكثر تجربه با كمترين تلاش مي باشد.

·  گردشگران مسافرت برنامه ريزي شده و از پيش طراحي شده را ترجيح مي دهند و به عبارتي همچون بسته هاي اطلاعاتي، گردشگري را نيز بسته بندي شده مي خواهند

·  هرچند سن گردشگران افزايش يافته و سالخورده تر مي باشند اما با توجه به بسترهاي تكنولوژيكي كمتر به اقامت تمايل نشان مي دهند. 

هريك از ويژگي هاي گردشگري كه ذكر گرديد در يك همبستگي كامل با پديده جهاني شدن داشته و به گونه اي در ارتباط مستقيم با ان قرار گرفته و همچنين بر آن تاثير مي گذارد. در اين ميان در نظر گرفتن بنيان نظري جهاني شدن كه سر برآوردن گونه اي از ليبراليسم است كه در تمايل سرمايه داري به جهان گستري عمل مي نمايد مي تواند در زمينه پيوند گردشگري و جهاني شدن مفيد واقع شود(Sugiyarto,2003,684). در اين راستا رفاه طلبي ليبرالي همراه با ميل منفردانه سودمندي از آن در زمينه گردشگري با بستري از جهاني شدن كه زمينه هاي مسافرت به هر نقطه اي از جهان فراهم آورده است به مسافرت هاي انفرادي منتهي گرديده است. در اين ميان شكل گيري طبقه اي از بورژوازي نو بين المللي كه كارگزاران ساماندهي نو نظام سرمايه داري فراملي هستند و براي تحقق فرا روايت جهاني شدن تلاش مي كنند(گير،27،1380) در زمينه فراهم آوردن گردشگراني با توانمندي‏مالي بالا عمل مي كند. اين گونه از گردشگران با توجه به انباشت اطلاعات حاصل از جهاني شدن و به وسيله تكنولوژي اطلاعات با برگزيدن مقاصد براي تجربه گردشگري و با كمك آزانس هاي مسافرتي جهاني يا فراهم آورندگان خدمات در مقاصد براي جذب گردشگر با تمايل به مسافرت به آن مناطق ، خواهان حدكثر تجربه گردشگري بوده و علاقه مند مي باشند در مدت زماني اقامتي كوتاه بالا ترين استفاده را كسب نمايند.

بطور كلي در همتنيدگي گردشگري و جهاني شدن امر بديهي مي باشد كه در روندي رو به گسترش بر هم تاثير مي گذارند. اين موضوع كه پيشرفت هاي تكنولوژيكي بخصوص تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات امر گردشگري را تسهيل نموده است غير قابل انكار بوده و حتي فراتر از آن به شكل گيري گونه اي از گردشگري راحت طلب يا « مبل نشين» كه در فضاي مجازي به گردشگري مي پردازد فرصت داده است. شاخص هاي اصلي جهاني شدن و گردشگري را را مي توان در موارد زير مورد بررسي قرار داد :

ـ كاهش محدوديت ها و افزايش درجه باز بودن تجاري و مالي : در اين زمينه گردشگري با بهره بردن از اين موقعيت نه تنها  از چارچوب هاي خاصي براي هزينه توليد استفاده مي كند، بلكه آزادانه مي تواند در تمامي مناطق جهان جريان يابد و بازار مشترك گردشگري را گسترش دهد.

ـ رشد سريع تجارت جهاني : از آنجا كه گردشگري نيز در چارچوب يك سيستم از عرضه و تقاضا شكل مي گيرد ، رشد تجارت جهاني گسترش گردشگري را در مناطق مختلف جهان در قالب تجارتي سودآور سبب مي شود.

ـ رشد سريع سرمايه گذاري مستقيم خارجي : اين امر سبب آن شده است كه سرمايه براي كسب سود با يك نگرش كل گستر براي كسب سود به سوي مقاصد مختلف گردشگري جريان يابد حالا اين فضاها خواه سنتي ، مدرن يا پسامدرن باشند. اين خود به شكل گيري جرياني معكوس شده از مركز ـ پيرامون منتهي گرديده كه در فصل اول مورد بحث قرار گرفته است. بطور كلي اين شاخص نشان دهنده پويايي جريان سرمايه جهاني مي باشد كه با تحرك مكاني و زماني با سرمايه گذاري در گردشگري كه انباشتي سريع را فراهم مي آورد، فضاهاي مختلف را تحت سيطره خود در مي آورد ودر چرخه مصرف و سود جهاني ادغام مي كند.

ـ همگرايي قيمت هاي داخلي و خارجي : در اين زمينه بستري فراهم مي شود تا هزينه سفر براي گردشگران به سمتي از به صرفه بودن، ميل نمايد و اين امكان را براي گردشگران در مسافرت به نقاط مختلف به وجود آورد.

ـ گسترش سازمان هاي تجاري و اقتصادي : گسترش سازمان هاي تجاري و اقتصادي همراه با افزايش مقياس عملكردي آنها در سطح جهان در زمينه گردشگري و در بازار مشترك به وجود آمده، به رقابتي شدن بازار جهاني گردشگري منتهي مي شود و علاوه بر آن مقياس وسيعي از بازار را در چارچوب عرضه و تقاضا در بر مي گيرد.

ـ استراتژي هاي ژئواكونوميكي و ژئوپلتيكي : از آنجا كه در فرآيند جهاني شدن رقابت مناطق مختلف در كسب منافع اقتصادي داراي اهميت مي باشد و اصلي مهم براي بقا در بازار اقتصاد جهاني است استراتژي هاي ژئو اكونوميكي و ژئو پليتيكي خاص در رابطه با امر اقتصادي شكل مي گيرد و از آنجا كه گردشگري به عنوان يك امر اقتصادي داراي منافع فراواني براي هر فضاي سرزميني است، از اين رو در گستره جهاني شدن اين فرصت فراهم مي آيد تا با اخذ استراتژي هاي مطلوب، زمينه هاي جذب گردشگري و گسترش آن در مناطق مختلف جهان فراهم آيد.

ـ  گسترش و پيشرفت تكنولوژي اطلاعات و ارتباطات : با گسترش اين گونه از تكنولوژي ها علاوه بر افزايش و انباشت اطلاعات در پيرامون مقاصد گردشگري و خود جريان گردشگري، تسهيل كننده جريان گردشگري و بخصوص مسافرت و كارهاي مربوط به آن در كوتاه ترين زمان ممكن مي باشد كه به شكل گيري« گردشگري الكتريكي» منتهي گرديده است. همچنين اين گونه از تكنولوژي بستري را براي شكل گيري « گردشگري مجازي » فراهم مي آورد.

بر مبناي مباحث فوق مي توان بيان داشت گردشگري بازار مشتركي را در سطحي جهاني شكل داده است و از آنجا كه سياست هاي اقتصادي نيز به توسعه گردشگري براي رفع مشكلات اقتصادي تاكيد مي كند(Lanza,2003,320 ) اين بر عهده عرضه كنندگان محصول گردشگري مي باشد كه در چارچوب انطباق با جهاني شدن اقتصادي و بازار رقابتي ناشي از ان به بهره برداري از اين بازار و با توسعه جريان گردشگري به رفع مشكلات اقتصادي خود بپردازند.

 

ژئوپولتيك گردشگري

حركت به سمت اقتصاد اطلاعاتي- جهاني، رويكرد نويني را در سيطره بر فضاهاي جغرافيايي باز مي‌نمايد. بر گذشتن سرمايه‌داري از «اين هماني» توليد انبوه در چارچوب فورديسم[3]، تجديد ساختاري بود كه به وسيله بحرانهاي دهه 70 ميلادي بر سرمايه‌داري تحميل شد. اين بحرانها كاهش توليد نا خالص ملي،ناكامي دولت‌ها در اجراي سياست‌هاي كنيزي و كورپوراتيستي و افزايش نرخ تورم را سبب گرديد كه در چهار نكته مي‌توان وجود اصلي آن را بيان كرد(بشريه، 1379،68): يكم- تغيير در روابط كار و سرمايه و فروپاشي روابط صنعتي در سطح ملي، دوم- تضعيف اقتصاد كينزي و گرايش به سمت بين‌المللي شدن سرمايه‌داري، سوم- بحران در سازماندهي اقتصادي به شيوه تيلوريسم و گرايش به سمت تمركززدايي و چهارم- گرايش ضد فورديستي در توليد.

بحرانهاي فوق‌الذكر و و جود اصلي آن ساختارشكني سرمايه‌داري سازمان يافته را سبب گرديد و به شكل گيري سرمايه‌داري سازمان نايافته بعد از تجديد ساختاري فرصت ظهور داد كه با تكيه بر دنياميسم دروني خود، مرزها را با انباشت انعطاف‌پذير سرمايه در نورديد. اين گونه از سرمايه داري فزون طلب، گسترش‌پذير، بسط يابنده و در حين حال متكي به منطق شبكه است (كاستلز،1380، 48- 40 ). اگر در فورديسم سرمايه‌داري در قالب شيوه توليد دال بر روشهايي از روي الگو[4]  است كه هويت‌ها ر ابه صورت خود بسنده[5]  به گونه‌اي سودمند در مي آورد، سرمايه داري در قالب پسافوردسيم داراي شيوه توليد ناپايدار، بهنگام، چند لايه و پراكنده مي‌باشد. اين خود شكل گيري« اقتصاد زيبا شناختي نشانه ها»(Roberts, 2002, 7) را تسهيل مي‌نمايد، كه به عنوان مرحله جديدي از سرمايه‌داري پس از گذار از نيازهاي اقتصادي، پس انداز و كميابي رخ نموده است. اين اقتصاد بر پايان تضاد كار و سرمايه به وسيله پر كردن شكاف تاريخي بين مصرف‌‌كننده‌ها و توليدكننده ها در جامعه مصرف انبوه فرصت مي‌دهد. اقتصاد زيبا شناختي هنگامي كه به اصلي بنيادي در سمبوليسم و مصرف تبديل مي شود، گرايش به مشخص كردن تمايز بين توسعه و استفاده از منابع دارد. در اين بين دگرگوني اقتصادي در برگيرنده شماري از روابط پيچيده و فراگير و روابط مبادلاتي است. كه در ارتباط با پيوندهاي نيرومند و روابط همپيوند ميان بخش‌هاي صنعتي، خدماتي و تكنولژيكي در زمينه توسعه مي باشد. چنين تنظيمي در اقتصاد زيبا شناختي سبب كاهش فرق گذاشتن ميان بخش‌هاي سنتي شده و به ترتيب به يك روند همزمان خدمات صنعتي‌گرايانه منتهي مي‌گردد در يك حالت كلي سرمايه‌داري سازمان نايافته، با عبور از نگرش تك محور در وضعيتي جهاني، نوعي انتقال و جابه جايي را به سازمان‌هاي كوچك‌تر با واحدهاي فرعي، نوعي تقسيم كار نسبتا" غير رسمي ولي انعطاف پذير، افزايش تنوع در ماهيت توليدات و محصولات و ساختارهاي مديريتي نا متمركز را شكل مي‌دهد.

 محورهاي توسعه در چارچوب جهاني شدن كارخانه- جامعه و نظام سرمايه‌داري به هنگامه غلبه توليد رايانه اي و حضور كار در مركز زيست ـ بوم و بسط همكاري اجتماعي در سراسر جامعه تبديل به يك امر كلي مي‌شود كه ابعاد مختلفي را در فضاي سرزميني در بر مي‌گيرد.

اين درحالي است كه در حال حاضرمحور مناطق ژئواستراتژيك "عامل انساني ومنابع اقتصادي"  است.در نتيجه اكنون در راستاي ديدگاه« انسان با ابزار اقتصادي در يك فضاي جهاني»(رحيم پور،1381،55 ) ،مناطق استراتژيك وقلمروهاي ژئوپولتيكي بيشتر براساس معيارهاي اقتصادي تعيين مي شونددراين ميان رقابت بر روي جذب سرمايه متمركز مي شود.كه در جلوه هاي از اقتصاد زيبا شناختي عمل مي نمايد.از آنجاكه گردشگري در اين اقتصاد يكي از عوامل اصلي كسب سرمايه چه از طريق سرمايه گذاري وچه از طريق جذب گردشگر در فضاي سرزميني مي باشد؛و رويكرد به آن جنبه هاي ژئو اكونوميك يافته كه در رقابت ميان مناطق مختلف پيرامون آن چالش هاي ژئوپوليتكي را سبب مي شود .كه اهدافي در راستاي دستيابي به جايگاهي مستحكم را در زمينه گردشگري دنبال مي كند وازآنجا كه در ژئوپولتيك مفهوم فضاي سرزميني شامل تمامي فضا هاي تحت نفوذ انسان است وباتوسعه وپيشرفت تكنولوژي قلمرو ژئوپولتيكي آن گسترش مي يابد. ژئوپولتيك گردشگري نيز با توجه به نوآوري هاي فزآينده تكنولوژيكي بخصوص در زمينه حمل ونقل گستره اي جهاني را در سيطره سرمايه داري در برمي گيرد.اين ژئوپولتيك به سياستگذاري هاي كلان اقتصادي درسطح جهان در پيرامون گردشگري فرصت مي دهد وگردشگري را در پيرامون آن به امري جهاني بدل مي سازد(Sugiyarto,2003,683-84 ).از اين رو ارزش حقيقي گردشگري در هر فضاي سرزميني بستگي به فراواني وكيفيت منابع گردشگري همراه با در پيش گرفتن مديريتي كارآمد در صحنه ژئوپولتيك گردشگري دارد.در اين راستا ژئوپولتيك گردشگري عبارت است از" هنر موازنه جذب گردشگر با رقيب هايي در سطح منطقه اي وجهاني در راستاي سياستگذارهاي اقتصادي براي توسعه فضاي سرزميني وكسب منافع ملي كه به رفاه ساكنان و پايداري منابع منتهي گردد."[6]